گاه شمارى دوازده حیوانى و کاربرد آن در آثار تاریخى (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
انسان به عنوان اشرف مخلوقات و موجود اندیشمند و مبتکر، آن گاه که پا به عرصه وجود نهاد، درصدد دست یافتن ابزارى برآمد تا بدان طریق بتواند با برنامه ریزى هاى صحیح و دقیق، حداکثر بهره مندى را از زمان براى غلبه بر موانع و مشکلات موجود در پیش گیرد و موجبات لازم را براى استمرار حیات خویش بیش از پیش فراهم سازد.
در این راستا این موجود متفکر، با تدبّر در آسمان ها و زمین و چگونگى استقرار سیارات و ستارگان و حرکت هماهنگ آن ها و قوانین حاکم بر این امور، به نوآورى جدیدى دست زد که بعدها به تقویم و گاه شمارى شهرت یافت، لکن این ابزار سنجش و تقسیم زمان، در برخورد با فرهنگ ها و نیازهاى اجتماعى در زمان ها و مکان هاى گوناگون در سطح جهان، صورت هاى متفاوتى را پذیرفت و به تبع آن، نام هاى مختلفى به خود گرفت که یکى از آن ها تقویم دوازده حیوانى است. خود این گاه شمارى نیز با عناوینى همچون تقویم هاى مغولى، خطایى، او یغورى، قیچاقى و ترکى، در برخى از مقاطع تاریخى، بهویژه دوره سلطه مغولان و عصر صفوى و حتى به طور نسبى تا سال 1304ق . در میان ساکنان بخش هایى از جهان، از جمله چین، ترکستان شرقى و ایران به کار گرفته شد.
براین اساس، مقاله حاضر در صدد آن است که به سبب کاربرد نسبى آن در برخى از آثار مکتوب تاریخى به پاره اى از موضوعات درباره این گاه شمارى، همچون منشأ پیدایش، دلیل نام گذارى، فلسفه نام سال ها و میزان و چگونگى به کارگیرى آن در نوشته هاى تاریخى بپردازد.
کلیدواژگان: گاه شمارى دوازده حیوانى، تقویم. محمود کاشغرى، اسامى سالهاى ترکى، آثار مکتوب تاریخى.
الف . تاریخچه پیدایش
انسان به عنوان گل سر سبد مخلوقات و موجود اندیشمند، در میان سایر موجودات از ابتداى آفرینش، جهت تأمین بخشى از نیازهاى ضرورى در حیات خویش، تدبّر در آسمان ها و زمین را راهکارى مناسب براى ایجاد تسهیلات در ادامه زندگى خویش تشخیص داد; بنابراین، آدمى مجموعه هایى از ستاره ها را که به یکدیگر نزدیک بودند و بر روى هم جانورى یا چیزى را که او مى شناخت تداعى مى کردند، به همان نام ها نامید و بدین سان، صورت هاى فلکى در فرهنگ نوظهور آدمى جایى براى خود یافتند و واژه هایى همچون خرس بزرگ، خرس کوچک، اژدها، اسب و ... در قلمرو فکرى و فرهنگى انسان ها قرار گرفتند. و از آن میان، دوازده صورت که در نوار باریکى از آسمان در دو طرف راهى که خورشید مى پیمود، واقع شده و فاصله هاى زمانى که خورشید در مقابل هر یک از آن ها از صورت هاى دیگر قرار داشتند، نام برج بر آن ها نهاد و نوار باریک آسمان به عرض نزدیک به 16 درجه را که جایگاه آن ها بود، منطقة البروج خواند و مسیر خورشید را دایرة البروج نامید و بر ستاره هایى که از نظرش برجستگى خاصى یافتند، نام هایى گذاشت. و عاقبت، خورشید، ماه، برج ها و ستاره هایى چند در تقسیم زمان مشکل گشاى آدمى شدند و با توجه به شناخت حرکات آن ها بود که زمان تقسیم بندى شد، گاه شمارى آغاز گشت و تاریخ پیش رفت. قرآن کریم هم به این موضوع، یعنى نقش خورشید و ماه در نگاه داشتن حساب زمان، اشاره کرده است;2 مانند آیه 189 سوره بقره3 و آیه 96 سوره انعام.4
بر همین اساس، گاه شمارى یا تقویم مجموعه قاعده ها و نیز جدول هایى است که براى تقسیم زمان و گروه بندى روزها و واحدهاى کوچک تر یا بزرگ تر از روز، به شیوه هاى مناسب
و تنظیم کارهاى دینى و غیردینى و ثبت رویدادها تنظیم شده است. هرقومى که تمدنى پیشرفته داشته، داراى گاه شمارى خاص خود بوده است. از این رو، گاه شمارى هاى آشورى، بابلى، مصرى، چینى، ژاپنى، هندى، مسیحى، ایرانى، عرب و اسلامى، یهودى، ترکى، افغانى و مانند آن ها به وجود آمدند. در این باب، از سه نوع گاه شمارى قمرى، شمسى و شمسى ـ قمرى نیز، باید نام برد; لکن گاه شمارى قمرى کهنسال تر است و این امرى طبیعى است، زیرا گردش ماه با تغییرات مشهود و محسوس براى آدمیانى که در دوره کودکى جهان مى زیسته اند، چشمگیرتر از تغییرهاى خیلى کمتر محسوس خورشید بوده است.5
تناسب گاه شمارى ها با فرهنگ ها
در این میان، بدون تردید گاه شمارى ها ـ همان گونه که اشاره شد ـ بر پایه نیازهاى بشرى و برنامه ریزى هاى لازم براى غلبه بر مشکلات در زندگى بهوجود آمده اند; و به همین سبب، مسائل گوناگون اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى انسان ها در زمان ها و مکان هاى مختلف بر چگونگى پیدایش و تنظیم گاه شمارى ها تأثیر مستقیم داشته است و به عبارت دیگر، گاه شمارى ها در میان ملل مختلف بیشتر بر اساس فرهنگ ها و نیازهاى گوناگون جوامع انسانى به وجود آمده اند. گاه شمارى دوازده حیوانى ترکان نیز از این امر مستثنا نبود; زندگى اجتماعى، مهاجرت و کوچ نشینى ترکان موجب شد که گاه شمارى آنان بیشتر بر اقتصاد کشاورزى سنتى استوار گردد و چون وضعیت معیشتى آنان وابسته به خاک بود، از این رو، تقویمى را مورد استفاده قرار دادند که با آداب و رسوم گله دارى و جمع آورى دام ها در چراگاه ها
همخوانى داشته باشد. بنابراین، آنان آغاز این گاه شمارى را فصل بهار قرار دادند و نیز به فصل برداشت محصولات کشاورزى بیش از هر چیز دیگر توجه نمودند و سال ها و ماه ها را با نام هاى ترکى حیوانات نام گذارى کردند.6
گرچه وجه تسمیه این گاه شمارى و حیوانات دوازده گانه مذکور در آن، خود مى تواند دلایل متقنى بر منشأ این گاه شمارى باشد، لکن نظریات دیگرى هم در این باب بیان شده است. در این زمینه، مجتبى مینوى به نقل از کتاب تقویم و تاریخ درا یران قدیم نوشته ذبیح الله بهروز مى نویسد: «ایرانیان عمر دنیا را از ابتداى خلقت تا ختم جهان، به دوازده هزاره هزار ساله (چون هزاره غیر هزار ساله بوده است!) و شش دوره 1508 ساله تقسیم کرده بودند (این توضیح لازم است که شش نصف دوازده است) و دوازده حیوان انتخاب کرده بودند که هر سال را به نام یکى از آن ها بنامند; موش، گاو، پلنگ، خرگوش، نهنگ، مار، اسب، گوسفند، بوزینه، مرغ، سگ و خوک (در آن ایام نهنگ و بوزینه در ایران فراوان بود، اما گربه و خر و سایر حیوانات در این سرزمین یافت نمى شد.) این که خواجه نصیر الدین طوسى گفته است که من این دوره دوازده سالى را از تقویم ساخت «اویغور» اقتباس کرده ام، اشتباه است. این ها را اهل چین در قرن پنجم میلادى از ایرانیان اقتباس کرده بودند و از آن ها به ترک ها رسیده بود، ولى در ایران حتى در عصر ذوالقرنین و موقع طوفان هم متداول بوده است.»7 اما باید توجه داشت که مینوى پیش از این موضوع در این باب مى نویسد: «هم چنین ولایت خطاى و چین و ماچین و سولانقه و جورجه و قراخکاى و ولایت اویغور تا سرحد ترکستان و از آن جانب تا سرحد هندوستان همه به کتب علمى اهل خطاى عمل مى کنند و هر چند لغت و مذاهب ایشان مختلف است; مانند آن که قوم اویغور که زمان و خط ایشان جداست، آن مقدار که از علم نجوم معلوم کرده از کتب اهل خطاى عمل مى کنند و آنچه دوازده سال ایشان را به دوازده نام حیوان مخصوص گردانیده هم اصطلاح قوم خطاى است، لیکن اهل اویغوران از آن دوازده سال همان قدر معلوم کرده اند که دوازده سال مى شمارند.8
در عین حال، کامل ترین گزارش پیرامون منشأ و چگونگى پیدایش گاه شمارى دوازده حیوانى را، محمود کاشغرى، عالم ترکشناس قرن پنجم هـ .ق در فرهنگنامه ترکى ـ عربى خویش به نام دیوان لغات الترک که آن را در سال هاى 466-467 هـ . نگاشته، آورده است. او در این باره مى نویسد: «... و این چنان است که ترکان نام دوازده صنف از جانوران را گرفتند و نشانه قرار دادند براى دوازده سال، پس حساب زادن ها و تاریخ ها در جنگ ها و غیر آن به گردش این دوازده سال است. و اصل آن این بوده است که پادشاهى از پادشاهان ایشان نیازمند شد به دانستن تاریخ جنگى که سال ها پیش رخ داده بود، پس به اشتباه افتادند در سال وقوع جنگ، آن گاه رأى زد و مشورت کرد با قوم خود در آن و گفت: هم چنان که ما در باره این تاریخ به اشتباه افتادیم پس از ما نیز هم چنان در اشتباه خواهند افتاد; پس ما اکنون دوازده سال را به عدد ماه ها و عدد برجهاى آسمان نام گذارى مى کنیم تا بعد از این با گردش آن حساب دوازده سال نگاه داشته شود و این یادگارى جاودانه باشد. قوم گفتند: هر چه مصلحت بینى بکن. پس بیرون رفت به شکارکردن و فرمان داد که وحوش را ناگزیر سازند که به رود «ایلا» در آیند ـ و آن آبى است بزرگ ـ پس صید آغاز کردند. وحوش به آب رود پناه بردند و دوازده صنف از آن ها از رود گذشتند. آن گاه اطلاق کرد نام هر گذرنده اى از آن ها را بر سالى; اول آن ها «سجغان یلى» یعنى سال موش سپس «اُودیلى» یعنى سال گاو، بعد از آن «بَرْس یلى» یعنى سال یوزپلنگ. و بعد آن «تقشغان یلى» یعنى سال خرگوش. و بعد آن «ناک یلى» یعنى سال تمساح و بعد آن «یلان یلى» یعنى سال مار و بعد از آن «یُندیلى» یعنى سال اسب و بعد آن «قوى یلى» یعنى سال گوسفند و بعد آن «بِجِن یلى» یعنى سال بوزینه (میمون) و بعد از آن سال مرغ و آن «تقاغویلى» است و بعد از آن «اِستایلى» یعنى سال سگ و بعد از آن سال خوک است که نامیده مى شود «تُنْکُنریلى» و چون به خوک رسید بازگشت مى کند شماره از سجغان که موش باشد. این فعل طولانى و چندان فایده ندارد.»9
ب . فلسفه عناوین سال ها و ماه ها در گاه شمارى دوازده حیوانى
کاشغرى پیرامون حکمت هر یک از اسامى سال هاى دوازده حیوانى ترکان مى نویسد: «ترکان گمان مى برند که در هر یک از این سال ها حکمتى است و بدان فال مى زنند. پس گویند: «اُودیلى» یعنى سال گاو، در آن جنگ ها افتد، زیرا که گاو سُرو زن و شاخ زن است و چون داخل سال مرغ شود، در آن سال، طعام فراوان گردد، اما میان مردمان تشویش و نگرانى افتد، زیرا که غذاى مرغ دانه است و او پیوسته چیزهاى خرده و ریز را زیر و رو مى کند و چون سال تمساح در آید باران ها و فراوانى باشد، چه جایگاه نهنگ و تمساح در آب است و چون به سال خوک در آید در آن سال، سرما و برف و فتنه و آشوب بسیار شود و به همین گونه گمان مى برند براى هر سال چیزى را.»10
وى درباره عناوین ماه ها، هفته ها و روزها در نزد ترکان مى افزاید: «ترکان را نام روزهاى هفته نیست، زیرا که هفته با اسلام شناخته شده است. هم چنین نام عربى ماه در شهرها به کار مى رود. چادرنشینان و مردم جاهل از کفار، ماه ها را بر مبناى چهار فصل نام گذارى مى کنند. و براى هر سه ماه از آن ها اسمى است که با آن در مى یابند و تشخیص مى دهند حساب گذشت سال را، چنان که در آغاز بهار بعد از نیروز (نوروز) «اُغلاق آى» یعنى ماه بزغاله و پس از آن «اُلُغ اُغلاق آى» یعنى ماه بزغاله بزرگ، زیرا که بزرگ مى شود در ماه دوم. پس بعد از آن «اُلُغ آى» یعنى ماه بزرگ، زیرا که مى باشد ناف تابستان، پس بسیار مى شود شیر و آشکار مى گردد هر نعمتى که در چارپایان و در زمین است و هم چنین است غیر این ها از فصل ها.»11
ج . تأثیر گاه شمارى دوازده حیوانى برگاه شمارى ایرانى
گاه شمارى دوازده حیوانى با سلطه مغولان، به ایران راه یافت، به گونه اى که قسمت اعظم زیج ایلخانى که در رصدخانه ایلخانى به سال 658ق . به حمایت هلاکوخان مغول و به سرپرستى خواجه نصیرالدین طوسى تأسیس گردید به شرح جزئیات گاه شمارى دوازده حیوانى اختصاص یافته است. در این میان، خواجه نصیرالدین طوسى که نخستین منّجم ایرانى است، در اولین فصل زیج خود مى نویسد: «تاریخى که پادشاهان ما [= ایلخانان] به کار مى برند تاریخ قتا(ختا) و ترکان است...»; و لکن به نوشته وى گاه شمارى چینى ـ اویغورى در زمان هلاکوخان در میان ایرانیان رواج نداشته است. او مشخصات این گاه شمارى را از یک دانشمند و منجّم چینى به نام فومنجى کسب کرده است. نیز باید گفت که شرح هاى گاه شمارى چینى ـ اویغورى که در منابع اسلامى پس از تألیف زیج ایلخانى نوشته شده، ظاهراً از زیج ایلخانى اقتباس شده است. به طورى که کندى هفت زیج را که در فاصله بین تألیف زیج ایلخانى تا تألیف زیج الغ بیگ نوشته شده و در آن ها درباره این گاه شمارى بحث شده اسم برده است که از جمله آن ها زیج محى الدین مغربى به سال 675هـ . و زیج خاقانى تألیف غیاث الدین کاشى، از کارکنان رصد خانه سمرقند، در زمان الغ بیگ است.»12
براى تعیین میزان تأثیرگذارى گاه شمارى دوازده حیوانى اویغورى بر گاه شمارى هاى ایران لازم است نگاهى گذرا بر گاه شمارى هایى که در ایران دوره مغول و پس از آن رایج بوده است، بیفکیم.
پس از فتح ایران توسط مسلمانان، گاه شمارى هجرى قمرى به تدریج رواج عام یافت و در دوران تسلّط مغولان بر ایران در اوج رواج خود بود. ولى جنبه تقدس گاه شمارى هجرى قمرى به سبب آن که مبدأ آن نخستین روز سال هجرت حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) از مکه به مدینه است و برگزارى مراسم مذهبى مسلمانان جهان با گاه شمارى مذکور از یک سو و عقیده منجّمان مسلمان که هرگونه تغییرى را در جزئیات گاه شمارى مذکور، خلاف دستور صریح قرآن مجید تلقّى مى کردند، از سوى دیگر، مانع بزرگى براى رواج گاه شمارى دوازده حیوانى بوده است. از این رو، در دوره صفویان (907-1148هـ .ق) هنگامى که حکومت براى رواج گاه شمارى شمسى قمرى دوازده حیوانى پا فشارى مى کرد، مردم به سختى مقاومت کردند. با این همه، دکتر بازن عقیده دارد که مسلمانان به علت عدم آشنایى با دانش نجومى که گاه شمارى دوازده حیوانى بر آن استوار است تصور مى کردند که گاه شمارى مذکور ردپایى از دوران حیوان پرستى ترکان است.13
گاه شمارى دوازده حیوانى از ترکیب بعضى از اصول گاه شمارى هاى جلالى هجرى قمرى و دوازده حیوانى چینى ـ اویغورى شکل گرفته است. این گاه شمارى در طول هفت قرنى که در ایران رواج داشت، یعنى از حمله مغول در سال 617هـ . تا سال 1304هـ . ش، همواره به یک صورت نبوده و تغییراتى در آن صورت گرفته است و به همین دلیل کلمه ایرانى را نیز به همراه دارد. مبدأ گاه شمارى مذکور مطابق با روز پنجشنبه 15 ژوئیه سال 622 مسیحى و نخستین روز سال قمرى است که حضرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مکه به مدینه هجرت فرموده است و مستقیماً از گاه شمارى هجرى قمرى اقتباس شده است; بروج دوازده گانه شمسى به عنوان ماه هاى گاه شمارى دوازده حیوانى ایرانى از گاه شمارى جلالى اقتباس شده و تنها براى تعیین تاریخ پرداخت مالیات ها به کار برده مى شده است. در دوران صفویه که گاه شمارى دوازده حیوانى با ماه هاى قمرى رواج عمومى داشت، ماه هاى شمسى را نیز در تقویم هاى سالیانه ثبت مى کردند.14
چنان که اشاره شد، این گاه شمارى گرچه در زمان صفویان رنگ رسمى و دولتى به خود گرفت، ولى از ربع دوم سده سیزدهم هجرى که گاه شمارى خورشیدى در جامعه ایرانى پا گرفت، باز سال هاى دوازده حیوانى اویغورى دوشادوش تاریخ هجرى گام برمى داشت و معمولا به هر سال هجرى یک نام دوازده حیوانى هم اضافه مى شد و گاهى هم حذف مى گردید; تا این که در قانونى که در سال 1304هـ .ش براى تنظیم تقویم به تصویب رسید، به کار بردن سال هاى دوازده حیوانى متوقف گردید، لکن با این حال، هنوز هم گشتن سال به روى ـ مثلا ـ سگ و خوک در میان مردم مطرح است.15
د . اسامى سال ها در گاه شمارى دوازده حیوانى وانطباق آن با سال هاى دیگر
در گاه شمارى دوازده حیوانى، چنان که از وجه تسمیه آن پیداست، براى نام گذارى سال ها از اسامى دوازده حیوان استفاده مى شود; که ابونصر بدر الدین فراهى سنجرى (سگزى)، آن ها را در کتاب خود به نام نصاب الصبیان به نظم کشیده است. وى که گویا نخستین کسى از دانشمندان عربى دان ایرانى است که لغت عرب را براى سهولت تعلیم آن به کودکان پارسى، به شعر پارسى در آورده است و بنا به نوشته کاتب چلبى (م 1067هـ .) در زمان حمله مغول به ایران و تا سال 640هـ . در ایران مى زیسته است،16 با عنوان «اسامى سال هاى ترکیه»، نام سال ها را در گاه شمارى دوازده حیوانى بدین صورت بیان مى کند:
بحر هَزَج اَخر ب ایا فخر تبار *** این وزن آمد بخوان چو درّ شهوار
مفعولُ مفاعِلُن فعولُن فَعَلُن *** هر صبح چو بلبلان همى کن تکرار
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار *** زین چار چو بگذرى نهنگ آیدو مار
آن گاه به اسب و گوسفند است حساب *** حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
فراهى هم چنین در جاى دیگر از اثر یاد شده خود صورت ترکى این اسامى را که در گاه شمارى دوازده حیوانى بدان شکل نمود پیدا مى کنند، آورده است:
سیچقان و اود و پارس و توشقان ولوى پس *** ئیلان و یونت و قوى است نام هاى سال
پیچى و سپس تخاقوى و ایت است بعد از آن *** تنگوز دان تو اى پسر صاحب کمال17
باید گفت که با توجه به کاربرد گاه شمارى دوازده حیوانى در برخى از مقاطع تاریخى در میان ساکنان مناطقى از چین، ترکستان شرقى و نیز ایران، اسامى سال ها در این گاه شمارى تحت تأثیر زبان، فرهنگ و سایر مسائل اجتماعى و اقتصادى ملل مختلف قرار گرفته ونام هاى مخصوص سال ها، و به تبع آن، گاه شمارى ها هم با وجود مشترکات فراوان و نبود تفاوت هاى اساسى بین آن ها در نزد اقوام ساکن در مناطق مختلف جغرافیایى، عناوین متفاوتى همچون چینى، اویغورى، مغولى و خطایى به خود گرفته اند. به کار بردن عنوان روباه به جاى پلنگ، سوسمار یا مارمولک به جاى اژدها، جوجه به جاى مرغ، درنا به جاى سگ، بز یا بزغاله به جاى خوک هم در بین بعضى از قبایل به چشم مى خورد.18
در تقویم هاى نجومى ایرانى، سال هاى شمسى به نام یکى از حیوان هاى دوازده گانه نامیده مى شود. براى تعیین نام هر سالى، باید ابتدا عدد 6 را به عدد سال مفروض اضافه و حاصل جمع را به عدد 12 تقسیم کرد; باقى مانده تقسیم مذکور نماینده نام سال بر اساس ترتیب اسامى سال ها در جدول شماره 1 خواهد بود. به عنوان مثال، اگر بخواهیم سال 1384هـ . را برگاه شمارى دوازده حیوانى منطبق سازیم و بدانیم سالى که در آستانه آن قرار داریم مطابق با کدام سال دوازده حیوانى خواهد بود، ابتدا عدد 6 را بر عدد 1384 اضافه و حاصل جمع آن، یعنى عدد 1390 را بر عدد 12 تقسیم خواهیم کرد و باقیمانده آن یعنى عدد 10 پس از انطباق بر ردیف هاى سمت راست جدول شماره 1، سال مرغ به دست خواهد آمد. هم چنین براى انطباق سال هاى میلادى و هجرى قمرى برسال هاى دوازده حیوانى تقریباً مراحل یاد شده با تغییراتى طى خواهد شد. به گونه اى که در انطباق سال هاى میلادى برگاه شمارى دوازده حیوانى باید توجه داشت که اولا تقسیم اعداد مفروض سال بر عدد 12 بدون اضافه شدن عدد 6 بر عدد مفروض سال میلادى صورت خواهد گرفت و ثانیاً باقى مانده تقسیم سال مفروض میلادى بر 12، مى بایست بر ردیف هاى سمت چپ جدول که با اعداد لاتین مشخص شده است، منطبق گردد. هم چنین در انطباق سال هاى هجرى قمرى بر سال هاى دوازده حیوانى اولا، باید سال مفروض را ابتدا به سال گاه شمارى مسیحى، که آغاز و پایان آن تقریباً مقارن آغاز و پایان سال هاى گاه شمارى دوازده حیوانى چینى ـ اویغورى است، تبدیل کنیم، سپس عدد سه را از سال مسیحى کسر و حاصل آن را به عدد دوازده تقسیم کنیم. باقى مانده این تقسیم پس از انطباق بر ردیف هاى سمت راست جدول نماینده نام سال در دوره دوازده حیوانى خواهد بود. ثانیاً، ماه هاى آغاز و پایان سال هاى قمرى را در انطباق نباید از نظر دور داشت; و به همین دلیل است که در برخى از آثار تاریخى در بیان معادل سال هاى دوازده حیوانى، ماه هاى آغاز و پایان سال هاى هجرى قمرى نیز ذکر شده است. ثالثاً، از آن رو که تقریباً هر سى و سه سال شمسى ـ قمرى و چینى ـ اویغورى برابر با سى و چهار سال قمرى است، یک سال قمرى بدون نام باقى مى ماند و به همین دلیل، در هر دوره سى و سه یا سى و چهار ساله شمسى ـ قمرى و چینى ـ اویغورى یک سال قمرى در نام گذارى حذف مى شود. زیرا سال هاى دوازده حیوانى ایرانى در روز نوروز جلالى آغاز مى شود و در روز قبل از نوروز سال بعد پایان مى یابد و هر سال به ترتیب به نام یکى از حیوانات دوازده گانه نامیده مى شود. و از آن جا که این سال ها را از مبدأ هجرت مى شمارند، براى یکسان سازى سال هاى قمرى و سال هاى شمسى در مواردى که اقتضا مى کند یک سال قمرى را حذف مى کنند. چنان که اسکندر منشى پیرامون حوادث سال 1018 هجرى قمرى مى نویسد:
نام چاغ (سال)هاى دوازده گانه چینى ـ اویغورى
ردیف«دیوان لغات الترک»زیج ایلخانى]0.2.(1)[«جامع التواریخ»زیج جدید سلطانىملامظفر[1267هـ ق]ردیفمحمود کاشغرىورق ب 3رشید الدین فضل اللهEThe 2233 ـ ورق ب 3ص 65(ح 466-467)(ح 658هـ .ق)(ج 45ـ718هـ .ق(ح 850-853هـ .ق)
شهـ.قبه لغت اتراکبه لغتبه لغتفارسىبه لغت اتراکبه لغتبه لغتبه لغتبه لغتفارسىمیلادى
خطاى اتراکخطاىاتراکخطاىاتراک
1سِجْغان (سیچغان)یلرهکسکوموسقولقنه(قولوغنه)ئیل(جیل)ژهکسکوژهکسکوموش4
2اودحکواوطکاوهوکار (هوکر)چیواوطچیواوط کاو5
3بَرْس (بارس)لمبارسیوزبارسیمبارسیمبارسپلنگ6
4تقشغانماوطاوسعنخرگوشتولى(تائولاى)ماوطوشقانماوطوشقانخرگوش7
5ناکحسنلوازدهالوى (لو)چنلوجنلونهنگ8
6یلانصرسلانمارموقاى(موغاى)ضرْییلانصرییلانمار9
7یُند(یونَت)وویونداسبمورینوُویوندوویوندــ10
8قوى(قویون)وىقوىگوسفندقوئین (قوین)وىقوىوىقوىگوسفند11
9بِجِن (بیچین)سنسمنبوزنهبیچین(بچینـ مچین)شِنْبیجنشنپیچىبوزینه0
10تقاغو(تاغوق)یودداقوقمرغتاوق(تکیه)یودداقوقیودداقوقمرغ1
11اِت (یت) سوالتسکتوقاى(نوقاى)شیوایتشیوایتسک2
0تَنْکُز (تونکوز)حالىطونغوزخوکتونقوز(قاقا ـ نماقائى)خاپىطنقورجامىطنقوزخوک3
«وقایع ایت ئیل مطابق ثمان عشر و الف و بعضى ها موافق تسع عشر و الف که مبدأ سال بیست و چهارم اقدس همایونى است.» این عنوان براى وقایع سال 1018 هجرى قمرى است که بنا به روایت وى، سال مذکور در روز یکشنبه 25 ذى الحجه سال 1018 هجرى قمرى آغاز شده است.19
برهمین اساس، در صورت انطباق سال هاى 2005 میلادى و 1426 هجرى قمرى بر سال هاى دوازده حیوانى و طى مراحل یاد شده، به ترتیب باقى مانده ها 1 و 10 و آن ها هم پس از انطباق بر جدول شماره 1 در هر دو صورت، نتیجه سال مرغ خواهد شد; یعنى مطابق با سال 1384 هجرى ـ شمسى و سالى که در آن هستیم. در این بخش باید تأکید نمود که دادن عنوان «خروس» به سال یاد شده، طبق منابع تاریخى و نجومى، فاقد هرگونه مبناى تاریخى و نجومى خواهدبود.20
گویند در سال مرغ ـ چنان که پیش از این اشاره شد ـ طعام فراوان گردد، ولکن میان مردمان تشویش و نگرانى افتد; نیز در این سال بین مردم و سیاستمداران از نظر مصالح سازش شود، زمستان زود شروع گردد و امکان دارد در بعضى از نقاط زلزله حادث شود، متولدین ثلث اول سال خوش منظر و بخشنده و متولدین ثلث سوّم ملایم و خوش عقیده و با ایمان باشند. اما احکام و امور یادشده مانند فراوانى طعام، تشویش و نگرانى و ... هیچ دلیل شرعى و برهانى ندارد; یعنى علت تامه و صد در صد نمى باشند، بلکه طبق مبانى فقها و اصولین اسلام تنها در حدّ اقتضا و امکان مى باشند.
هـ . کار برد گاه شمارى دوازده حیوانى در آثار تاریخى
گرچه ظاهراً پیرامون تاریخ دقیق پیدایش گاه شمارى دوازده حیوانى در آثار گذشتگان به طور دقیق اشاره اى نشده است، لکن در برخى از منابع تاریخى از کاربرد این تقویم دست کم در دوره غزنویان (366-582هـ .) گزارش داده شده است، به گونه اى که جمال الدین ابن ا لمهنا در کتاب خود ـ که درباره زبان هاى فارسى، مغولى و ترکى در قرن 14م/8هـ . تألیف شده است ـ آنچه را که به دوره بندى «دوازده جانورى» مربوط مى شود، به اثر حکیم شرف الدین مروزى (پزشک)، یعنى کتاب طبایع الحیوان ارجاع مى دهد. در این اثر، گزارشى وجود دارد که از دریافت یک نامه بهوسیله محمود غزنوى در سال 418هـ . از سوى فرمانرواى چین و ترک ها که تاریخ پنجمین ماه سال «موش» را داشته، حکایت مى کند. نیز نام هاى دیگر سال ها همچون بارس (پلنگ) که در عین حال بانام کاپلان (سال ببر) و سلان یعنى ارسلان (سال شیر) مشخص شده است، به کار رفته است.21
همان گونه اى که قبلا اشاره شد، وجود اطلاعات ارزشمند و نسبتاً وسیع پیرامون سال هاى دوازده حیوانى در دیوان لغات الترک کاشغرى مى تواند تا حدى جایگاه این گاه شمارى را در دوران حیات محمود کاشغرى مشخص سازد. در عین حال، خود صاحب دیوان لغات الترک در برخى از جاها در ذکر حوادث، از سال هاى دوازده حیوانى بهره برده است. چنان که درباره سال تألیف کتاب خویش گوید: «و السَنةُ الّتى کَتَبنا هذا الکتابَ کانَ فى مُحرّم سنّةِ ست و ستّینَ و اربَعِ مائة کانت دَخَلَتْ سنَهُ الحَیَّةِ و هیَ «یلان یلى»...»; سالى که من این کتاب را به رشته تحریر در آوردم محرم سال 466 بود; سالى که در آن، سال مار که همان «یلان یلى» است، وارد شد. از این رو، این امر خود مى تواند دلیلى بر وجود استفاده از گاه شمارى دوازده حیوانى در قرن پنجم هجرى قمرى در کاشغر و نواحى اطراف آن و حتى در بغداد، مرکز خلافت عباسى ـ که کاشغرى اثر خود را در آن جا تألیف کرده است ـ باشد.22
برپایه برخى گزارش هاى تاریخى، با آغاز فعالیت هاى سیاسى و نظامى مغولان، روند به کارگیرى تقویم دوازده حیوانى افزایش یافت و به اوج خود رسید. در این دوران گاه شمارى دوازده حیوانى احتمالا براى نخستین بار در تاریخ سرّى مغولان مورد استفاده قرار گرفته است. این اثر با عنوان اصلى مغولى «منگغول اون نى او چا توبچى ان» و نیز با عنوان چینى «یوان چائو پى شه» متعلق به سال 1240 میلادى واز منابع دست اول و اساسى در مطالعات مغول شناسى بوده و مرجع مورّخان معتبر عهد مغولان از جمله عطاملک جوینى و رشید الدین فضل الله قرار گرفته است. ایشان در گزارش هاى خود آورده اند که چنگیزخان در چندین جا از سال هاى دوازده حیوانى استفاده کرده است; چنانکه نویسنده تاریخ سرّى مغولان پیرامون حوادث آغاز قرن سیزدهم میلادى مى نویسد: «... سپس در سال مرغ (1201م) قاداگین ها و سلجیئوت ها متحد شدند.» و نیز گوید: «آن زمستان (1202م) را قشلاق کرد. در بهار سال سگ، چنگیز خان براى جنگ باتاتارها، دستجات خود را در دالان نامورگاس منظم ساخت.»23
همان گونه که پیش از این گذشت، گاه شمارى دوازده حیوانى دست کم از زمان ورود مغولان به ایران در کنار سال نامه هاى یزدگردى، مجوسى (فارسیه)، خراجى، جلالى و هجرى شمسى در ایران متداول بوده است. رشید الدین فضل الله(م 718هـ .)، مورّخ شهیر دوره مغولان در اثر معروف ومهم خود در تاریخ مغولان به نام جامع التواریخ، در ذکر سال هاى حوادث تاریخى در کند سال هاى هجرى قمرى سال هاى دوازده حیوانى هم بهره برده است;او در بحث از چنگیزخان مى نویسد: «از وقت ولادت او (چنگیزخان) از ابتداى قاقائیل که سال خوک است، موافق شهور سنه تسع و اربعین و خمسمائة هجرى که در ماه ذى القعده واقع شده تا قاقائیل دیگر که هم سال خوک است مطابق شهور سنة اثنتین و ستین و خمسمائة که در ماه ربیع الاخر واقع شده و در این مدت پدر او یسوکاى بهادر در قید حیات بوده...»24هم چنین برخى از نویسندگان براى نوروز غازانى که ظاهراً در گاه شمارى غازانى به همت خود رشیدالدین تأسیس شده، تاریخى را با نام ترکى ماه ذکر کرده اند.25
همان گونه که اشاره شد، در دوره ایلخانیان (654-754هـ .) بخش اعظم و مهمى از فعالیت هاى زیج ایلخانى در زمان هلاکوخان صرف شرح جزئیات گاه شمارى دوازده حیوانى گردید و در فصل نخست از زیج مذکور به استفاده پادشاهان ایلخانى از تاریخ قنا و ترکان اشاره شده است.26
صاحب آثار الوزراء، در نیمه دوم قرن نهم هـ . پیرامون حوادث سال 875هـ . مى نویسد: «و در توشقان ئیل سنه خمس و سبعین و ثمانمائة حضرت اعلى آل آصف ثانى (خواجه نظام الملک) را از دارالسلطنه هرات طلب فرموده و مهم تحقیق دفاتر ممالک محروسه بدو تفویض نمود و در تاریخ هشتم جمادى الثانیه سنه خمس و سبعین و ثمانمائة فرمان جهانمطاع اشرف نفاذ یافت که نویسندگان که در درگاه عالم پناه [بودند از] هرات متوجه اردوى همایون گشته ملازم وزیر روزگار باشند...»27
چنان که پیش از این گذشت، این گاه شمارى در دوره صفویه (907-1148هـ .) در ایران رنگ رسمى به خود گرفت و در بیشتر آثار تألیف شده در این دوره، در کنار سال هاى هجرى قمرى از سال هاى دوازده حیوانى استفاده شد که از میان این گونه آثار، کتاب عبدى بیگ (م 988هـ .) به نام تکملة الاخبار را مى توان نام برد. وى پیرامون حمله سلطان سلیم عثمانى به آذربایجان مى نویسد: «و در ایت ئیل سنه عشرین و تسع مائة، سلطان سلیم بن سلطان با یزید عثمانى، پادشاه روم، بعد از دفع پدرش و استقرار در ملک، هواى آذربایجان کرد و به حدود آذربایجان آمد...».28 نیز در پیش گفتار این اثر از کتاب «جهان آراى» قاضى احمد غفارى کاشانى هم نقل شده است که: «ثمان و ستین و تسع مائة، 968، نوروز تخاقوى ئیل، سه شنبه بیست و چهارم جمادى الثانى و هم در این سال قشلاق و ییلاق در قزوین واقع شد... .»29
در این عصر اسکندر بیک ترکمان، منشى و دبیر شاه عباس کبیر صفوى هم در کتاب معروف خود به نام تاریخ عالم آراى عباسى که تألیف آن از سال 1025هـ . شروع شد و تا مرگ شاه عباس به سال 1037هـ . حوادث دوران پادشاهى سلاطین صفوى را شامل مى شود، به طور وسیع از سال هاى دوازده حیوانى بهره برده است. وى از این گاه شمارى در بخش نخست یعنى حوادث پیش از به سلطنت رسیدن شاه عباس کبیر به صورت پراکنده، ولى وقایع دوره پادشاهى شاه عباس کبیر را بر اساس چندمین سال پادشاهى شاه عباس، همراه با ذکر سال هجرى قمرى و نیز سال دوازه حیوانى مورد بحث قرار داده است، به گونه اى که اسکندربیک با عنوان «ذکر قضایا که در اوایل سال لوى ئیل مطابق سنة ثمان و ثمانین و تسعمائة» به گزارش برخى از حوادث دوره شاه سلطان محمد صفوى پرداخته و وقایع دوره پادشاهى شاه عباس کبیر با عنوان «تنگوزئیل» یعنى سال خوک در گاه شمارى دوازده حیوانى که مطابق با سال 996 هجرى قمرى است آغاز کرده و با ذکر وقایع «سیچقان ئیل یعنى سال موش برابر با سال 997هـ . که سال دوم جلوس پادشاه است، ادامه مى دهد و این روند یعنى پرداختن سال به سال به حوادث با قید سال دوازده حیوانى در کنار سال هجرى قمرى در ابتداى هر فصل، تا پایان کتاب حفظ مى شود.30
هم چنین در بخشى از تاریخ سلطانى نوشته سیدحسن استرآبادى که به سال 1115 هـ . به نام شاه سلطان حسین (1106-1135هـ ) تدوین یافته است، عناوین سال هاى حوادث دوران پادشاهان صفوى با گاه شمارى دوازده حیوانى آغاز مى شود، چنان که مؤلف درباره شاه اسماعیل صفوى مى نویسد: «یونت ئیل، نهصد و شش، سال اول جلوس» و یا «قوى ئیل، نهصد و هفت، سال دوم جلوس.»31
باید افزود که در بسیارى از کتاب هاى فارسى که بعد از دوره مغول تألیف شده است سال هاى هجرى قمرى به همان نام حیوان هایى که سال هاى چینى ـ اویغورى همزمان با آن ها نامیده مى شده، نام گذارى شده است. براى مثال، تاریخ هایى که در ظفرنامه، تاریخ گیلان، احسن التواریخ و عباسنامه و تعدادى از نامه ها و عهدنامه هاى بازمانده ثبت شده است، از این دسته هستند.32
جالب این است که برخى اسناد تاریخى از کاربرد گاه شمارى دوازده حیوانى حتى در قرن دوازدهم هجرى قمرى آن هم در اسناد رسمى، همچون وقف نامه ها در سایر نقاط جهان غیر از ایران خبر مى دهند. به گونه اى که در مزار محمود کاشغرى در 45 کیلومترى روستاى اوپال از توابع کاشغر در ترکستان چین در وقفیّه اى به ترکى اویغورى آمده است: «در تاریخ 1252 سال گاو روز 14 از ماه مبارک رجب المرجب، قاضى دارالقضا، ولایت کاشغر این جانب ملاصادق اعلم فرزند شاه اعلا آخوند در سن 114 سالگى و در عین تندرستى، با اشتیاق و ادب با قلم اجتهاد یک مجلد کتاب شامل بر شش دفتر مثنوى در علم و عرفان معنوى زینت بخش اوراق صحایف کردم که قیمت و بها نمى توان نهاد، در موضع اوپال (Opal) از ولایت کاشغر در کنار کوهساران و در جنب چشمه زلال به مزار حضرت مولایم، ارباب قلم، محمود کاشغرى فرزند شمس الدین حسینى وقف نمودم و به عنوان صدقات ابدى هدیه کردم.»33
نتیجه
به کارگیرى گاه شمارى دوازده حیوانى در کنار سایر گاه شمارى ها، در میان برخى از اقوام مختلف بشرى، از سوابق دیرینه برخوردار بوده است. این گاه شمارى در بعضى از دوران هاى تاریخى باعناوین مختلفى همچون مغولى، خطایى، اویغورى، قبچاقى و ترکى، در بخش هایى از جهان از جمله چنین، ترکستان شرقى و نیز ایران عصر سلطه ى مغولى و دوره ى صفوى، کاربرى رسمى داشته است.
برهمین اساس، برخى از پادشاهان و حکمرانان دوره هاى اسلامى و نیز بعضى از تاریخ نگاران و نویسندگان مسلمان، لااقل از دوره غزنویان، با در نظر گرفتن فلسفه خاص براى هر یک از سال هاى دوازده حیوانى، که گزارش نسبتاً کامل آن را محمود کاشغرى در قرن پنجم هجرى ـ قمرى در اثر معروف خود بنام «دیوان لغات الترک» آورده است; در تشکیلات ادارى و آثار مکتوب تاریخى، این گاهشمارى را به کار گرفته اند. به طورى که کاربرد این تقویم در برخى از مقاطع زمانى جایگاه ویژه اى را به خود اختصاص داده است. و به همین جهت این گاه شمارى، هم در موضوعات مورد بحث پیرامون گاه شمارى هاى دوران اسلامى از اهمیت بیشترى برخوردار بوده است. و اکنون نیز این تقویم در بین برخى از مردم جهان و نیز ایران، از سال 1304هـ . ش، بطور نسبى و غیر رسمى و همراه با دیگر تقویم ها مورد استفاه قرار مى گیرد.
کتاب نامه
1. استرآبادى، سیدحسن بن مرتضى، تاریخ سلطانى (از شیخ صفى تا شاه صفى)، انتشارات علمى، 1364هـ .ش.
2. استرآبادى، میرزا مهدى، سنگلاخ، نشر مرکز، 1374هـ .ش.
3. بیرشک، احمد، گاهنامه تطبیقى سه هزار ساله، علمى و فرهنگى، 1376 هـ .ش.
4. پل پلیو، تاریخ سرّى مغولان، ترجمه دکتر شیرین بیانى، دانشگاه تهران، 1383 هـ .ش.
5. ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالم آراى عباسى، زیر نظر ایرج افشار، امیرکبیر، تهران، 1382 هـ .ش.
6. دایرة المعارف آذربایجان شوروى، باکو، 1976 م.
7. راورتولد، و، تاریخ ترکهاى آسیاى میانه، ترجمه دکتر غفارى حسنى، توس، 1374 هـ .ش.
8. عبداللهى، دکتر رضا، تاریخ تاریخ در ایران، امیرکبیر، تهران، 1366 هـ .ش.
9. عبدى بیک، زین العابدین، تکملة الاخبار، تصحیح عبدالحسینى نوایى، نشر نى، تهران،
1369 هـ .ش.
10. عقیلى، سیف الدین حاجى بن نظام، آثار الوزراء، اطلاعات، تهران، 1364 هـ .ش.
11. فراهى، ابونصر، نصاب الصبیان، به اهتمام دکتر محمد جواد مشکور، اشرفى، تهران، 1354 هـ . ش.
12. فصلنامه، آذرى ائل دیلى و ادبیاتى، سال دوم، شماره 6، زمستان 1383 هـ .ش.
13. فضل الله، رشیدالدین، جامع التواریخ، اقبال، 1376 هـ .ش.
14. کاشغرى، محمود، دیوان لغات الترک، دارالخلافة العلیة، مطبعه عامره، 1333 هـ .ش
15. مینوى، مجتبوى، تاریخ و فرهنگ، خوارزمى، تهران، 1369 هـ .ش
منابع لاتین
_. WWW.ozturkler.com/data-english/
_. Http://Home.arcor.de/Marcmarti/
_. WWW.Ku.edu/Carrie/Texts/carrie/book
--------------------------------------------------------------------------------
1 دانشجوى دکترى تاریخ و تمدن ملل اسلامى.
2. احمد بیرشک، گاهنامه تطبیقى سه هزار ساله، ص 2.
3. یسئلونک عن الاهلة قل هى مواقیت للناس و الحج.
4. فالق الأصباح و جعل اللیل سکناً و الشمس والقمر حسباناً.
5. احمد بیرشک، ص 2 و 3.
6. "Nevruz and 12 animal calen dar used by the turks" www . ozturk ler. com / data - english / 0001 / 0001 - 16 - 02 . htm .
7. مجتبى مینوى، تاریخ و فرهنگ، ص 551.
8. همان، ص 339.
9. محمود کاشغرى، دیوان لغات الترک،ج1، ص288 - 290، دایرة المعارف آذربایجان شوروى،ج6،ص 395.
10. کاشغرى، ص 290.
11. همان، ص 290-291.
12. دکتر رضا عبداللهى، تاریخ تاریخ در ایران، ص 322-325.
13. همان، ص 327.
14. همان، ص 331-333.
15. بیرشک، ص 201.
16. ابونصر فراهى، نصاب الصبیان، به اهتمام دکتر محمدجواد مشکور، ص الف، د، و.
17. همان، ص 58 و 77.
18 . دکتر رضا عبداللهى، ص 337 و 351; کاشغرى، ج 1، ص 289-290; رشید الدین فضل الله، جامع التواریخ، ج 1، ص420-428; میرزا مهدى استرآبادى، سنگلاخ، ص 40، 58، 67، 74، 94، 123، 179، 219، 220، 242، 269; جدول پیوستى شماره 1;
the tra ditional khakas calendar . http: // home arcor. de / marcmarti / khaks / xakcalen.htm.
19. ر.ک: دکتر رضا عبداللهى، ص 334-337 و 351 و رشید الدین فضل الله، ج 1، ص 420.
20. کاشغرى، ج 1، ص 290; تقویم نجومى سال 1384، ص 3.
21. بارتولد، و، تاریخ ترک هاى آسیاى میانه، ترجمه دکتر غفار حسینى، ص 105.
22. کاشغرى، ج 1، ص 290.
23. پل پلیو، تاریخ سرّى مغولان، ترجمه دکتر شیرین بیانى، ص 90.
24. رشید الدین فضل الله، ج 1، ص 231.
25. دکتر رضا عبداللهى، ص 330.
26. همان، ص322 و 323.
27. سیف الدین حاجى بن نظام عقیلى، آثار الوزراء، ص 354.
28. عبدى بیگ، تکملة الاخبار، تصحیح عبدالحسین نوائى، ص 54.
29. همان، ص 26.
30. اسکندربیک ترکمان، تاریخ عالم آراى عباسى، زیر نظر ایرج افشار، ج 1، ص 258، 381، 386، 506.
31. سیدحسن بن مرتضى استرآبادى، تاریخ سلطانى، (از شیخ صفى تا شاه صفى)، ص 26.
32. دکتر رضا عبداللهى، ص 336.
33. «پدیده آورنده دیوان لغات الترک»، دکتر حسین محمدزاده صدیق [فصلنامه آذرى ائل دیلى و ادبیاتى، سال دوم شماره 6، زمستان 1383]، ص 27.
www. ku. edu / carrie / Texts/ carrie - books / paksoy - 4/2-30 html.