سالهاست که رویکرد سنت گرایان به خوانش آثار هنری سنتی تبدیل به پارادایم اصلی در فضای دانشگاهی ایران شده است. به باور سنت گرایان هنرهای سنتی و از جمله هنرهای مرتبط با کتاب آرایی به ویژه نگارگری، بازتاب دهنده عالم مثال هستند و تصاویر به کاررفته در آنها صرفاً بازنمایی عالم واقع نیستند. این دیدگاه باعث شده است تا بسیاری از ایشان نگارگر را فراتر از یک هنرمند معمولی بلکه در جایگاه سالک یا عارفی حقیقت بین بنشانند که توانسته است با درکی شهودی، صُور مثالی را ببیند و در اثرش آنها را بازنمایی کند. از این رو مسئله این پژوهش آزمون مفهوم «سالک/عارف هنرمند» است که عموماً سنت گرایان در تحلیل شخصیت هنرمند سنتی روی آن تأکید می کنند. از این رو در این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیفی و با تدقیق در گزارشهای دست اول، نحوه زیست اجتماعی و اخلاقی هنرمندان نامدار ایرانی در عهد تیموری و صفوی، بررسی شده تا این ادعای سنت گرایان در ارتباط با جایگاه هنرمند به آزمونی تاریخی گذاشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد آنچه از زندگی نام آوران هنری ایران در متون دست اول تاریخی نقل شده است بیش از اینکه حاوی بیان سلوک اعتقادی یا عارفانه آن ها باشد تصویرگر انسان هایی عادی ولیکن توانمند و خلاقی است که گاه رفتاری مغایر با اخلاق عُرفی و حتی شرعی بروز می داده اند. در نتیجه برخلاف تصور رایج، می توان گفت که قائل شدن به مقام سالک/عارف هنرمند برای نگارگران ایرانی صرفاً مبتنی بر نگرشی ذهنگرایانه است و این ادعا با یافته های تاریخی قابل تأیید نیست .