آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

فرض بنیادین گردشگری به مثابه پدیده ای در زندگی شهری و برگرفته از نظم های مدرن در طی چند دهه اخیر رشد چشمگیری یافته است. توسعه نظریه ها در این زمینه به حدی قابل توجه بوده است که نظریه پردازان این حوزه، تئوری های موجود را رقیبی قدرتمند برای بنیان های کلاسیک نظریه های علوم اجتماعی در شناخت امر اجتماعی ارزیابی می کنند. مقاله حاضر از نوع مقالات مروری است. نوع تحقیق نظری است که با استفاده از روش اسنادی، به ارزیابی مفاهیم اصلی و جاافتاده اندیشه اجتماعی  در متون مربوط به گردشگری پرداخته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد، گردشگری صرفاً در پرتو نظام مدرنیته و زایش های مثبت و منفی و یا وجوه تاریک و روشن آن در زندگی شهرنشینان قابل تبیین است. از یک سو زایش اجتماعی گردشگری جاذبه مدرنیته است؛ لذا ظهور گردشگر با بالندگی شرایط مدرنیته و مظاهرش همچون تعطیلات سازی، سبک زندگیِ شهری مبتنی بر جدایی کار از اوقات فراغت، جهانی شدن، ارضای اروس به واسطه نهادهای نظم شهری، مصرف، ارضای کنجکاوی در فضای دور از شهر و اگزوتیسم مصادف است؛ از سوی دیگر، گردشگری نوعی فرار ازخودبیگانگیِ مدرنیته، رهایی از نظم لوگوسی، زیست افسون زدوده شهری و کشف اصالت و خود اصیل در جهان غیرشهری درک می شود.

تبلیغات