همچنان عدم قطعیت های زیادی در خصوص نقش محتمل عوامل میانجی فراوان نظیر زمینه زبانی و قومیت در فرایند بازخود اصلاحی وجود دارد. در پاسخ به این موضوع، مطالعه حاضر بر روی 79 زبان آموز فارس و 79 زبان آموز دوزبانه ترکمن با سن 13 تا 18 سال در دو موسسه آموزش زبان استان گلستان صورت گرفت. شرکت کنندگان به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دو پیش آزمون، اشتباهات گرامری زبان آموزان را نشان داد که براساس آن سه راهبرد بازخورد اصلاحی فرازبانی شفاهی، کتبی و تلفیقی تنظیم گردید و بر روی 5 اشتباه گرامری پرتکرار زبان آموزان اعمال شد. گروه کنترل تیماری دریافت نکرد. آزمون کروسکال والیس نشان دهنده تفاوت معنی دار گروه ها پیش و پس از تیمار بود که براساس آن، پس-آزمون مقایسه زوجی کانوور انجام شد. نتایج نشان داد که در فارس ها و ترکمن ها تیمارها به شکل معنی داری بر روی کاهش اشتباهات گرامری اثر گذاشته است. راهبردهای اصلاحی فرازبانی شفاهی و تلفیقی برای فارس ها و هر سه راهبرد برای ترکمن ها بر روی کاهش اشتباهات اثر معنی دار داشتند. رتبه راهبردها به کمک روش نزدیکی به راه حل ایده آل (تاپسیس) با وزن برابر اشتباهات بررسی شد که برای فارس ها، روش شفاهی و برای ترکمن ها روش کتبی را به عنوان بهترین نشان داد. روش تاپسیس با تغییر وزن ها به میزان 50 درصد به میزان 10000 بار تکرار شد که نشان دهنده ثبات رتبه بندی به دست آمده بود. نتایج این پژوهش می تواند برای فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، آموزگاران زبان به فراگیران دوزبانه، طراحان سرفصل دروس و مواد آموزشی کمک نماید و هم زمان درهای جدیدی به سوی پژوهش های مرتبط بگشاید.