نشانههاى خدا در قرآن (4) آفرینش همسر، آیتی الهی
آرشیو
چکیده
متن
ازدواج و انتخاب همسر عامل آرامش و سکون قلبى و کاهش اضطرابهاست; و موجب تحرک و فعالیت در تمام جوانب اجتماعى و مصونیت از ارتکاب گناه و تحصیل رضا و قرب به درگاه الهى است .
ازدواج یکى از خواستهاى طبیعى انسان و دستور پروردگار عالم در قرآن مجید و از سنتهاى پسندیده پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله است . برخلاف رهبانیت مسیحیت، اسلام جوانان را به ازدواج تشویق مىکند، حتى فقهاى اسلام معتقدند که اگر کسى به خاطر عدم ازدواج به طرف گناه کشیده شود، ازدواج بر او واجب است (1) .
خداوند متعال یکى از هدفهاى ازدواج را آرامش و سکون معرفى مىکند و مىفرماید:
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ...» (2)
«از نشانههاى او این است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد ...» .
آیه شریفه (در مورد آفرینش همسر) یکى از آیات یازدهگانهاى است که با تعبیر «من آیاته» آغاز مىشود و خداوند متعال آن را یکى از نشانههاى خود معرفى مىکند . و هدف از آن را با تعبیر «لتسکنوا الیها» بیان مىکند و همچنین در آیه 189 سوره اعراف با تعبیر «لیسکن الیها» آورده است .
آرامشى که در سایه ازدواج حاصل مىشود، از چند جهات مىتوان بررسى کرد:
جلوههاى آرامش در پرتو ازدواج
از نظر جسمى; که غالبا بیماریهاى مقاربتى و در زمان ما «ایدز» به خاطر ترک ازدواج و روى آوردن به بىبند و بارى و ولنگارى جنسى گریبانگیر عدهاى مىشود .
از نظر روحى; که تجربتا بر همه ثابتشده است کسانى که مجردند، ناآرامیهاى روحى آنان به مراتب بیشتر از کسانى است که ازدواج کردهاند . از لحاظ اجتماعى هم افراد مجرد کمتر احساس مسؤولیت مىکنند تا اشخاص متاهل . یا کارهاى خلاف و دزدى و ... هم در افراد مجرد بیشتر از کسانى است که تشکیل خانواده دادهاند .
یک انسان متاهل علاوه بر تعبد و پیروى از دستورات پروردگار جهانیان و پیشوایان معصوم، با ازدواج; خود را سعادتمند نموده و از انزوا و تجرد به کانون اجتماع و مسؤولیت قدم مىگذارد، زیرا انسان مجرد اعتبار چندانى در میان اجتماع ندارد و درد مردم را به اندازه انسان متاهل نمىفهمد . حتى هنگام استخدام در ادارات دولتى یا خصوصى هم کسى که متاهل است، بیشتر مورد توجه است تا مجرد .
در این زمینه احادیث فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه به دو حدیث اشاره مىشود:
از حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام روایتشده که ایشان فرمودند:
«ازدواج کنید که ازدواج کردن سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله است همواره مىفرمود: هرکس که دوست دارد از سنت من تبعیت کند، بداند «ازدواج کردن» از سنت من است» (3) .
همچنین حضرت امام صادق علیه السلام نقل مىکنند که مردى به حضور پدرم امام باقر علیه السلام آمد، آنگاه حضرت از آن مرد سؤال کردند: آیا همسر دارى؟ جواب داد: نه . پدرم فرمود: من دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من در عوض، فقط یک شب بدون همسر زندگى کنم . سپس فرمود: دو رکعت نماز شخص متاهل بهتر از شب زندهدارى شخص مجرد است که تمام شب را به نماز ایستاده و روزش را به روزهدارى بپردازد (4) .
با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه، مىتوان گفت: شخصیت اجتماعى و مذهبى هر شخص، تا حدود زیادى به ازدواج و زناشویى وى بستگى دارد . پیشوایان معصوم علیهم السلام همگى عملا در این مساله پیشگام بوده و با گفتارهاى خود، پیروان خویش را به این سنت الهى ترغیب و تشویق نمودهاند . زیرا هیچکس بدون همسر آرامش فکرى و روانى پیدا نمىکند، تا فرصت اندیشه و آگاهى لازم در معرفت الهى را داشته باشد و از شعلههاى افروخته و پرقدرت غریزه جنسى در امان بماند و لذا خداوند متعال در قرآن مجید در آیه یاد شده آرامش خاطر را از بهترین ثمرههاى ازدواج و آفرینش همسر را از نشانههاى خدا معرفى مىکند .
اما چند نکته قابل توجه در آیه مزبور:
از جنس خودتان
در معنى «انفسکم» اقوال مختلفى بیان شده است مانند اینکه: «انفسکم» به معناى همشکل و از جنس خودتان مىباشد (5) .
و گفته شده حوا از ضلع آدم علیه السلام آفریده شد .
یا گفته شده زنها از نطفه مردها آفریده شدهاند (6) .
مرحوم علامه طباطبائىقدس سره، مىفرماید:
در اینجا قرائنى هست که اشاره به مکمل بودن دو همسر براى یکدیگر است که هرکدام از زن و مرد مجهز به جهاز تناسلى ستبراى توالد و تناسل که اگر یکى نباشد، دیگرى ناقص است و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل مىشود و به خاطر این نیاز، به طرف همدیگر کشیده مىشوند تا به همدیگر مىرسند و آرامش پیدا مىکنند (7) .
مودت و رحمت
همچنان که در ساخت و ساز ساختمانى، ملاط; لازمه به هم پیوستگى اجزاى ساختمان است، در زندگى اجتماعى، مخصوصا در زندگى زناشوئى نیز ضرورى است; اما ملاط و چسب زندگى زناشوئى چیست؟ خداوند متعال ایجاد مودت و رحمتبین زوجین را که ملاط و چسب زندگى است، از نشانههاى خود خوانده (البته ممکن است آیه شامل مودت میان تمام انسانها باشد) چرا که جامعه بشرى تشکیل یافته از زن و مرد است و تا این جامعه کوچک با همدیگر مهربان و با محبت نباشند، جامعه بزرگ بشرى روى رحمت و آرامش را نخواهد دید . چنانکه در عصر حاضر جهان مادى هرچه قدر با این مساله حیاتى و الهى فاصله مىگیرد، با مشکلات فراوانى روبرو مىشود خصوصا کشورهاى صنعتى و ماشینى که کانون گرم خانواده، در اثر کنار گذاشتن دستورات حیاتبخش الهى تبدیل به کوههاى یخى مىشود و از همدیگر گسسته مىشود و دنیا را به لبه پرتگاه مىکشاند . و متاسفانه در کشورهاى اسلامى و حتى کشور عزیز خودمان که کشور علوى و امام زمان علیه السلام مىباشد، کسانى هستند که تحت تاثیر تهاجم فرهنگى قرار گرفته و از هویتخود بیگانه شده و اطلاعات و فیلمهاى اینترنتى و تلویزیونى و ویدئوئى و . . را وحى منزل مىدانند . و بدینوسیله کانون خانواده را متزلزل مىسازند .
اگر خداوند متعال این مودت و رحمت را ایجاد نکرده بود، به هیچوجه یک پسر و دخترى که ممکن است هرکدام از کشورى باشند، از بیگانگى به یگانگى نمىرسیدند . و از همه فامیلهاى خود به یکدیگر نزدیکتر نمىشدند .
پیامبر گرامى اسلام، از یکى از جنگها برمىگشت مردم به استقبالش آمدند از جمله زنان; یکى از زنها نزدیک آمد و از حال یکى از خویشان خود پرسید، پیامبر فرمود: با او چه نسبتى دارى؟ گفت: پدرم است . فرمود: شهید شد، زن کلمه استرجاع گفت . سپس در مورد شخص دیگرى پرسید، پیامبر فرمود: او کیست؟ گفت: برادرم . فرمود: شهید شد . زن باز «انا لله» گفت . بار سوم از حال شخص دیگرى پرسید پیامبر سؤال کرد با او چه نسبتى دارى؟ گفت: شوهر من است . فرمود: شهید شد . گفت واویلاه و دستبه سرش گذاشت و گریه و بىتابى کرد . پیامبر فرمود: هیچ کس به اندازه شوهر براى زن ارزش ندارد! (8) .
در واقع زن و شوهر مکمل یکدیگرند و اگر یکى نباشد، دیگرى ناقص است و باید یک نیروى جاذبهاى باشد که این دو را به همدیگر نزدیک کند و آن مودت، و رحمتى است که خداوند بین آنان ایجاد کرده است .
فرق مودت و رحمت
مودت و رحمت از جهاتى باهم فرق دارند:
1 . مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است اما در پایان که یکى از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد، «رحمت» جاى آن را مىگیرد .
2 . مودت در مورد بزرگترهاست که مىتوانند نسبتبه هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه «رحمت» پرورش مىیابند .
3 . مودت غالبا جنبه متقابل دارد اما «رحمت» یکجانبه و ایثارگرانه است زیرا براى بقاء یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن «مودت» است و گاه خدمات بلاعوض; که نیاز به ایثار و «رحمت» دارد (9) .
پىنوشت:
1) عروةالوثقى مراجعه شود .
2) سوره روم، آیه 21 .
3) وسائل الشیعه، ج20، ص 15، ح 6 ابواب مقدمات النکاح، (30 جلدى) .
4) سفینةالبحار، ج2، ص 183، ماده «عزب» .
5) تفسیر نمونه، ذیل آیه .
6) طبرسى، مجمع البیان، ذیل آیه .
7) المیزان، ج16، ص 166، ذیل آیه .
8) تفسیر نورالثقلین، ج4، ذیل آیه .
9) تفسیر نمونه، ج16، ص 3 - 392 .
ازدواج یکى از خواستهاى طبیعى انسان و دستور پروردگار عالم در قرآن مجید و از سنتهاى پسندیده پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله است . برخلاف رهبانیت مسیحیت، اسلام جوانان را به ازدواج تشویق مىکند، حتى فقهاى اسلام معتقدند که اگر کسى به خاطر عدم ازدواج به طرف گناه کشیده شود، ازدواج بر او واجب است (1) .
خداوند متعال یکى از هدفهاى ازدواج را آرامش و سکون معرفى مىکند و مىفرماید:
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ...» (2)
«از نشانههاى او این است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد ...» .
آیه شریفه (در مورد آفرینش همسر) یکى از آیات یازدهگانهاى است که با تعبیر «من آیاته» آغاز مىشود و خداوند متعال آن را یکى از نشانههاى خود معرفى مىکند . و هدف از آن را با تعبیر «لتسکنوا الیها» بیان مىکند و همچنین در آیه 189 سوره اعراف با تعبیر «لیسکن الیها» آورده است .
آرامشى که در سایه ازدواج حاصل مىشود، از چند جهات مىتوان بررسى کرد:
جلوههاى آرامش در پرتو ازدواج
از نظر جسمى; که غالبا بیماریهاى مقاربتى و در زمان ما «ایدز» به خاطر ترک ازدواج و روى آوردن به بىبند و بارى و ولنگارى جنسى گریبانگیر عدهاى مىشود .
از نظر روحى; که تجربتا بر همه ثابتشده است کسانى که مجردند، ناآرامیهاى روحى آنان به مراتب بیشتر از کسانى است که ازدواج کردهاند . از لحاظ اجتماعى هم افراد مجرد کمتر احساس مسؤولیت مىکنند تا اشخاص متاهل . یا کارهاى خلاف و دزدى و ... هم در افراد مجرد بیشتر از کسانى است که تشکیل خانواده دادهاند .
یک انسان متاهل علاوه بر تعبد و پیروى از دستورات پروردگار جهانیان و پیشوایان معصوم، با ازدواج; خود را سعادتمند نموده و از انزوا و تجرد به کانون اجتماع و مسؤولیت قدم مىگذارد، زیرا انسان مجرد اعتبار چندانى در میان اجتماع ندارد و درد مردم را به اندازه انسان متاهل نمىفهمد . حتى هنگام استخدام در ادارات دولتى یا خصوصى هم کسى که متاهل است، بیشتر مورد توجه است تا مجرد .
در این زمینه احادیث فراوانى وجود دارد که به عنوان نمونه به دو حدیث اشاره مىشود:
از حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام روایتشده که ایشان فرمودند:
«ازدواج کنید که ازدواج کردن سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله است همواره مىفرمود: هرکس که دوست دارد از سنت من تبعیت کند، بداند «ازدواج کردن» از سنت من است» (3) .
همچنین حضرت امام صادق علیه السلام نقل مىکنند که مردى به حضور پدرم امام باقر علیه السلام آمد، آنگاه حضرت از آن مرد سؤال کردند: آیا همسر دارى؟ جواب داد: نه . پدرم فرمود: من دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من در عوض، فقط یک شب بدون همسر زندگى کنم . سپس فرمود: دو رکعت نماز شخص متاهل بهتر از شب زندهدارى شخص مجرد است که تمام شب را به نماز ایستاده و روزش را به روزهدارى بپردازد (4) .
با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه، مىتوان گفت: شخصیت اجتماعى و مذهبى هر شخص، تا حدود زیادى به ازدواج و زناشویى وى بستگى دارد . پیشوایان معصوم علیهم السلام همگى عملا در این مساله پیشگام بوده و با گفتارهاى خود، پیروان خویش را به این سنت الهى ترغیب و تشویق نمودهاند . زیرا هیچکس بدون همسر آرامش فکرى و روانى پیدا نمىکند، تا فرصت اندیشه و آگاهى لازم در معرفت الهى را داشته باشد و از شعلههاى افروخته و پرقدرت غریزه جنسى در امان بماند و لذا خداوند متعال در قرآن مجید در آیه یاد شده آرامش خاطر را از بهترین ثمرههاى ازدواج و آفرینش همسر را از نشانههاى خدا معرفى مىکند .
اما چند نکته قابل توجه در آیه مزبور:
از جنس خودتان
در معنى «انفسکم» اقوال مختلفى بیان شده است مانند اینکه: «انفسکم» به معناى همشکل و از جنس خودتان مىباشد (5) .
و گفته شده حوا از ضلع آدم علیه السلام آفریده شد .
یا گفته شده زنها از نطفه مردها آفریده شدهاند (6) .
مرحوم علامه طباطبائىقدس سره، مىفرماید:
در اینجا قرائنى هست که اشاره به مکمل بودن دو همسر براى یکدیگر است که هرکدام از زن و مرد مجهز به جهاز تناسلى ستبراى توالد و تناسل که اگر یکى نباشد، دیگرى ناقص است و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل مىشود و به خاطر این نیاز، به طرف همدیگر کشیده مىشوند تا به همدیگر مىرسند و آرامش پیدا مىکنند (7) .
مودت و رحمت
همچنان که در ساخت و ساز ساختمانى، ملاط; لازمه به هم پیوستگى اجزاى ساختمان است، در زندگى اجتماعى، مخصوصا در زندگى زناشوئى نیز ضرورى است; اما ملاط و چسب زندگى زناشوئى چیست؟ خداوند متعال ایجاد مودت و رحمتبین زوجین را که ملاط و چسب زندگى است، از نشانههاى خود خوانده (البته ممکن است آیه شامل مودت میان تمام انسانها باشد) چرا که جامعه بشرى تشکیل یافته از زن و مرد است و تا این جامعه کوچک با همدیگر مهربان و با محبت نباشند، جامعه بزرگ بشرى روى رحمت و آرامش را نخواهد دید . چنانکه در عصر حاضر جهان مادى هرچه قدر با این مساله حیاتى و الهى فاصله مىگیرد، با مشکلات فراوانى روبرو مىشود خصوصا کشورهاى صنعتى و ماشینى که کانون گرم خانواده، در اثر کنار گذاشتن دستورات حیاتبخش الهى تبدیل به کوههاى یخى مىشود و از همدیگر گسسته مىشود و دنیا را به لبه پرتگاه مىکشاند . و متاسفانه در کشورهاى اسلامى و حتى کشور عزیز خودمان که کشور علوى و امام زمان علیه السلام مىباشد، کسانى هستند که تحت تاثیر تهاجم فرهنگى قرار گرفته و از هویتخود بیگانه شده و اطلاعات و فیلمهاى اینترنتى و تلویزیونى و ویدئوئى و . . را وحى منزل مىدانند . و بدینوسیله کانون خانواده را متزلزل مىسازند .
اگر خداوند متعال این مودت و رحمت را ایجاد نکرده بود، به هیچوجه یک پسر و دخترى که ممکن است هرکدام از کشورى باشند، از بیگانگى به یگانگى نمىرسیدند . و از همه فامیلهاى خود به یکدیگر نزدیکتر نمىشدند .
پیامبر گرامى اسلام، از یکى از جنگها برمىگشت مردم به استقبالش آمدند از جمله زنان; یکى از زنها نزدیک آمد و از حال یکى از خویشان خود پرسید، پیامبر فرمود: با او چه نسبتى دارى؟ گفت: پدرم است . فرمود: شهید شد، زن کلمه استرجاع گفت . سپس در مورد شخص دیگرى پرسید، پیامبر فرمود: او کیست؟ گفت: برادرم . فرمود: شهید شد . زن باز «انا لله» گفت . بار سوم از حال شخص دیگرى پرسید پیامبر سؤال کرد با او چه نسبتى دارى؟ گفت: شوهر من است . فرمود: شهید شد . گفت واویلاه و دستبه سرش گذاشت و گریه و بىتابى کرد . پیامبر فرمود: هیچ کس به اندازه شوهر براى زن ارزش ندارد! (8) .
در واقع زن و شوهر مکمل یکدیگرند و اگر یکى نباشد، دیگرى ناقص است و باید یک نیروى جاذبهاى باشد که این دو را به همدیگر نزدیک کند و آن مودت، و رحمتى است که خداوند بین آنان ایجاد کرده است .
فرق مودت و رحمت
مودت و رحمت از جهاتى باهم فرق دارند:
1 . مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است اما در پایان که یکى از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد، «رحمت» جاى آن را مىگیرد .
2 . مودت در مورد بزرگترهاست که مىتوانند نسبتبه هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه «رحمت» پرورش مىیابند .
3 . مودت غالبا جنبه متقابل دارد اما «رحمت» یکجانبه و ایثارگرانه است زیرا براى بقاء یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن «مودت» است و گاه خدمات بلاعوض; که نیاز به ایثار و «رحمت» دارد (9) .
پىنوشت:
1) عروةالوثقى مراجعه شود .
2) سوره روم، آیه 21 .
3) وسائل الشیعه، ج20، ص 15، ح 6 ابواب مقدمات النکاح، (30 جلدى) .
4) سفینةالبحار، ج2، ص 183، ماده «عزب» .
5) تفسیر نمونه، ذیل آیه .
6) طبرسى، مجمع البیان، ذیل آیه .
7) المیزان، ج16، ص 166، ذیل آیه .
8) تفسیر نورالثقلین، ج4، ذیل آیه .
9) تفسیر نمونه، ج16، ص 3 - 392 .