موانع ازدواج
آرشیو
چکیده
متن
در سلسله بحثهاى «نشانههاى خدا در قرآن» خواندیم که خداوند در قرآن، آفرینش «همسر» را یکى از نشانههاى خود معرفى کرده است . به این مناسبتبحثهایى پیرامون ازدواج، انتخاب همسر و ... مطرح کردیم، و اینک آخرین بحث مربوط به ازدواج .
ازدواجى که براساس لتسکنوا الیها» باید مایه آرامش و شکوفائى جامعه شود، با رواج موانع زیادى سر راه خود، توسط خود مردم مواجه شده است که از جمله آنها رسوم موهوم و خرافى و سنگین کردن مهریهها و جهیزیهها و دیگر هزینههاى ازدواج و توقعات بىجا و همچنین آرزوهاى بىجا و تشریفات بیش از اندازه متعارف با هزینههاى کمرشکن است که روز به روز هم رو به افزایش است . اینها قهرا امر ازدواج را ناممکن یا خیلى دشوار ساخته است تا جائى که خیلى از جوانها قید ازدواج را زده و به فساد و تباهى کشیده مىشوند .
آیا ما نمىتوانیم به جاى تالارها در خانهها جشن گرفته و هرچه سادهتر و باصفاتر برگزار کنیم (و اگر در تالار برگزار مىکنیم، به صورت کمتشریفات، مثلا با یک نوع غذا و حذف هزینههاى غیر ضرورى باشد) تا هزینههاى اضافى به مصرف واجبات خانواده نوپا برسد؟ و کسانى هم که از امکانات بیشترى برخوردارند، براى سامان دادن به ازدواج دیگران، یا امور خیریه دیگر اختصاص دهند تا این کارهاى خیر به عنوان خاطره خوب ازدواجشان باقى و درسى براى دیگران باشد؟
آیا ما نمىتوانیم به پیروى از پیشوایان معصوم خود مخصوصا پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله، کارها را براى خود سهل و آسان بگیریم تا هم خود و هم فرزندان جوانمان که مىخواهند زندگى جدیدى را شروع کنند، با آرامش خاطر به زندگى مشترک خود ادامه دهند؟
در اینجا ممکن است گفته شود که زمان تغییر کرده و الان در قرن بیست و یکم هستیم و رسومات آن دوران به ما ربطى ندارد .
در پاسخ باید گفت: دوران پیامبر صلى الله علیه و آله را نمىتوان از این مشکلات دست و پا گیر که الان گریبانگیر جوامع، خصوصا جامعه اسلامى ما شده، استثنا کرد . زیرا در آن دوران نیز اشراف و ثروتمندان و قدرتمندان، مراسم عروسى پرتشریفات برپا مىکردند، دختران خود را به افرادى تزویج مىنمودند که از قدرت و امکانات مالى برخوردار باشند و از عهده انتظارهاى آنها برآیند . ولى پیامبر گرامى اسلام با این رسوم موهوم مبارزه کرد و دختران ثروتمند را به مردان بىبضاعت و همچنین دختران فقیر را با مردان با مکنت تزویج کرد . چنانکه در حدیثى از امام باقر مىخوانیم:
«زنى حضور پیامبر رسید عرض کرد: مرا شوهر دهید . پیامبر فرمود: کیستبا این زن ازدواج کند؟ شخصى بلند شده و آمادگى خود را اعلام کرد پیامبر پرسید: براى مهریه چه دارى؟ عرض کرد چیزى ندارم . فرمود: آیا چیزى از قرآن بلدى؟ گفت: بلى . فرمود: مقدارى از قرآن را به عنوان مهریه یادش بده» (1) .
این روایتسادگى ازدواج و مهریه را مىرساند . و این که مهریه و جهیزیه و تشریفات، اساس زندگى مشترک را تشکیل نمىدهند . بلکه چیزى که در این مورد مهم است، ایمان و اخلاص و محبت دو طرف به یکدیگر است . بنابراین در مقابل چشم همچشمىها و رسومات غلط باید ایستاد و مبارزه کرد و اینگونه مسائل، مسائلى نیست که بتوان گفت دولتیا ارگانهاى دیگر از اینجور کارها جلوگیرى کند، بلکه اینها مسائل فرهنگى است و باید خود مردم با آنها مبارزه کنند، و گرنه با دستور و بخشنامه و امثال اینها درست نمىشود . لذا باید روى بخش فرهنگى تکیه کرد . و به عواقب آن فکر کرد تا از جهنمى که به دستخود ایجاد کردهایم، نجات پیدا کرده و به هویت اسلامى خود باز گردیم و نگذاریم جامعه پاک اسلامى ما مانند غرب آلوده به فساد و لاابالیگرى شود و ضد ارزشها را ارزش تلقى کنیم . البته در این زمینه نقش رسانههاى گروهى، به ویژه صدا و سیما خیلى مؤثر است .
نگذاریم جوانان به جائى برسند که مانند دوران قبل از انقلاب در کشور عزیزمان ایران، جوانان به عدم ازدواج تشویق شوند، و ضد ارزشها را ارزش به حساب آورند .
مهریه چیست؟
مهریه مال معینى است که از طرف شوهر در برابر همسرى، به زن تملیک مىشود (اعم از پول نقد و جنس و ملک و اجرت کارى) و یا به نفع زن بر ذمه گرفته مىشود; با رضایت طرفین (دختر و پسر) . خواه کم باشد یا زیاد . ولى کم بودن مهریه از محسنات زن صالحه به شمار رفته است . چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم:
«ان من برکة المراة قلة مهرها و من شؤمها کثرة مهرها» (2) .
«از برکت زن کمى مهریه اوست، و زیاد بودن مهریه، نشانه شوم بودن زن است» .
البته مهریه با این که شرعا واجب است که باید تعیین شود، اما به اندازه اصالتخانوادگى دختر و پسر و ایمان و اخلاق خوب آنان، اهمیت ندارد، چنانکه مىدانیم اگر هنگام خواندن عقد، سخن از مهریه به میان نیاید و مهریه تعیین نشود، عقد صحیح است . و بعد از عقد تعیین مىشود منتهى به فراخور موقعیتخانوادگى و مهارتهاى دو طرف و ملاحظه خانوادههاى مشابه، و امثال اینها که مهرالمثل نامیده مىشود . یعنى دخترانى که همشان و همطراز آن دختر هستند، به اندازه آنها مهریه تعیین مىشود .
گرچه در تعیین مهریه، دختر و پسر یا وکلاى آنان صاحب اختیارند و هر قدر تعیین کنند، جایز است، اما از روى عقل و درک نه احساسى که عقلش را تحتالشعاع قرار دهد; و نه مانند آن مردى که به نقل مطبوعات، در یکى از شهرهاى شمال، قلب خود را مهریه همسرش کرده بود که زن جوان با مراجعه به دادگاه خواستار مهریه خود شد که در نتیجه، دادگاه مبلغ 58 میلیون تومان براى قلب همسر این زن تعیین کرد که باید پرداختشود (3) .
ولى اگر مهریه را «مهرالسنة» (4) قرار دهند، مستحب است . مهرالسنة، مهریهاى است که پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام براى زنان و دختران خود و خانواده خودشان تعیین مىکردند .
در تاریخ آمده است وقتى معاویه از دختر حضرت زینب علیها السلام براى یزید خواستگارى کرد، به فرستاده خود توصیه کرد: به پدر و مادر دختر بگو اگر با ازدواج آنها موافقت کنند بدهىهاى آنان را ادا مىکنم و میزان مهریه در اختیار پدر و مادر دختر است هر قدر خواستند قرار مىدهیم و پول هر مقدار خواستند مىدهم .
پدر و مادر دختر گفتند: اختیار دختر و همه ما به دست دایى دختر، حضرت امام حسین علیه السلام است، هرچه ایشان تصمیم بگیرند، ما راضى هستیم .
امام حسین علیه السلام فرمود:
«اگر یزید لایق همسرى این دختر بود، مهریهاش همان مهرالسنة بود، ما دخترانمان را به پول نمىدهیم و عادتمان این نیست که با شوهر دادن دختر، دین خود را ادا نمائیم» .
بعد دختر را به عقد پسر عمویش درآورد و قطعهزمینى هم به آنها بخشید (5) .
آیا جوانان این مرز و بوم که تا پاى جان به عزیز زهرا امام حسین علیه السلام عشق مىورزند، نمىتوانند از رهبر و امام خود تبعیت نموده و تشریفات و تجملات را
کنار گذاشته و به سادهگرفتن و آسان گرفتن فکر کنند؟
همچنین آیا بزرگان و پدران و مادران نمىتوانند از سرور آزادگان، ابا عبدالله الحسین علیه السلام تاسى نموده به جاى تشریفات بىمورد و سختگیریهاى بىجا (چنانکه بعضىها داشتن خانه و ماشین و ... را پیششرط ازدواج دخترشان قرار مىدهند)، بیایند خرج ضروریات زندگى جوانان بنمایند تا جامعهاى که در اثر فرار جوانان از ازدواج، به تباهى کشیده مىشوند، جلوگیرى کنند؟
هر ملتى و هر امتى براى خود در تمام مراحل زندگى الگویى دارند لذا مسلمانان بالاخص شیعیان باید در تمام مراحل زندگى و بالاخص در این مورد پیامبر اسلام را به عنوان پدر عروس و امیرالمؤمنین على علیه السلام را به عنوان داماد و حضرت زهرا علیها السلام را به عنوان عروس; الگو و سرمشق عروسى و زندگى خود قرار دهند . لذا ما با بیان جریان خواستگارى تا مراسم جشن عروسى على علیه السلام و زهراى مرضیه علیها السلام به صورت خیلى مختصر، سخن خود را به پایان مىبریم باشد که خداوند توفیق پیروى از حضرتشان را به ما عنایت فرماید .
خواستگارى على علیه السلام از فاطمه زهرا علیها السلام
پس از خواستگارى بزرگان قریش و ثروتمندان از حضرت زهرا; پیامبر فرمود ازدواج حضرت زهرا علیها السلام به فرمان خدا باید انجام پذیرد، اصحاب پیامبر فهمیدند که غیر از على علیه السلام همشانى از نظر فضائل اخلاقى و ایمان و اخلاص و ... براى فاطمه نیست و کسى در آن حد نیست که بتواند با زهرا ازدواج نماید لذا على علیه السلام را تشویق به خواستگارى کردند و چون على علیه السلام قلبا موافق این مطلب بود و دنبال فرصتى براى طرح موضوع مىگشت، روزى خدمت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله رسید اما حیا سراسر بدن او را گرفته سر به زیر افکند و معلوم بود که مىخواهد مطلبى را به عرض پیامبر برساند ولى شرم مانع مىشد، پیامبر او را وادار به سخن گفتن کرد و او با کلماتى مقصود خود را رساند و پیامبر با خواستگارى على موافقت کرد و فرمود: فقط صبر کن تا این موضوع را با دخترم در میان بگذارم وقتى به زهرا گفت: او سکوت کرد . پیامبر فرمود: «الله اکبر، سکوتها اقرارها» (6) .
وقتى رضایتحضرت زهرا علیها السلام حاصل شد، على علیه السلام از طرف پیامبر مامور شد زره خود را بفروشد و خرج عروسى نماید، وقتى پول زره را آوردند، پیامبر مشتى از آن را به بلال داد تا براى عروس عطر بخرد و مقدارى به ابوبکر داد تا براى داماد لوازم زندگى بخرند که با آن پول چیزهایى خریدارى شد که هم وسائل زندگى براى داماد و هم جهیزیه عروس به حساب آمد .
جهیزیه حضرت زهرا علیها السلام
جهیزیه حضرت زهرا علیها السلام بسیار اندک و ساده و شامل ارقام زیر بود:
1 . پیراهن هفت درهمى; 2 . روسرى یک درهمى; 3 . قطیفهاى که تمام بدن را مىپوشانید; 4 . تختى که از لیف خرما و چوب درستشده بود; 5 . دو عدد تشک از جنس کتان مصرى; 6 . چهار عدد بالش; 7 . پرده; 8 . حصیر; 9 . دستاس; 10 . مشکى پوستین; 11 . کاسه چوبى براى شیر; 12 . ظرف آب پوستین; 13 . کوزه; 14 . چند کوزه دیگر; 15 . دو عدد بازوبند نقرهاى; 16 . ظرف مسى .
وقتى که چشم پیامبر به آنها افتاد چنین دعا کرد: «اللهم بارک لقوم جل آنیتهم الخزف» (7) . «خدایا زندگى کسانى را که اکثر ظرفهاى آنان سفال است، مبارک گردان» .
مراسم عروسى
از طرف داماد و عروس عدهاى دعوت شدند تا على علیه السلام به خاطر همسر خود ولیمهاى ترتیب دهد پس از صرف غذا، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله دست دختر خود را در دست على گذاشت و فضائل هر دو را به آنها گوشزد کرد و کارها را به این صورت تقسیم کرد که کارهاى خانه با زهرا و کارهاى بیرون خانه از آن على علیه السلام باشد و سپس دستور داد زنان مهاجر و انصار دور شتر عروس را گرفته و به خانه شوهر ببرند (8) و با این سادگى ازدواج برترین زنان عالم که اگر على نبود، همشانى براى ازدواج با او پیدا نمىشد، به پایان رسید .
و بدین ترتیب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از خواستگارى دخترش تا خانه امیرالمؤمنین على علیه السلام چنان اخلاص و صمیمیتى نشان داد که تا به حال کسى سراغ ندارد .
پىنوشت:
1) تهذیب الاحکام، ج7، ص 410، باب 10، حدیث 6 .
2) روضةالمتقین، ج8، ص 98 .
3) روزنامه کیهان، 15 مرداد 1381 .
4) پانصد هزار درهم که حدودا ششصد هزار و اندى تومان مىشود (بحارالانوار، ج43، ص 94) .
5) دکتر احمد بهشتى، زنان نامدار، ج3، ص 87 .
6) بحار ج43، ص 93 .
7) بحار، ج43، ص 94 .
8) بحارالانوار، ج43، ص 94 .
ازدواجى که براساس لتسکنوا الیها» باید مایه آرامش و شکوفائى جامعه شود، با رواج موانع زیادى سر راه خود، توسط خود مردم مواجه شده است که از جمله آنها رسوم موهوم و خرافى و سنگین کردن مهریهها و جهیزیهها و دیگر هزینههاى ازدواج و توقعات بىجا و همچنین آرزوهاى بىجا و تشریفات بیش از اندازه متعارف با هزینههاى کمرشکن است که روز به روز هم رو به افزایش است . اینها قهرا امر ازدواج را ناممکن یا خیلى دشوار ساخته است تا جائى که خیلى از جوانها قید ازدواج را زده و به فساد و تباهى کشیده مىشوند .
آیا ما نمىتوانیم به جاى تالارها در خانهها جشن گرفته و هرچه سادهتر و باصفاتر برگزار کنیم (و اگر در تالار برگزار مىکنیم، به صورت کمتشریفات، مثلا با یک نوع غذا و حذف هزینههاى غیر ضرورى باشد) تا هزینههاى اضافى به مصرف واجبات خانواده نوپا برسد؟ و کسانى هم که از امکانات بیشترى برخوردارند، براى سامان دادن به ازدواج دیگران، یا امور خیریه دیگر اختصاص دهند تا این کارهاى خیر به عنوان خاطره خوب ازدواجشان باقى و درسى براى دیگران باشد؟
آیا ما نمىتوانیم به پیروى از پیشوایان معصوم خود مخصوصا پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله، کارها را براى خود سهل و آسان بگیریم تا هم خود و هم فرزندان جوانمان که مىخواهند زندگى جدیدى را شروع کنند، با آرامش خاطر به زندگى مشترک خود ادامه دهند؟
در اینجا ممکن است گفته شود که زمان تغییر کرده و الان در قرن بیست و یکم هستیم و رسومات آن دوران به ما ربطى ندارد .
در پاسخ باید گفت: دوران پیامبر صلى الله علیه و آله را نمىتوان از این مشکلات دست و پا گیر که الان گریبانگیر جوامع، خصوصا جامعه اسلامى ما شده، استثنا کرد . زیرا در آن دوران نیز اشراف و ثروتمندان و قدرتمندان، مراسم عروسى پرتشریفات برپا مىکردند، دختران خود را به افرادى تزویج مىنمودند که از قدرت و امکانات مالى برخوردار باشند و از عهده انتظارهاى آنها برآیند . ولى پیامبر گرامى اسلام با این رسوم موهوم مبارزه کرد و دختران ثروتمند را به مردان بىبضاعت و همچنین دختران فقیر را با مردان با مکنت تزویج کرد . چنانکه در حدیثى از امام باقر مىخوانیم:
«زنى حضور پیامبر رسید عرض کرد: مرا شوهر دهید . پیامبر فرمود: کیستبا این زن ازدواج کند؟ شخصى بلند شده و آمادگى خود را اعلام کرد پیامبر پرسید: براى مهریه چه دارى؟ عرض کرد چیزى ندارم . فرمود: آیا چیزى از قرآن بلدى؟ گفت: بلى . فرمود: مقدارى از قرآن را به عنوان مهریه یادش بده» (1) .
این روایتسادگى ازدواج و مهریه را مىرساند . و این که مهریه و جهیزیه و تشریفات، اساس زندگى مشترک را تشکیل نمىدهند . بلکه چیزى که در این مورد مهم است، ایمان و اخلاص و محبت دو طرف به یکدیگر است . بنابراین در مقابل چشم همچشمىها و رسومات غلط باید ایستاد و مبارزه کرد و اینگونه مسائل، مسائلى نیست که بتوان گفت دولتیا ارگانهاى دیگر از اینجور کارها جلوگیرى کند، بلکه اینها مسائل فرهنگى است و باید خود مردم با آنها مبارزه کنند، و گرنه با دستور و بخشنامه و امثال اینها درست نمىشود . لذا باید روى بخش فرهنگى تکیه کرد . و به عواقب آن فکر کرد تا از جهنمى که به دستخود ایجاد کردهایم، نجات پیدا کرده و به هویت اسلامى خود باز گردیم و نگذاریم جامعه پاک اسلامى ما مانند غرب آلوده به فساد و لاابالیگرى شود و ضد ارزشها را ارزش تلقى کنیم . البته در این زمینه نقش رسانههاى گروهى، به ویژه صدا و سیما خیلى مؤثر است .
نگذاریم جوانان به جائى برسند که مانند دوران قبل از انقلاب در کشور عزیزمان ایران، جوانان به عدم ازدواج تشویق شوند، و ضد ارزشها را ارزش به حساب آورند .
مهریه چیست؟
مهریه مال معینى است که از طرف شوهر در برابر همسرى، به زن تملیک مىشود (اعم از پول نقد و جنس و ملک و اجرت کارى) و یا به نفع زن بر ذمه گرفته مىشود; با رضایت طرفین (دختر و پسر) . خواه کم باشد یا زیاد . ولى کم بودن مهریه از محسنات زن صالحه به شمار رفته است . چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم:
«ان من برکة المراة قلة مهرها و من شؤمها کثرة مهرها» (2) .
«از برکت زن کمى مهریه اوست، و زیاد بودن مهریه، نشانه شوم بودن زن است» .
البته مهریه با این که شرعا واجب است که باید تعیین شود، اما به اندازه اصالتخانوادگى دختر و پسر و ایمان و اخلاق خوب آنان، اهمیت ندارد، چنانکه مىدانیم اگر هنگام خواندن عقد، سخن از مهریه به میان نیاید و مهریه تعیین نشود، عقد صحیح است . و بعد از عقد تعیین مىشود منتهى به فراخور موقعیتخانوادگى و مهارتهاى دو طرف و ملاحظه خانوادههاى مشابه، و امثال اینها که مهرالمثل نامیده مىشود . یعنى دخترانى که همشان و همطراز آن دختر هستند، به اندازه آنها مهریه تعیین مىشود .
گرچه در تعیین مهریه، دختر و پسر یا وکلاى آنان صاحب اختیارند و هر قدر تعیین کنند، جایز است، اما از روى عقل و درک نه احساسى که عقلش را تحتالشعاع قرار دهد; و نه مانند آن مردى که به نقل مطبوعات، در یکى از شهرهاى شمال، قلب خود را مهریه همسرش کرده بود که زن جوان با مراجعه به دادگاه خواستار مهریه خود شد که در نتیجه، دادگاه مبلغ 58 میلیون تومان براى قلب همسر این زن تعیین کرد که باید پرداختشود (3) .
ولى اگر مهریه را «مهرالسنة» (4) قرار دهند، مستحب است . مهرالسنة، مهریهاى است که پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام براى زنان و دختران خود و خانواده خودشان تعیین مىکردند .
در تاریخ آمده است وقتى معاویه از دختر حضرت زینب علیها السلام براى یزید خواستگارى کرد، به فرستاده خود توصیه کرد: به پدر و مادر دختر بگو اگر با ازدواج آنها موافقت کنند بدهىهاى آنان را ادا مىکنم و میزان مهریه در اختیار پدر و مادر دختر است هر قدر خواستند قرار مىدهیم و پول هر مقدار خواستند مىدهم .
پدر و مادر دختر گفتند: اختیار دختر و همه ما به دست دایى دختر، حضرت امام حسین علیه السلام است، هرچه ایشان تصمیم بگیرند، ما راضى هستیم .
امام حسین علیه السلام فرمود:
«اگر یزید لایق همسرى این دختر بود، مهریهاش همان مهرالسنة بود، ما دخترانمان را به پول نمىدهیم و عادتمان این نیست که با شوهر دادن دختر، دین خود را ادا نمائیم» .
بعد دختر را به عقد پسر عمویش درآورد و قطعهزمینى هم به آنها بخشید (5) .
آیا جوانان این مرز و بوم که تا پاى جان به عزیز زهرا امام حسین علیه السلام عشق مىورزند، نمىتوانند از رهبر و امام خود تبعیت نموده و تشریفات و تجملات را
کنار گذاشته و به سادهگرفتن و آسان گرفتن فکر کنند؟
همچنین آیا بزرگان و پدران و مادران نمىتوانند از سرور آزادگان، ابا عبدالله الحسین علیه السلام تاسى نموده به جاى تشریفات بىمورد و سختگیریهاى بىجا (چنانکه بعضىها داشتن خانه و ماشین و ... را پیششرط ازدواج دخترشان قرار مىدهند)، بیایند خرج ضروریات زندگى جوانان بنمایند تا جامعهاى که در اثر فرار جوانان از ازدواج، به تباهى کشیده مىشوند، جلوگیرى کنند؟
هر ملتى و هر امتى براى خود در تمام مراحل زندگى الگویى دارند لذا مسلمانان بالاخص شیعیان باید در تمام مراحل زندگى و بالاخص در این مورد پیامبر اسلام را به عنوان پدر عروس و امیرالمؤمنین على علیه السلام را به عنوان داماد و حضرت زهرا علیها السلام را به عنوان عروس; الگو و سرمشق عروسى و زندگى خود قرار دهند . لذا ما با بیان جریان خواستگارى تا مراسم جشن عروسى على علیه السلام و زهراى مرضیه علیها السلام به صورت خیلى مختصر، سخن خود را به پایان مىبریم باشد که خداوند توفیق پیروى از حضرتشان را به ما عنایت فرماید .
خواستگارى على علیه السلام از فاطمه زهرا علیها السلام
پس از خواستگارى بزرگان قریش و ثروتمندان از حضرت زهرا; پیامبر فرمود ازدواج حضرت زهرا علیها السلام به فرمان خدا باید انجام پذیرد، اصحاب پیامبر فهمیدند که غیر از على علیه السلام همشانى از نظر فضائل اخلاقى و ایمان و اخلاص و ... براى فاطمه نیست و کسى در آن حد نیست که بتواند با زهرا ازدواج نماید لذا على علیه السلام را تشویق به خواستگارى کردند و چون على علیه السلام قلبا موافق این مطلب بود و دنبال فرصتى براى طرح موضوع مىگشت، روزى خدمت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله رسید اما حیا سراسر بدن او را گرفته سر به زیر افکند و معلوم بود که مىخواهد مطلبى را به عرض پیامبر برساند ولى شرم مانع مىشد، پیامبر او را وادار به سخن گفتن کرد و او با کلماتى مقصود خود را رساند و پیامبر با خواستگارى على موافقت کرد و فرمود: فقط صبر کن تا این موضوع را با دخترم در میان بگذارم وقتى به زهرا گفت: او سکوت کرد . پیامبر فرمود: «الله اکبر، سکوتها اقرارها» (6) .
وقتى رضایتحضرت زهرا علیها السلام حاصل شد، على علیه السلام از طرف پیامبر مامور شد زره خود را بفروشد و خرج عروسى نماید، وقتى پول زره را آوردند، پیامبر مشتى از آن را به بلال داد تا براى عروس عطر بخرد و مقدارى به ابوبکر داد تا براى داماد لوازم زندگى بخرند که با آن پول چیزهایى خریدارى شد که هم وسائل زندگى براى داماد و هم جهیزیه عروس به حساب آمد .
جهیزیه حضرت زهرا علیها السلام
جهیزیه حضرت زهرا علیها السلام بسیار اندک و ساده و شامل ارقام زیر بود:
1 . پیراهن هفت درهمى; 2 . روسرى یک درهمى; 3 . قطیفهاى که تمام بدن را مىپوشانید; 4 . تختى که از لیف خرما و چوب درستشده بود; 5 . دو عدد تشک از جنس کتان مصرى; 6 . چهار عدد بالش; 7 . پرده; 8 . حصیر; 9 . دستاس; 10 . مشکى پوستین; 11 . کاسه چوبى براى شیر; 12 . ظرف آب پوستین; 13 . کوزه; 14 . چند کوزه دیگر; 15 . دو عدد بازوبند نقرهاى; 16 . ظرف مسى .
وقتى که چشم پیامبر به آنها افتاد چنین دعا کرد: «اللهم بارک لقوم جل آنیتهم الخزف» (7) . «خدایا زندگى کسانى را که اکثر ظرفهاى آنان سفال است، مبارک گردان» .
مراسم عروسى
از طرف داماد و عروس عدهاى دعوت شدند تا على علیه السلام به خاطر همسر خود ولیمهاى ترتیب دهد پس از صرف غذا، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله دست دختر خود را در دست على گذاشت و فضائل هر دو را به آنها گوشزد کرد و کارها را به این صورت تقسیم کرد که کارهاى خانه با زهرا و کارهاى بیرون خانه از آن على علیه السلام باشد و سپس دستور داد زنان مهاجر و انصار دور شتر عروس را گرفته و به خانه شوهر ببرند (8) و با این سادگى ازدواج برترین زنان عالم که اگر على نبود، همشانى براى ازدواج با او پیدا نمىشد، به پایان رسید .
و بدین ترتیب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از خواستگارى دخترش تا خانه امیرالمؤمنین على علیه السلام چنان اخلاص و صمیمیتى نشان داد که تا به حال کسى سراغ ندارد .
پىنوشت:
1) تهذیب الاحکام، ج7، ص 410، باب 10، حدیث 6 .
2) روضةالمتقین، ج8، ص 98 .
3) روزنامه کیهان، 15 مرداد 1381 .
4) پانصد هزار درهم که حدودا ششصد هزار و اندى تومان مىشود (بحارالانوار، ج43، ص 94) .
5) دکتر احمد بهشتى، زنان نامدار، ج3، ص 87 .
6) بحار ج43، ص 93 .
7) بحار، ج43، ص 94 .
8) بحارالانوار، ج43، ص 94 .