به هنگام طرح ریزی نمای یک بنا، افراد مختلف اعم از معمار، سازنده، کارفرما و حتی عامه ی مردم- به طور غیرمستقیم- بخشی از افکار، نگرش ها، باورها و خواست هایشان را به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه به آن تحمیل می کنند. در مطالعات نمای بناهای تاریخی، فهم چنین افکار و نگرش هایی می تواند به تحلیل کامل تری از این نماها و فرآیندها و عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری آن ها بیانجامد. بر این اساس در این پژوهش واژه ی «افکار» به عنوان مفاهیم ذهنی خودآگاه، و واژه ی «ذهنیات» به عنوان مفاهیم ذهنی ناخودآگاه مدنظر قرارگرفته و تلاش شده است تا از طریق مطالعه ی یک نمونه ی موردی و با روش تحقیق تفسیری- تاریخی، افکار و ذهنیات افراد دخیل در شکل گیری جزئیات و آرایه های نمای خانه های تاریخی فهم گردد. بر این مبنا به عنوان نمونه ی موردی، یک خانه ی قاجاری در محله ی سرخاب تبریز با نام خانه ی سرخه ای متعلق به مهدی خان آصف السلطنه، فراشباشیِ مظفرالدین میرزا انتخاب شده و سعی شده است که ذهنیات و افکار دخیل در شکل گیری جزئیات و آرایه های نمای رو به حیاط بیرونی آن فهم گردد. برای این منظور از روش آیکونولوژی (شمایل شناسی) -که روشی برای خوانش آثار هنری و معماری تاریخی برای فهم معانی نهفته در پس آن هاست- برای خوانش نما، و نیز از روش تحلیل محتوای متون برای بهره گیری از داده های متون تاریخی در ارتباط با نمای مذکور بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، جایگاه فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی و تاریخی افراد دخیل در شکل گیری نما، افکار و ذهنیات آن ها را شکل داده و - بخشی از- این افکار و ذهنیات در طرح جزئیات و آرایه های نما نمود می یابد.