آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

متن

شمار اقلیت‏های مسلمان در جهان در سال‏های اخیر به خصوص در اروپا بسیار چشم‏گیر بوده است، اما این مسلمانان ساکن در کشورهای غیر اسلامی، با چالش‏ها و مشکلات فراوانی از قبیل اقامت، کار، آموزش و پرورش اسلامی و محافظت از هویت اسلامی خود و فرزندانشان روبه‏رو هستند و این مشکلات پس از یازدهم سپتامبر 2001 شدت بیشتری گرفته است. نگارنده در این مقاله ابتدا تعریفی از اقلیت‏های اسلامی ارایه می‏دهد و پس از آن به بررسی مهم‏ترین چالش‏های فرهنگی اقلیت‏های اسلامی پرداخته و در بخش آخر، پیشنهادها، راه‏حل‏ها و درمان‏ها را بیان می‏نماید و در خاتمه نیز، وحدت مردم مسلمان و کنار گذاشتن اختلاف‏های مذهبی را یکی از مهم‏ترین فریضه‏ها به شمار می‏آورد.
کلیدواژه‏ها: اقلیت‏های اسلامی، چالش‏های فرهنگی، هویت اسلامی، اختلاف‏های مذهبی، راه‏حل و درمان.
امروزه شمار اقلیت‏های اسلامی در جهان فزونی یافته و به ویژه این فزونی در سال‏های اخیر در اروپا چشم‏گیر بوده است. این اقلیت‏ها به خاطر این که از اقوام گوناگون و متعدد و احتمالاً بخش زیادی از آنها از کشورهای اسلامی هستند، وجه تمایزی با دیگر اقلیت‏ها دارند. علاوه بر آن، شمار قابل توجهی از مسلمانان نیز از کشورهای اروپایی می‏باشند که با تمایل صادقانه‏ای به دین مبین اسلام گرویده‏اند. این جنبه‏ها به اقلیت مسلمان توان داده است تا نقش موءثری در جهت تحقق منافع مسلمانان در جهان ایفا نمایند. اما با وجود این تمایزها که مسلمانان را در اروپا از دیگر اقلیت‏ها متمایز می‏نماید، این اقلیت با چالش‏ها و مشکلات زیادی روبه‏رو می‏باشد؛ از جمله چالش‏های مربوط به
______________________________
1 استاد دانشگاه بحرین، قِسم الدراسات الإسلامیه.
________________________________________
اقامت و کار آنها و دشواری‏های مربوط به فراهم آوردن آموزش و پرورش اسلامی برای فرزندان خود و محافظت از هویت اسلامیشان در میان این جوامع که بی‏بندوباری جنسی و انحرافات اخلاقی را ترویج می‏نمایند. این چالش‏ها به علاوه فشارهای وارد آمده بر بعضی از اقلیت‏های مسلمان، به خاطر هویت و فرهنگ آنها می‏باشد.
اقلیت‏های اسلامی در غرب، به طور اعم و در ایالات متحده آمریکا به خصوص در پی رویدادهای یازدهم سپتامبر سال 2001م، در معرض تهاجم بی‏رحمانه و بی‏سابقه‏ای قرار گرفته‏اند. این وضعیت با توجه به مطالعه سریع گزارش‏های ارایه شده پیرامون اوضاع این اقلیت‏ها تصویری کلی از مشکلات و دشواری‏های اقلیت‏های مسلمان در غرب، ارایه می‏دهد.
به رغم اقدامات مثبت و مهم برخی کشورهای اروپایی برای به رسمیت شناختن اسلام و نیز اعطای حقوق مدنی به مسلمانان در برخی کشورها، ولی موانع و تنگناهای زیادی هم‏چنان در پیش روی مسلمانان وجود دارد و نسبت به برخی مظاهر اسلامی ـ برای مثال، حجاب که آن را سمبل تعصب و تحجر فکری مسلمانان می‏دانند ـ مشکلاتی به وجود آورده‏اند و در برخی از این کشورها به دانش‏آموزان با حجاب اجازه ورود به مدارس خود را به بهانه محافظت از اصول لائیک نمی‏دهند و به عنوان یک واکنش نسبت به این‏گونه برخوردها، تصویر غرب از نظر یک شخص مسلمان غالباً به خاطر عدم مطابقت مفهوم با واقعیت، همراه با ناکامی و شکست بوده است.
از سوی دیگر [به دفعات] به قرآن کریم و شخص رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و آموزه‏های اسلامی اهانت شده است، در حالی که مسلمانان کشورهای اروپایی در برخورد با آن فشار شدید، از خود پایداری و شکیبایی و خویشتن داری نشان داده‏اند، زیرا آنها این اقدامات را تجاوز به موجودیت خود و محروم‏شدن از ساده‏ترین حقوق خویش در آزادی و زندگی می‏دانند. آنها در واکنش به این‏گونه برخوردها هر چه بیشتر به پایداری و محافظت از تمایز ناشی از دین و فرهنگ خود ادامه داده‏اند که این موضوع سرانجام باعث ایجاد حالتی از ناآرامی مستمر و نگرانی میان طرفین گردیده است. این مسئله مستلزم [یک سری اقدامات [آموزشی و فرهنگی و بسیج نمودن امکانات خود برای حمایت از اقلیت‏های مسلمان و تلاش در جهت نشر اسلام و ارایه برنامه‏های فرهنگی و تربیتی آن می‏باشد.
یکی از بزرگ‏ترین چالش‏هایی که امروزه اقلیت‏های اسلامی در غرب با آن روبه‏رو هستند، چالش‏های فرهنگی مربوط به عقاید مسلمانان و ترس آنها از ذوب شدن در بافت داخلی آن کشورها و یا فقدان هویت عربی و اسلامی این مهاجران است.
ما در این مقاله تلاش خواهیم کرد مهم‏ترین چالش‏های فرهنگی که اقلیت‏های اسلامی را تهدید می‏کند شناسایی کنیم و پس از آن پیشنهادها و روش‏هایی جهت ایستادگی در برابر این چالش‏ها ارایه دهیم. از این رو این مقاله در سه محور زیر ارایه گردیده است:
1ـ تعریف اقلیت‏های اسلامی؛
2ـ بازتاب چالش‏های فرهنگی اقلیت‏های اسلامی؛
3ـ پیشنهادها و راه‏حل‏ها.
محور نخست: تعریف اقلیت‏های اسلامی
اقلیت‏های اسلامی در کشورهای گوناگون جهان نسبت قابل توجهی از مسلمانان را تشکیل می‏دهند. از این رو آنها بخشی از این امت را تشکیل می‏دهند و خود را ناچار می‏بینند که با جامعه‏هایی تعامل داشته باشند که از نظر عقیده و تمدن و اندیشه با آنها متفاوت‏اند و در رفتار و کردار به گونه‏ای دیگر ]عمل می‏نمایند].
در این‏جا لازم است به مجموعه‏ای از واقعیت‏ها که همراه با پدیده اقلیت‏های اسلامی در زمان معاصر می‏باشد، اشاره نماییم که عمده‏ترین آنها عبارت‏اند از:
1ـ علت اساسی پیدایش پدیده اقلیت‏های اسلامی ارتباط تنگاتنگی با مهاجرت اتباع کشورهای اسلامی به دیگر کشورهای جهان و به ویژه به اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا دارد. مسلمانان مهاجر به این کشورها حامل فرهنگ و تمدن و رفتارها و سنت‏های خود بوده و خود را در میان جوامعی می‏بینند که دین، زبان، فرهنگ و روش زندگی ویژه خود را دارند که با آن‏چه در کشورهای اصلی خود وجود داشته، متفاوت می‏باشد.
2ـ نخستین گروه‏های مهاجران مسلمان به این کشورها را غالباً افراد معمولی تشکیل می‏دهند که به دنبال کسب درآمد برای امرار معاش خود بوده‏اند و انگیزه عمده آنها از این مهاجرت در ابتدا همین بوده است. این موضوع باعث می‏شود که اغلب آن گروه‏ها در جامعه‏های جدیدی که وارد آن می‏شدند، ذوب شوند. ولی با مرور زمان و در اثر تحولات نوین بین‏المللی در کیفیت مهاجران از کشورهای اسلامی به غرب تحولی به وجود آمد و این‏بار گروه‏های مسلمان تحصیل کرده و افراد روشن فکر و دارندگان تخصص‏های فرهنگی و علمی و مهارت‏های شغلی عازم این کشورها شدند، که این مسئله باعث پیدایش اوضاع تازه و ظهور مشکلات گوناگون گردید و مسلمانان مهاجر پی‏آمد آن را احساس کردند و در صدد ایجاد راه‏حل‏هایی برای آن برآمدند تا از این طریق بتوانند میان هویت و فرهنگ خود و محیط اجتماعی و فرهنگی و فضای عمومی که خود را در میان آن می‏دیدند، سازگاری ایجاد نمایند.
3ـ منتشر شدن آیین اسلام در کشورهای غیر اسلامی و اقبال پیروان دیگر ادیان به گرویدن به این آیین در پی رسیدن گروه‏های مهاجر مسلمان به این کشورها، یکی دیگر از عوامل بروز پدیده اقلیت‏های‏اسلامی و افزایش جمعیت آنان است. این مسئله یک بار دیگر نیاز به ایجاد برنامه تازه‏ای را برای حل مشکل اوضاع مسلمانان نورسیده و مشخص نمودن رابطه آنها با وضعیت جامعه‏هایی که در آن پرورش یافته‏اند، مطرح کرده است.
با توجه به آن‏چه گذشت، روشن می‏شود که اقلیت‏های اسلامی شامل یکی از گروه‏های زیر می‏باشند: (تویجری، 1998م، ص 139).
1ـ مسلمانانی که از نظر تبار و ملت، از کشورهای غیر اسلامی هستند؛ مانند مسلمانان هند و چین و فیلیپین که در کشورهای اصلی خود بخش تفکیک ناپذیری از ملت خود بوده و نظیر دیگر اتباع کشورشان دارای حقوق و وظایفی هستند.
2ـ مسلمانان مقیم در کشورهای غیر اسلامی. این‏گونه مسلمانان تابع مقررات و قانون محلی آن کشورها هستند؛ نظیر مسلمانان کشورهای عربی و اسلامی که به دیگر کشورهای جهان مهاجرت کرده‏اند.
به هر حال، این مسلمانان که در دیگر کشورها، اقلیتی را تشکیل می‏دهند، نیاز به توجه دارند؛ زیرا بخشی از جنبش بیداری فراگیری را که در سراسر جهان به وجود آمده است، تشکیل می‏دهند، و موجب افزایش مستمر تعداد پیروان آیین و پای‏بندی آنها به احکام و شریعت آن گردیده‏اند.
3ـ اقلیت‏های مذهبی دیگری نیز وجود دارند که در جوامعی زندگی می‏کنند که در عقیده با آنها مغایرتی ندارند، ولی مذهب آنها مغایر مذهب آن کشور می‏باشد. هر چند برخی از این اقلیت‏ها نسبت بالایی از جمعیت آن کشور را تشکیل می‏دهند و گاهی نسبت آنها به 30 درصد کل جمعیت می‏رسد، ولی با برخی از چالش‏های فرهنگی مربوط به ویژگی مذهب خود روبه‏رو هستند؛ نظیر ممنوعیت بنای مساجد ویژه آنها و ممنوعیت نوشتن و انتشار کتاب‏های مربوط به مذهبشان و اعمال فشار علیه فعالیت‏های تبلیغی و ارشادی آنها، که این مسئله به تجدید نظر در این برخوردها و تصحیح این‏گونه تعامل‏ها نیاز دارد تا یک شخص مسلمان در کشور خود احساس غربت نکند و پیروان مذاهب اسلامی به یک اقلیت در کشورشان تبدیل نشوند.
تعصب مذهبی منفور تا کنون موجب ایجاد اختلاف و چند دستگی میان امت اسلامی شده است و وحدت این امت را به جنگ و جدال تبدیل کرده است. دشمن نیز که در کمین این امت است از این جدایی و هرج و مرج بهره برداری نموده و این امت را زیر سلطه خود در آورده و در صدد خوار کردن و مقهور نمودن آن است. علت اصلی به وجود آمدن این مسئله، نبودن متدلوژی صحیح برای انجام گفت‏وگو میان فرزندان این امت واحده است؛ زیرا گفت‏وگو میان فرقه‏ها و مذاهب اسلامی، چنان‏چه به شکل شایسته‏ای انجام نگیرد، روش تعصب و شدت در آن نفوذ می‏کند و روحیه تنگ نظری و مخالفت در آن به وجود می‏آید و طرف‏ها به زودی یک‏دیگر را به انحراف در اندیشه و نیت‏ها و شبهه و سوءظن متهم خواهند کرد. بسیاری از کسانی که در بخش بحث‏های فقهی اشتغال دارند، فکر می‏کنند با توجه به تفسیر حرفی متون و جدا کردن آن از سیاق مقصود آن و عدم ربط احکام به علت‏ها و هدف‏های آن، حقیقت نمی‏تواند چند وجه داشته باشد.
لازم است در این‏جا به چند اقلیت اسلامی موجود در بخشی از کشورهای اروپایی و آمریکایی که توانسته‏اند برای خود موجودیت قانونی کسب کنند، اشاره کنیم که پیوستگی این اقلیت‏ها موجب از دست دادن ویژگی فرهنگی آنها نگردیده و فرهنگ آن جوامع نیز اثری بر وضعیت اجتماعی آنها نداشته است. این مسئله موجب گردیده است این اقلیت‏ها بتوانند با گروه‏های اجتماعی گوناگون هم‏زیستی داشته باشند و فرصت تعامل همسان را با شرایط محیطی موجود فراهم نمایند. ولی این موضوع نسبت به اکثریت اقلیت‏های مقیم در کشورهای جهان که هویت فرهنگی آنها به سبب وجود مجموعه‏ای از مشکلات و فشارهای ناشی از اختلاف عقیده و برنامه و اندیشه، در معرض تهدید قرار گرفته است، صدق نمی‏کند. از این رو محافظت از هویت فرهنگی به جمله‏ای از داده‏ها نیاز دارد که شامل این موارد است:
1ـ آن اقلیت‏ها به ناچار باید به سلامت عقیده و اندیشه و نیروی تعهد و اخلاق و ارزش‏ها پای‏بند باشند؛ زیرا گروه‏های اسلامی موجود در خارج از جهان اسلام که از نظر عقیده و اخلاق متحد بوده‏اند، تأثیر مثبت بیشتری روی محیطی که در آن زندگی می‏کنند، داشته‏اند، اما چنان چه موجودیت این اقلیت‏ها به خاطر نبودن آگاهی دینی ضعیف شود، در آن صورت آنها از صحنه فعل و انفعال تمدنی عقب نشینی خواهند کرد و توان اثرگذاری بر روی جامعه‏هایی را که در آن زندگی می‏کنند از دست خواهند داد.
2ـ اقلیت‏های اسلامی مقیم در کشورهای گوناگون جهان نیازمند توجه به مسایل تربیتی، فرهنگی، اخلاقی و اندیشه‏ای‏شان هستند تا از فشارهایی که وجود معنوی آنها را تهدید و مصونیت فرهنگی و اخلاقی‏شان را تضعیف می‏کند و آنها را در معرض بی‏راهگی و انحراف از راه صحیح قرار می‏دهد، در امان باشند.
3ـ رابطه میان اقلیت‏های اسلامی با جوامع محل زندگی آنها باید بر پایه ارزش‏های اسلامی استوار باشد؛ زیرا ارزش‏های اسلامی موجب خودسازی شخص و جماعت می‏شود و فرد مسلمان را تبدیل به یک عضو فعال و موءثر در محیط زندگی خود می‏نماید تا نسبت به اندیشه‏ها و مواضع موجود در جامعه خویش از خود عکس‏العمل نشان داده و نسبت به رویدادهای موجود در اطراف خود با بینش، تدبیر و اندیشه روشن برخورد نماید.
اقلیت‏های اسلامی باید در برخورد و تعامل و گفت‏وگو با جوامعی که در آن به سر می‏برند، احساس مسئولیت کنند و با حضوری متمایز در صحنه‏های کار عمومی، تصویری واقعی از یک مسلمان را که ارایه دهنده خیر و فضیلت به جامعه است، نشان دهند و انسان‏هایی گوشه‏گیر و منفی نباشند. ضمن این که مشارکت آنها باید در چارچوب مقررات شرعی باشد، به‏گونه‏ای که ویژگی اسلامی آنان فراموش نشود و در جریان مادی سیل آسای آن جوامع قرار نگیرند و به این گفته پیامبر اسلام عمل نمایند: «لاتکونوا إمعة تقولون ان احسن الناس احسنا و إن ظلموا ظلمنا و لکن وطنوا انفسکم إن احسن الناس احسنوا و إن اساءوا فلاتظلموا؛ «ابن الوقت نباشید و نگویید اگر مردم نیکی کنند، ما هم نیکی می‏کنیم و اگر ستم کردند، ما هم ستم می‏کنیم، بلکه خود را عادت دهید که اگر مردم نیکی کردند، شما هم نیکی‏کنید و اگر بدی کردند، شما ستم نکنید». (ترمذی، ج4، ص 364؛ طبرانی، 1404، ج9، ص 152 و خلال، 1410، ج2، ص 560).
بی‏تردید اگر اقلیت‏های اسلامی موفق به ایجاد روابط فرهنگی ثمربخش با جامعه‏هایی که در آن زندگی می‏کنند بشوند و با آنها هم‏زیستی داشته باشند، در آن صورت، برای خود و دین خود منافع زیادی به دست خواهند آورد؛ از جمله تقویت روابط انسانی با آن جوامع، که می‏تواند حضور اسلامی را در کشورهای غیر اسلامی تحکیم بخشد و به انعکاس چهره واقعی اسلام کمک نماید و تصویرهای نادرستی را که در آن جوامع نسبت به اسلام به وجود آمده است، تصحیح نماید. هم‏چنین این روابط به عنوان یک تبلیغ باز برای رسالت اسلامی به همه جهان با زبان گویا و منطقی قانع کننده و روشی جذاب، بی آن که به گوهر عقیده و یا به اصلی از اصول دین مبین اسلام آسیب برساند، خواهد بود.
انجام همه این تلاش‏های شایسته به تعامل نیکو و فهم صحیح نیازهای فرهنگی در مسیرهای متعدد آن نیاز دارد و بار سنگین مسئولیت در این قسمت بر عهده سازمان‏های جهان اسلام و نهادهای تبلیغی آن و مربوط به مسایل فرهنگی خواهد بود؛ زیرا اقلیت‏های اسلامی نیاز شدیدی به پشتیبانی آن نهادها دارند و باید از خدمات تربیتی و علمی و فرهنگی آنها برخوردار شوند؛ چون موفقیت اقلیت‏های اسلامی مستلزم حمایت از هویت و محافظت از عقیده آنان است و سرانجام این حمایت در جهت خدمت به منافع عالی امت اسلامی خواهد بود.
محور دوم: گونه‏های چالش‏های فرهنگی اقلیت‏های اسلامی
کسانی که اوضاع اقلیت‏ها و به خصوص اقلیت‏های اسلامی را دنبال می‏کنند می‏دانند این اقلیت‏ها که با آن روبه‏رو شده‏اند، شامل همه جنبه‏های زندگیشان گردیده است. اِعمال تبعیض و فشار علیه اعراب و مسلمانان در ایالات متحده آمریکا، تجاوز، قتل، ضرب و شتم، از بین بردن اموال و دارایی‏ها و ویرانی و تخریب منازل و مکان‏های مذهبی، آموزشی و تجاری آنها از جمله این مشکلات می‏باشد. اِعمال این رفتارها علاوه بر ارایه مقالات و مصاحبه‏هایی است که با هدف بدنام کردن و مشوه جلوه دادن اسلام و مسلمانان ]صورت می‏گیرد [و همه روزه در رسانه‏های صوتی و تصویری و نوشتاری آنها پخش می‏شود. مهم‏ترین چالش‏ها را می‏توان به قرار زیر یادآور شد:
تهاجم به مساجد و تبعید امامان مساجد
عناصر افراطی در حمله به مساجد، آنها را به آتش کشیده و یا منفجر می‏کنند، همان‏گونه که تاکنون این عمل در هلند و جاهای دیگر انجام گرفته است و نزدیک به پانزده مسجد و مدرسه مورد تهاجم قرار گرفته است. این اقدامات تنها به عناصر افراطی هلندی محدود نمی‏شود، بلکه دولت این کشور مجموعه اقداماتی را در این راستا انجام داده است که زیان‏هایی به منافع و دستاوردهای اقلیت‏های مسلمانان وارد خواهد کرد و این اقدامات همانند تهاجم آمریکا علیه مسلمانان آن کشور در پی انفجارهای 11 سپتامبر است.
مهم‏ترین این اقدام‏ها، اخراج امامان و واعظان مساجد به اتهام عضویت داشتن در گروه‏هایی افراطی و وادار کردن مردم به خشونت است. شمار دیگری از کشورهای غربی نیز طرح‏هایی برای جلوگیری از ورود مبلغان عرب و مسلمان از خارج به کشورشان تدارک دیده‏اند و از مسلمانان اروپا خواسته‏اند با آموزش مبلغان دینی و امامان در دانشگاه‏های اروپا، خود برای سرپرستی دینی این مسلمانان اقدام نمایند. برای مثال، به مسلمانان هلند چهار سال مهلت داده‏اند این امامان را آموزش دهند تا پس از آن پیشوایان و امامان جماعت عرب را از کشورشان اخراج کنند.
وزیران کشور و دادگستری هلند اعلام کرده‏اند که در صدد بررسی محاکمه پیشوایان روحانی مسلمان که مردم را به نفرت و جهاد وادار می‏کنند، می‏باشند. استاندار لاهه گفته است در نظر دارد از نفوذ خود جهت [جلوگیری از اقدامات این مسئولین] که چنین گفته‏هایی را مطرح نموده‏اند، استفاده کند. وی هم‏چنین اظهار داشته که در واقع احترام قایل شدن به آزادی عقیده که در کنوانسیون‏ها و قوانین بین المللی وجود دارد، با وجود این وضع پلیسی خطرناک بی‏معنا است.
برخی از کشورهای اروپایی نیز تصمیم گرفته‏اند بودجه دستگاه‏های اطلاعاتی خود را به منظور تشدید کنترل اقلیت‏های مسلمان و ]نظارت [بر فعالیت‏های مساجد و درس‏هایی که در آنها داده می‏شود، از جمله خطبه‏های نمازهای جمعه، به بهانه این که برخی از ائمه جمعه به تبلیغ خشونت، تروریسم و نفرت به غیر مسلمانان می‏پردازند، افزایش دهند. (عرفه، سایت www.islamonline.net).
در لندن طرفداران مجموعه «جبهه ملی» راست‏گرای افراطی انگلیس، در روز جمعه 9آوریل سال 2004م، در برابر یکی از مساجد لندن، پایتخت انگلیس، تظاهرات کردند و خواستار بستن مساجد در انگلیس شده و شعارهایی علیه اسلام سر دادند.
کشورهای سوییس و دانمارک نیز قوانینی به تصویب رسانده‏اند که به موجب آن از ورود امامان به مساجد جلوگیری شود و هم اکنون سخن درباره لزوم کنترل مکان‏های عبادی در حال بررسی است و سازمان‏های بزرگ مسیحی خواستار ایجاد یک آموزشگاه تخصصی برای آموزش و تربیت امامان مساجد شده‏اند که این آموزشگاه باید زیر نظر مسئولان آموزشی که بر آموزش و تربیت آنها نظارت نموده و توان تعامل با زندگی غربی لیبرال را داشته باشند، فعالیت کند.
وزارت کشور فرانسه نیز کمیته‏ای از کارشناسان تشکیل داده است تا طرحی برای تأسیس یک آموزشگاه ویژه امامان مساجد تهیه نمایند، که هدف از آن، مقابله با نفوذ امامانی که آنها را متعصب خوانده است، می‏باشد و این اقدام در پی انفجارهای «مارس سال 2004» که مسلمانان مغرب به شرکت در آن متهم شده‏اند، صورت گرفته است.
ایتالیا نیز همین کار را انجام داده است. به‏ویژه، این کشور یک دبیر الجزایری را به اتهام عضویت در یک گروه تروریستی اخراج کرد. وی در پی پیش‏نمازی نمازگزاران در یکی از مساجد و طلب آمرزش برای شهید شیخ احمد یاسین بنیان‏گذار جنبش مقاومت اسلامی حماس، که اسراییل او را در سال 2004م ترور کرد، از ایتالیا اخراج شد.
مسئله قابل توجه این است که این موارد تبعید در پی تبلیغات رسانه‏های غربی به بهانه مبارزه با افراط‏گرایی اسلامی و تأثیر آن بر دستگاه‏های دولتی برای دست زدن به اقدام‏هایی علیه مسلمانان،نظیر دعوت به اخراج امامان مساجد و واعظان و خطیبان به بهانه عضویت داشتن در گروه‏های افراطی و داشتن فعالیت‏های مشکوک، صورت گرفته است. همه روزه دستگاه‏های مهاجرت تصمیم به تبعید و اخراج تنی چند از امامان و خطیبان اقلیت‏های مسلمان به اتهام تحریک به اعمال خشونت می‏گیرند و به نظر می‏رسد تمرکز آنها بر روی پیش‏نمازان روحانی مسلمان مربوط به این تصور است که واعظان و پیشوایان مسلمان سعی می‏کنند مسلمانان اروپا را به عقیده و آموزه‏های دینی خود ارتباط دهند، که چنین کاری مانع از اجرای طرح‏های دولت‏مردان آن‏ها برای ادغام آنان در فرهنگ و زندگی لائیک اروپایی می‏شود.
مسئله مدارس اسلامی
بحث از مدارس اسلامی، در مورد ساختمان‏ها و یا دارایی‏های این مدارس نیست، بلکه بحث در برنامه‏ها و آموزگاران آنان است، زیرا این مدارس توسط یک جمعیت و یا یک مرکز احداث می‏شوند و به آموزش قرآن کریم و علوم شرعی اقدام می‏نمایند و روابط خانواده را حفظ می‏کنند و یا این‏که مدارس اسلامی خصوصی است که شورای مدیریتی بر روی آنها نظارت دارد و صاحبان آنها مسئولیت آنها را به عهده می‏گیرند و چنان‏چه از کمک دولت برخوردار شوند، برای ارایه چنین کمکی ضوابطی وجود دارد که باید به آن متعهد شوند. مشکل واقعی در مدارس اسلامی مربوط به برنامه‏های آموزشی آنها است که تا کنون مسلمانان در اروپا نسبت به تعیین برنامه‏ای واحد برای تدریس آن در مدارس ابتدایی به توافق نرسیده‏اند و حتی در یک کشور اروپایی نیز برنامه‏های درسی و دینی گوناگونی در مدارس آنها وجود دارد. تلاش‏های زیادی برای برقراری برنامه‏های آموزشی اسلامی واحدی در جوامع اسلامی غرب انجام گرفته است که در جلسات مربوط به بررسی این مطلب، کارشناسان و متخصصان پرورشی و فرهنگستان‏ها و مبلغان شرکت کرده‏اند و تاکنون بیش از یک برنامه به تصویب رسیده و مورد توافق قرار گرفته است، ولی باید به اجرا گذاشته شود و از سوی اتحادیه اسلامی اروپا و سازمان‏ها و جمعیت‏های اسلامی به تصویب برسد.
مشکل دوم که بر وضع مدارس اسلامی در اروپا تأثیر می‏گذارد، یک مشکل مزمن و همیشگی است. در گذشته برای آموزش علوم شرعی از امام جماعت و یا شیخ مسجد استفاده می‏شد و یا این‏که برای این منظور استادان و معلمانی از کشورهای اسلامی به این کشورها فراخوانده می‏شدند، ولی اشکال هم‏چنان به حال خود باقی می‏ماند و آن این‏که استادان و معلمان فراخوانده شده، از طرز تفکرمسلمانان اروپا یا طرز تفکر نسل جدید آگاهی ندارند و نمی‏توانند با آنها بجوشند که این مسئله به دست‏رسی به معلمانی از همان محیط نیاز دارد تا امکان جوشش و ارتباط میان استادان و دانش آموزان فراهم شود.
الغای فتواهای ضد و نقیض
فتواها در کشورهای غیر اسلامی و برای اقلیت‏های مسلمان از مسایل خطیر و مهم به‏شمار می‏روند و برای مسلمانان مقیم در کشورهای غیر اسلامی مشکل بزرگی را به وجود می‏آورند؛ زیرا در مورد اوضاع جدید و مفاهیم اجتهادی و فقهی اسلامی، فتواهای متعدد و آرای ضد و نقیضی وجود دارد.
از اشکال‏های مربوط به موضوع فتواهای فقهی آن است که هر اقلیتی به علمای کشور اصلی خود متوسل می‏شوند؛ الجزایری‏ها از الجزایر، مصری‏ها از مصر، سوری‏ها از سوریه، عراقی‏ها از عراق و...؛ و حتی در مورد آغاز روزه ماه مبارک رمضان و تعیین عید مبارک فطر اختلاف قومی و کشوری و مذهبی میان اقلیت‏های مسلمان تشدید می‏یابد. ولی اقدام اتحادیه اسلامی اروپا برای پایه‏گذاری شورای افتا که در آن مبلغان، علما و فقهایی از اروپا عضویت دارند و از علمای از جهان اسلام کمک می‏گیرند، راه‏حل بزرگی برای این مشکل وضع کرده است. اقدام این شورا در حل و فصل بسیاری از مسایل مورد توجه مسلمانان اروپایی، که تجربه فقهی مسلمانان در غرب با پیروی از یک فقه ویژه ـ یعنی فقه اقلیت‏ها ـ است و در آن شرایط جامعه اقلیت‏های اسلامی مد نظر قرار گرفته است، کارساز بوده و یکی از راه‏حل‏های موفق به شمار می‏رود و امیدواریم مورد حمایت قرار گیرد تا بتواند روند افتای فقهای مسلمانان را در کشورهای غیر اسلامی ادامه دهد.
از مشکلاتی که در این مورد مطرح می‏شود مشکل مربوط به فتواهایی است که اقلیت‏های مسلمان را از مشارکت سیاسی منع می‏کند؛ این فتواها مسلمانان موجود در غرب را از مشارکت سیاسی و از حقشان در انتخاب و یا کاندیدا شدن در انتخابات تحریم می‏نماید و اقلیت‏ها بهای چنین فتواهایی را پرداخته‏اند و در عمل، در انزوا و حاشیه زندگی سیاسی قرار گرفته‏اند؛ زیرا اکنون نزدیک به 30 میلیون نفر مسلمان در غرب وجود دارد که می‏توانند مسایل خود را جهت اجرا مطرح کنند و نمایندگان خود را به شوراهای شهرداری و یا نمایندگی معرفی کنند و از هم‏دردی و حمایت بسیاری از اروپایی‏ها برخوردار شوند، ولی این انزوا مسلمانان را در حاشیه قرار داده است و چنان‏چه ارزش رأی انتخابی را در نظر بگیریم، این مسلمانان هیچ نقشی در زندگی حزبی و سیاسی ندارند.
پیوستن و ذوب شدن در جوامع غربی
از مسایلی که اقلیت‏های اسلامی را ناکام کرده و اندیشه آنها را به خود مشغول کرده است و در این مورد اختلاف‏نظر وجود دارد، موضوع پیوستن و ذوب شدن اقلیت‏های اسلامی در جوامع غربی است که در آن زندگی می‏کنند. بسیاری از آنها معتقدند شهروند غربی شده‏اند و در آن جامعه‏ها دارای حقوقی هستند و کسی نمی‏تواند این حقوق آنها را سلب کند و دعوت‏هایی که از این‏جا و آن‏جا مبنی بر بازگشت مسلمانان موجود در اروپا به کشورهای اسلامی خود عنوان می‏شود، دعوت‏هایی نامعقول است که مطلقاً پذیرفته نیست. از این‏رو آنها خواستار ادغام شدن مثبت خود در نهادهای جامعه مدنی کشورهای غربی، به معنای برخورداری از همه حقوق خود و پای‏بندی به همه مسوءولیت‏ها و تبدیل‏شدن به یک شهروند فعال در جامعه محل زندگی، ضمن پای‏بندی به دین و عقیده خود و دارا بودن حق اعمال شعایر عبادی خود، شده‏اند. ولی خطر موجود مربوط به دعوت‏های افراطی و نژادی است که خواستار ذوب شدن اقلیت‏های مسلمان در جامعه‏های غربی با صرف‏نظر نمودن از مسایل شرعی و ارزش‏ها و اخلاق اسلامی است.
محور سوم: پیشنهادها و راه‏حل‏ها
ما تلاش خواهیم کرد برخی از راه‏حل‏ها و درمان‏های مناسب را جهت کاهش مشکلات گریبان‏گیر اقلیت‏های اسلامی و ایستادگی در برابر آن چالش‏های فرهنگی ارایه دهیم، که از آن جمله است:
1ـ حمایت از مساجد و محافظت از آنها
این حمایت و محافظت از راه فعالیت نهادی بر پایه قوانین و مقررات کشورهای میزبان انجام می‏گیرد؛ به‏گونه‏ای که آن تشکّل یا مرکز و یا مسجد به نام جمعیت، شکل گرفته و طبق قوانین موجود ثبت شود تا به این وسیله فعالیت‏های داوطلبانه فردی به فعالیت نهادی تبدیل شود و با ایجاد شک و تردید نسبت به مالکیت این مساجد، از تجاوز متجاوزان به آن جلوگیری شود.
ما هم‏چنین پیشنهاد می‏کنیم در کشورهای اسلامی و یا در کشورهایی که اقلیت‏های اسلامی در آنها وجود دارد، موقوفاتی در نظر گرفته شود تا درآمد حاصل از آن صرف نیازهای اقلیت‏های اسلامی از قبیل احداث و نگه‏داری مساجد و مدارس و یا بیمارستان‏ها و غیره شود.
2ـ توجه به مدارس اسلامی
مدارس اسلامی به عنوان پایگاه‏هایی برای پاسداری از فرهنگ اسلامی مسلمانان در همه جهان و به ویژه برای اقلیت‏های اسلامی به شمار می‏روند. این مدارس نقش عمده‏ای در ایستادگی در برابر دعوت‏های مغرضانه علیه اسلام و پایه‏های اصلی آن و تثبیت دین و عقیده مسلمانان دارند. یک کشیش اتریشی که از سوی پاپ واتیکان به وی مأموریت مسیحی کردن مسلمانان بوسنی داده شده بود، در پی ده سال فعالیت در بوسنی در این مورد به پاپ نوشت: «من نمی‏توانم این کار را انجام دهم، چون مدارس اسلامی به مسلمانان مصونیت می‏بخشد و هر جای بوسنی که مدرسه اسلامی وجود دارد، من نمی‏توانم کاری در این مورد انجام دهم». (مدارس القرآن فی البوسنه، سایت: www.islamwed.net، محور اقلیات و قضایا). از این رو مدارس اسلامی واقعاً نگهبان اسلام و فرهنگ اسلامی هستند.
مهم‏ترین چیزی که باید در این مدارس بر آن تأکید کرد، آموزش قرآن کریم است؛ زیرا قرآن کریم سرلوحه زمینه‏های آموزشی مذهبی است که برای مسلمانان مصونیت درونی ایجاد می‏کند. توجه به برنامه‏های قرآنی در زمینه‏های قرائت، درک معانی و تفسیر در آغاز با روش‏های سنتی آموزش در مساجد، مراکز اسلامی، منازل شخصی و یا آموزشگاه‏ها انجام می‏گرفت.
این مدارس با اقدام سازمان‏های اسلامی به افزایش فراخوانی معلمان و دبیران به این کشور، جهت تدریس علوم اسلامی، هم زمان با افزایش جمعیت آن اقلیت‏ها و نیازشان به فهم احکام این دین، پشتیبانی می‏شوند. هم‏چنین این مدارس با تربیت آموزگاران و دبیران از همان کشوهایی که اقلیت مسلمان در آن ساکن‏اند، حمایت می‏شوند و کمک‏های مالی نیز به این مدارس ارایه می‏شود؛ چون با وجود فقر اقتصادی و دیگر مسایل، افراد کمی به سراغ آموزش شرعی در این مدارس می‏روند.
هم‏چنین می‏توان این مدارس را با فراهم نمودن یک پرسنل آموزشی توانا برای تدریس زبان عربی و نشر آن میان اقلیت‏های اسلامی تقویت نمود؛ چون فرهنگ هر مسلمان بر منابع فرهنگی اسلامی و در رأس آن قرآن کریم و سنت، استوار است که کلید این منابع تسلط به زبان عربی است و وجود این مشکل موجب ناتوانی واقعی از فهم و درک اسلام می‏گردد.
عدم آشنایی با زبان عربی و اختلاف موجود میان زبان اقلیت اسلامی و زبان قرآن کریم باعث ایجاد خلأ بزرگی در هویت فرهنگی این اقلیت‏ها می‏گردد، و حتی ممکن است موجب ایجاد روش ویژه‏ای از اندیشه به هنگام جست‏وجوی منافع فرهنگی اندیشه اسلامی گردد که این مسئله خود سبب بروز مشکل بزرگ‏تری برای عقیده این گروه‏های مسلمان و حتی برای آنهایی که در اصل عرب زبان هستند و یا ]افراد [ شرقی هستند که با زبان عرب آشنایی دارند، می‏گردد؛ زیرا آنها به مرور زمان رابطه خود را با زبان عربی از دست می‏دهند و به ویژه این مسئله برای نسل‏های دوم و سوم آنها وجود دارد و موجب ذوب شدنشان در اندیشه ایجاد شده از زبان خارجی جدید می‏شود و این یک حالت پنهان و پیچیده از حالت‏های فقدان تدریجی هویت مسلمانان است.
3ـ جذب فرزندان اقلیت‏ها در دانشگاه‏های اسلامی
به منظور ایجاد توانایی علمی و شرعی در میان اقلیت‏های اسلامی لازم است که فرزندان آنها در دانشگاه‏های عربی و اسلامی جهت آموزش علمی و فرهنگی پذیرفته شوند تا پس از فارغ‏التحصیلی، به مبلغان و معلمانی برای مردم خود تبدیل شوند و نسبت به حفظ مساجد و مدارس و آموزش نسل‏های آینده خود ایفای نقش کنند.
در این مورد باید دیدار فرزندان اقلیت‏ها از کشورهای اسلامی را به منظور تعمیق عضویتشان در کشورهای اسلامی و انجام رسالت تمدن خویش تسهیل کرد و طرحی برای پذیرش فرزندان پسر و یا دختر نخبه اقلیت‏های مسلمان ارایه داد. دعوت کردن از سازمان‏ها و دانشگاه‏ها جهت سازمان‏دهی بورسیه تحصیلی برای آنان و برگزاری سمینارهای علمی و فرهنگی جهت بررسی مشکلات فقهی و اندیشه‏ای آنها از دیگر طرح‏ها در این مورد می‏باشد.
4ـ ایجاد برنامه‏های اطلاع‏رسانی و تبلیغی برای اقلیت‏های اسلامی
دستگاه‏های اطلاع رسانی کشورهای اسلامی نقش عمده‏ای در این مورد باید ایفا کنند و شبکه‏های ماهواره‏ای، تلویزیونی و رادیوهای این کشورها می‏توانند وقت‏هایی را به پخش برنامه‏های آموزشی برای اقلیت‏های مسلمان اختصاص دهند.
راه‏های دیگری که در زمینه آموزشی و تربیتی وجود دارد، این است که این دستگاه‏ها در کشورهای اسلامی اقدام به تهیه و چاپ برنامه‏های آموزشی دینی بنمایند و آن را برای مراکز و جمعیت‏ها و مدارس اقلیت‏های مسلمان جهت استفاده از آن، ارسال نمایند و نیز با ارسال محصولات فرهنگی و اطلاع‏رسانی اسلامی برای این اقلیت‏ها، می‏توان آنها را در این زمینه با کتاب‏های آموزشی و یا عمومی و مجلات و نوارهای سمعی و بصری و غیره و به ویژه برنامه‏های ویژه اقلیت‏های مسلمان در غرب پشتیبانی کرد و نیز می‏توان رادیوها و ایستگاه‏های تلویزیونی و آژانس‏های خبری و نهادهای هنری و سینمایی ویژه اقلیت‏ها دایر نمود و برای پر کردن وقت خالی احتمالی در این زمینه می‏توان از امکانات اطلاع‏رسانی و فنی فرزندان اقلیت‏ها استفاده نمود. (تسخیری، رسالة التقریب، شماره2).
یکی دیگر از کارهایی که کشورهای اسلامی باید انجام دهند، اقدام این کشورها به هماهنگی تلاش‏ها جهت فراهم کردن پرسنل‏های توان‏مند برای انجام تبلیغ اسلامی در میان اقلیت‏های اسلامی است که این نیرو باید در برگیرنده عناصر زن توان‏مند باشد. هم‏چنین تهیه زنجیره‏ای از کتاب‏های آموزشی به هم پیوسته پیرامون دین مبین اسلام و شعایر و اصول آن به شکل ساده و در قالب مطبوعات و نامه‏های نوین سمعی و بصری و توجه ویژه به ترجمه آن به شکل دقیق و به زبان‏های مناطق محل زندگی اقلیت‏ها، باید مد نظر قرار گیرد.
5ـ توجه به فقه اقلیت‏ها
بیشتر اقلیت‏های مسلمان موجود در غرب با انگیزه طلب روزی و یا امنیت و یا طلب علم و یا در جهت جست‏وجوی شرایط مناسب برای تحقیق و مطالعه علمی مهاجرت کرده‏اند. از این رو این حضور به‏طور کلی یک حضور نیازی است و نه حضور اختیاری. این بخش بزرگ، با یک فرهنگ غربی مغایر، و بلکه در برخی جنبه‏های مهم، متناقض با فرهنگ خود، روبه‏رو است که این موضوع، اقلیت‏ها را نیازمند به فقهی ویژه متناسب با شرایط جدیدی که این مردم با آن روبه‏رو شده‏اند، می‏کند. از این‏رو شمار زیادی از فقهای معاصر به این بخش توجه نموده و مجموعه خوبی از احکام فقهی را برای اقلیت‏های اسلامی استنباط نموده‏اند. شیخ یوسف قرضاوی تا کنون نقش بزرگی در این مورد ایفا کرده است. وی مجموعه‏ای از قواعد فقهی نظیر قاعده «مآلات و هدف‏های افعال»، قاعده «ضرورت‏ها، محظورات را توجیه می‏نماید» و قواعد «موازنه منافع و مفاسد» را در نظر گرفته است. ولی نیاز هم‏چنان وجود دارد وفقه اقلیت‏ها به ]وجود [مردانی که در این ]نوع [از فقه اسلامی‏تخصص داشته باشند، نیاز دارد. این فقه هم‏چنین باید به احیای وقف اسلامی در غرب بپردازد، که عدم توجه به آن، اقلیت‏ها را در معرض خطر بزرگی قرار می‏دهد. پیروان ادیان دیگر نیز تلاش‏هایی در این مورد برای خدمت به منافعشان انجام می‏دهند.
در واقع اقلیت‏های مسلمان نیازمند حمایت نهادهای اسلامی و عربی و تشکیل نهادهای سیاسی، حقوقی و اطلاع‏رسانی‏اند تا بتوانند خلأ موجود در این مورد را پر کرده و از دین خود به صورت شایسته‏ای دفاع نمایند. در این چارچوب، اهمیت هماهنگی میان نهادها مخفی نیست؛ چون با این هماهنگی و اشتراک مساعی می‏توان هدف‏ها و خط‏مشی‏های کلی کار را در مقابله با چالش‏های همیشگی ترسیم نموده و جامه عمل پوشاند.
در این‏جا لازم است گفته شود که سیاست خشکاندن منابع و ترساندن مردم از مشارکت در حمایت مادی و معنوی از نهادهای اسلامی و عربی به بهانه مشکوک بودن این سازمان‏ها به حمایت از تروریسم، منجر به نقص موقتی در منابع انسانی و مادی ناشی از آن می‏شود. ولی واقعیت این است که حمایت مردم مسلمان از این سازمان‏ها و به ویژه از سازمان‏های فعال، نشان‏گر آگاهی اقلیت مسلمان و عرب از اهمیت نقش این سازمان‏ها در زدودن فشار و ستم و درخواست حقوق بر اساس قانون و مقررات موجود، است.
سرانجام، وحدت مردم مسلمان و کنار گذاشتن اختلاف‏های مذهبی، یکی از مهم‏ترین فرایض به‏شمار می‏رود که این روزها باید بر آن تأکید نمود؛ زیرا مشاهده می‏شود تعامل اتباع مذاهب و گروه‏های اسلامی موجود در کشورهای اسلامی و یا در کشورهایی که اقلیت‏ها در آن زندگی می‏کنند، با یک‏دیگر، یک تعامل منفی است که چنین چیزی بدون تردید شانه خالی کردن از وظیفه به شمار آمده و مشکل را حل نمی‏کند و هدفی را تحقق نمی‏بخشد. از این رو ما دعوت خالصانه خود را متوجه هر مسلمانی با هر مذهبی و پیرو هر مکتب فقهی، می‏نماییم که خود را برای انجام گفت‏وگو و بحث و مناظره با دیگر طرف‏ها آماده کند؛ زیرا اختلاف نظر، فاسدکننده اصل قضیه نخواهد بود و کسی که نتواند با خود گفت‏وگو کند، نمی‏تواند با دیگران گفت‏وگو نماید.
اندیشه اسلامی نسبت به دیگر اندیشه‏ها تمایز و برتری دارد؛ زیرا این اندیشه، ابزار فعالی برای زدودن آثار نامطلوب انقلاب علمی و تکنولوژی معاصر دارد و گروه‏های اسلامی به جای پرداختن به اختلاف‏ها و کشمکش‏هایی که موجب مصیبت برای خود آنها می‏شود، باید توجه مردم را به این برتری جلب نمایند. از این رو مذاهب اسلامی باید حقیقت جهانی شدن را همان‏گونه که اسلام آن را می‏فهمد، مشخص نمایند، به‏گونه‏ای که جانب‏داری از ملی‏گرایی، منطقه‏گرایی، قومیت‏گرایی و مذهب‏گرایی نتواند در برابر اجرای حکم شرعی با آن فرمول جهانی خود مانع ایجاد نماید، به‏ویژه این‏که جهان امروز با توجه به انقلاب‏های علمی و تکنولوژی موجود در مورد تبادل اطلاعات و تحول در ارتباطات، به یک دهکده کوچک تبدیل شده است.
منابع و مآخذ:
42ـ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج4.
43ـ تسخیری، محمدعلی، «الاقلیات المسلمه فی الغرب»، مجله رسالة التقریب، شماره2.
44ـ تویجری، عبدالعزیز بن عثمان، الحوار من اجل التعایش، دار الشروق، قاهره، چاپ اول، 1998م.
45ـ خلال، احمد بن محمد بن هارون بن یزید، السنة للخلال، دار الرایه، ریاض، چاپ اول، ج2، 1410.
46ـ سایت: www.Islamwed.net، مدارس القرآن فی البوسنه، محور اقلیات و قضایا.
47ـ طبرانی، سلیمان بن احمد بن ایوب، معجم کبیر طبرانی، مکتبة العلوم و اکحلم، موصل، چاپ دوم، ج9، 1404.
48ـ عرفه، محمد جمال، العداء المستتر لمسلمی اروبا یتکشف فی 2004، سایت اسلام آن‏لاین www.Islamonline.net، محور امور سیاسی ـ اروپا و آمریکای شمالی.
49ـ ـــــــــــــــــــــــــ، العداء المستتر لمسلمی اروبا یتکشف فی 2004، سایت www.Islamonline.net، محور امور سیاسی ـ اروپا و آمریکای شمالی.

تبلیغات