چکیده

ظهور چین و سایر قدرت های نوظهور در عرصه روابط بین الملل از یک سو و عدم تمایل یا ضعف ایالات متحده در حل مسائل به ویژه پس از بحران های مالی و پولی سال های 2007-2008 و حفظ نظم از سوی دیگر سؤالات مهمی را درباره اهداف قدرت های در حال ظهور و ابهاماتی را درباره آینده نظم بین الملل مطرح ساخته است. بسیاری از نظریه پردازان، به ویژه اندیشمندان واقع گرا و گذار قدرت، بر این عقیده اند که جنگ و منازعه آینده نظم را تعیین خواهد کرد. در این راستا مقاله پیش رو به دنبال پاسخ گویی به این سؤال اصلیاست که برخلاف آنچه نظریه پردازان گذار قدرت تأکید دارند، خیزش و عملکرد اقتصادی چین چگونه می تواند به صورت صلح آمیز تحول و گذار نظم بین الملل را شکل دهد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال مورد آزمایش قرار می گیرد این است که نهادسازی موازی چین برای شکل دهی به یک زنجیره ارزش اقتصادی غیر آمریکایی در بلندمدت منجر به تغییر جهت گیری سیاسی دولت های مشارکت کننده شده و گذار مسالمت آمیز را رقم خواهد زد و نهایتاً چین بدون درگیر شدن در یک جنگ سخت بزرگ، به یک قدرت بزرگ چندبعدی تثبیت شده تبدیل خواهد شد. در این راستا مصداق هایی چون بانک آسیایی سرمایه گذاری زیرساخت، بانک توسعه جدید بریکس، ابتکار یک جاده، یک کمربند و طرح مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای مورد بررسی قرار می گیرد.

متن

تبلیغات