مرگ و نیز حیات پس از آن همواره یکی از مهم ترین دغدغه های انسان بوده و زندگی او را متأثر ساخته است. در ادیان ابراهیمی نیز آموزه های در پیوند با مرگ و رستاخیز در شمار پردامنه ترین تعالیم متون مقدس هستند. در قرآن کریم به عنوان متن مقدس مسلمانان و بایبل به عنوان کتاب مقدس مسیحیان (که بخش نخست آن را با کمی اختلاف یهودیان نیز مقدس می شمارند) آیات زیادی وجود دارد که به تعلیم آموزه معاد اهتمام دارند. فارغ از اختلافی که این دو کتاب در موضوع آخرالزمان دارند، روش های آنها در تعلیم این آموزه می تواند اهمیت داشته باشد. آخرالزمان در ادبیات مسیحی بیشتر به بازگشت عیسی مسیح و اتفاق هایی که در آن زمان رخ خواهد داد می پردازد؛ در حالی که معاد در قرآن کریم به مرگ و زندگی پس از آن معطوف است. این مقاله کوشیده است تا با بهره گیری از روش مطالعات تطبیقی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی به بررسی تشویق و تهدیدهای این دو کتاب در تعلیم آموزه حیات پس از مرگ بپردازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در هر دو کتاب رخدادهای پس از مرگ به مثابه تضمین اخلاق و شریعت مورد توجه هستند. برای همین عنصر تشویق و تهدید و نیز ترساندن از مهم ترین روش ها این دو کتاب برای تعلیم آموزه معاد هست. اگرچه در کتاب مقدس و به ویژه عهد قدیم این تضمین ها بیشتر این جهانی هستند ولی در قرآن کریم بیشتر به جهانی دیگر راجع اند.