ادبیات داستانی و رمان با توجه به اقتضائات زندگی در عصر جدید سعی می کند همپای نظریه های فلسفی، روان شناسی و جامعه شناسی تصویری روشن از دنیای مدرن عرضه و مسائل حاصل تجربه زیسته انسانی را با همه لوازم و لواحق آن تصویرسازی و تبیین کند. در این میان برخی از رمان ها به دلیل قرابت نویسندگان با نظریه های جامعه شناختی و فلسفی و میدان تولید متن در دوره ای خاص، نُماینده و تصویرگر علل و عوامل رنج های بشری و اضطراب های وجودی و موقعیتی هستند. رضا امیرخانی یکی از این نویسندگان معاصر است که تقریباً در تمام آثار داستانی اش (از ارمیا تا ره ش) از وضعیت و موقعیت ناهنجار انسان مدرن سخن می گوید. او در مجموعه داستان ها به ویژه «ره ش» یکی از مهم ترین عواطف بشری یعنی اضطراب آن هم نوع خاصی از آن به نام «اضطراب موقعیت» را در چهره شخصیت هایی همچون علا، فرازنده و... به صورت روشن و پررنگ بازنمایی کرده است. با عنایت به اهمیت مسأله «اضطراب موقعیت» به عنوان یکی از مضامین پررنگ آخرین رمان امیرخانی و مسأله شهر و شهرسازی به مثابه بستر و مجرای این نوع از اضطراب، خوانش و نقد این رمان از این منظر اهمیت دارد. در این مقاله، نویسنده با روش تحلیلی- انتقادی و با توجه به مبانی و چارچوب «اضطراب موقعیت» از دید «آلن دو باتن» و مجموعه اضطراب های بشری از دید «پل تیلیش»، رمان «ره ش» را به عنوان یکی از رمان های پرمخاطب ایرانی تحلیل و نقد می کند. تحلیل حاضر نشان می دهد این رمان نمود و نماد کامل اضطرابِ موقعیت انسان ایرانی معاصر است و با توجه به علل و عواملی که «دوباتن» به عنوان علت العلل اضطراب های بشری یاد می کند؛ قابل تأمل و تحلیل است.