ساختار سیاسی حکومت اشکانیان، تنوع فرهنگی در جامعه اشکانی همراه با رویکرد دینی خاص شاهنشاهان اشکانی و تجاوزات پیاپی رومیان به مرزهای غربی قلمرو اشکانیان، بطورکلی شرایط بحرانی را در جامعه ایران قرن دوم و اوایل قرن سوم بوجود آورده بود در چنین شرایطی اردشیر بابکان از یک خاندان مذهبی در ایالت پارس، موفق شد اسباب سقوط حکومت اشکانیان را فراهم آورد و طی دو سال فعالیتهای سیاسی نظامی مستمر، قدرت سیاسی کشور را از خاندان اشک به خاندان ساسان منتقل نماید. توانایی اردشیر در انتقال قدرت از شاهنشاهان قانونی کشور به خاندان خویش که ناشی از درک صحیح او از شرایط بحرانی جامعه بود از یکسو و از سویی دیگر فائق آمدن بر بحرانها و نابسامانیهای سیاسی، نظامی، دینی و اجتماعی جامعه بواسطه داشتن برخی مشخصات و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری وی، سبب می شود تا بتوان شخصیت و عملکرد اردشیر را در قالب نظریه رهبرکاریزماتیک ماکس وبر تبیین نمود. بدین ترتیب مسئله اصلی این پژوهش، تبیین شخصیت اردشیر بابکان در قالب نظریه کاریزماتیک ماکس وبر است. بررسی ها حاکی از آن است که علاوه بر ویژگی های شخصیتی و رفتاری اردشیر، شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه، می توانسته زمینه ساز ظهور رهبری جدید با ایدئولوژی نو در کشور بوده باشد. یافته های این جستار بیانگر آن است که اردشیر اول ساسانی با تمامی ویژگیهای شخصیتی، با انجام برخی اقدامات و با توجه ویژه به دین زرتشتی و طرح گفتمان جدید اتحاد دین و دولت برای حل بحران های سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه و در نهایت با کناره گیری از حکومت و انتخاب جانشینی شایسته می تواند به عنوان یک رهبر کاریزما مطرح شود. روش تحقیق در این مقاله با توجه به رویکرد جامعه شناختی آن، توصیف و تحلیل داده ها در چ ارچوب «ن ظریه کاریزما» و ش ناسایی اب عاد ش خصیت فردی، خاندانی، سیاسی و تاریخی اردشیر بابکان در قالب این نظریه است.