آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

دیوان حافظ شیرازی به عنوان متنی ادبی، واجد موقعیّتی تاریخی، و محصول تعامل خالق اثر با مجموعه ای بسیط و گسترده از سنّت ها، گفتمان ها و جریان های اجتماعی و تاریخی سده ی هشتم هجری است. نسبت دیوان حافظ با گروه ها و عناصر اجتماعی، چگونگی بازتولید آن، نیز میزان تقویت، به حاشیه رانی و مطرود نمودن این گروه ها در فرآیند تولید اثر ادبی، موضوع شایسته ی درنگی است که روشن نمودن ابعاد آن، پژوهشی مستقل را طلب می نماید. از این رو این جستار، با روشی توصیفی تحلیلی و استعانت ممکن از مباحث رویکرد تاریخ گرایی نوین، درصدد پاسخ به این سؤالات است که چه گفتمان هایی از نهادها و گروه های اجتماعی شیراز قرن هشتم، در شعر حافظ بازتولید شده اند؟ نحوه ی کنشمندی حافظ و عوامل تقویت و به حاشیه رانی این گفتمان ها در متن و فرایند خلق این اثر ادبی چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهند که دیوان حافظ، با شبکه ای پیچیده و شناور از نمادها، دال ها و مدلول های منفی و مثبت، عرصه ای برای به حاشیه رانی و تقابل با گفتمان نهادها و گروه های اجتماعی و رسمی وابسته به قدرت، از قبیل: قاضیان، واعظان، صوفیان، و همچنین بستری برای تقویت بخشی به گفتمان قلندران و درویشان در پیوندی نزدیک با گفتمان برساخته ی رندان، شده است. در این راستا حافظ، در مقام منتقدی رند و بی پروا، با وقوف بر ابعاد گفتمانی و آسیب شناختی اجتماعی و تاریخی عصر خود، نظیر: ریا، جزمی گری، بی عملی وخردستیزی، و هجمه علیه ی آن در دیوانش، آزاداندیشی، عمل گرایی و تساهل اجتماعی را، به مثابه ی الگو و مدلی مترقی در تعالی اجتماعی و تاریخی، ارائه داده است.

تبلیغات