در پژوهش حاضر ایل گلباغی از آغاز تا زمان کوچ اجباری آنها توسط رضاشاه بررسی می شود. هدف از این پژوهش بازکاوی گوشه ای از حیات اجتماعی و ایلیاتی مردم کُرد و سؤال اصلی پژوهش هم معطوف به چرایی کوچ اجباری آنها از سوی رضاشاه است. این پژوهش بر روش توصیفی تحلیلی استوار است. برای پاسخ به سؤال تحقیق ابتدا سکونتگاه ایل گلباغی و موقعیت تاریخی و جغرافیایی آنها در مناطق سردسیر سارال موردتوجه قرار گرفت، سپس به بررسی شیوه زندگی ییلاق قشلاق آنها و دشمنی های حاصله از آن پرداخته شد و برای تبیین این مسئله، ناآرامی ها و دستبردهای صورت گرفته توسط گلباغی ها در مناطق پیرامون شامل گروس، اورامان، اطراف سنندج و همچنین برخورد آنها با جاف ها و سیاست های مقطعی حکومت محلی کردستان در بررسی شد. با روی کار آمدن دولت پهلوی و تلاش در راستای برقراری نظم نوین و دائمی در تمامی نقاط ایران، و نیز اتخاذ سیاست های عشایری خاص در این راستا، گرفتن تصمیمی قاطع در رابطه با گلباغی ها و سرکوب همیشگی آنها (حداقل از دید حکومت مرکزی جدید) ضروری می نمود و دولت نوین متمرکز و اقتدارگرا دیگر چنین آشفتگی ها و ناامنی هایی را برنمی تافت و چرایی کوچ آنها هم در همین عامل نهفته بود.