موضوع اصلی این مقاله تحلیل و تبیین روند چرخش گفتمان قدرت در محور مقاومت اسلامی است. در این تحول گفتمانی، تبدیل شدن محورمقاومت به قطب قدرت در منطقه با توجه به تحول در زنجیره هم ارزی هویت که متاثر از شهادت سردار قاسم سلیمانی پدید آمده است، امری قطعی به نظر می رسد. از اینرو، شهادت سردار در تکوین این چرخش نقش مهمی را بر عهده داشته است. این پژوهش، ضمن مرور مختصر بر عناصر هویت بخش گفتمان قدرت بر محور مقاومت قبل از شهادت سردار، به واکاوی تحول گفتمانی و سرانجام علل هژمونیک شدن گفتمان قدرت محور مقاومت در منطقه بعد از شهادت ایشان پرداخته است. بررسی ادبیات موجود در خصوص محور مقاومت نشان می دهد که پژوهش های صورت گرفته عمدتا بر موضوعاتی که بر تحولات منطقه ای و تاثیر آن بر گسترش ژئوپلیتیک اسلام، تاکید می کنند. به نظر می رسد که بیشتر آنها از اهمیت عوامل هویتی درونی و بیرونی که برسازنده شکل قدرت در محور مقاومت است، غفلت کرده اند. این پژوهش در بررسی و تبیین تحول گفتمانی فوق، به نقش عوامل هویت بخش به قدرت در محور مقاومت بویژه عوامل متاثر از شهادت سردار بر توسعه قدرت در محور مقاومت اشاره دارد. بنابراین هدف اصلی این مقاله فهم این امر است که قدرت در محور مقاومت در قبل و بعد از شهادت سردار سلیمانی مبتنی بر چه استراتژی ها و رفتارهایی بازنمود این تحول است