چکیده

کانت در کتاب دین در محدوده عقل تنها، بر مبنای زمینههای تربیتی پیتیستی و تاکید بر دوگانگی طبیعت انسان به لحاظ خیر و شر، در متن مسیحیت به تشریح تلقی خود از دین میپردازد. وی با استناد به ذات خیر انسان در آغاز خلقت، او را بر حسب استعدادش موجودی خیر و بر حسب ذات محسوس و ملموساش موجودی شرور معرفی میکند که پس از کشاکش میان دو اصل خیر و شر، نهایتاً به غلبه خیر و برقراری حکومت خداوند بر زمین منجر میشود. میتوان گفت که نظام دینی او در جهت اصلاح انسان و مکمل نظام اخلاقی اوست؛ چراکه معتقد است در نهایت، رود خروشان ارادههای نیک باید به هم بپیوندند و جامعه مشترک المنافع اخلاقی را شکل دهند و سرانجام، فضل الهی تضمین کننده این جامعه است. کانت تلاش میکند تا حقیقت کتاب مقدس را بر مبنای مضامینی که کاملاً جدا از سنت تاریخی لحاظ میکند، روشن نماید. وی در این جهت، از اخلاق، مسیحیت، کلیسا و کتاب مقدس بهعنوان یک نمونه و الگوی اولیه و وسیلهای برای آنچه دین اخلاقی ناب مینامد بهره میجوید تا از رهگذر دستیابی به آن در اقدامی ناموجه، دین تاریخی را حذف نماید. اما دیدگاه او تقلیلگرایانه مینماید چرا که ابعاد شریعتی، کلامی، مناسکی را در بعد اخلاقی محدود میکند و ما با نوعی فروکاهی دین به اخلاق از سوی او مواجهایم. اندیشه کانت را میتوان نمونهای از تاکید بر خودبنیادی انسان دانست که انتقادهای زیادی بر آن وارد است.

تبلیغات