در تعریف های ارائه شده از شعر، از سه عنصر عاطفه و تخیل و موسیقی سخن می رود. متون نثر فارسی در دوره های گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره برده است. در این میان، آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای موضوع و مضامین، بیشتر به ویژگی های شعری گرایش داشته است؛ به گونه ای که گاهی درک ظرایف معنایی و کسب لذت بیش از آنکه از صورت این متون به دست آید، به تحلیل تصاویر و جلوه های موسیقایی آنها وابسته است. براساس این اهمیت، هدف این مقاله بررسی کارکرد دو عنصر کلیدی شعر، تخیل و موسیقی در تذکر ه الاولیاء، یکی از مهم ترین متون نثر عارفانه، است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن مشخص شود. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی نشان می دهد که جلوه های موسیقایی این اثر بیشتر و متنوع تر از نمود تخیل است. هر دو عنصر در نثر عطار کارکردی تعیین کننده و مهم دارد. سجع، جناس، تضاد و واج آرایی از مصداق های برجسته موسیقی درونی و معنوی در تذکر ه الاولیاء است که بیشتر در هنگام طرح این مباحث نمود می یابد: ذکر نام اولیا و توصیف شخصیت و احوالشان، تبیین توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، تقابل میان مفاهیم خُرد و کلان هستی، مراتب سلوک و نیز نکوهش نفس و دنیای مذموم. ازنظر بررسی صور خیال، عطار از تشبیه، کنایه، پارادوکس، نماد، تشخیص و تلمیح بیشتر بهره می گیرد که بیشتر هنگام معرفی و توصیف شخصیت، احوال و افعال عارفان و نیز نقل سخنان آنان، تبیین کرامات و مکاشفات و تمرکز فرمی معنایی روی نام عارفان کاربرد می یابد.