هدف این پژوهش بررسی چگونگی تأثیرپذیری مارتین لوتر از ریکالدو دومنته کروچه در رویکرد انتقادی به قرآن کریم است. مارتین لوتر بنیان گذار نهضت پروتستان از معدود کسانی است که زمینه تغییر در تاریخ را فراهم نمود، اما او به همان میزان که تأثیرگذار بوده، تأثیرپذیر نیز بوده است. بسیاری از اندیشه های لوتر متأثر از اندیشمندان قرون وسطی است. او به طور خاص در مواجهه با قرآن، از ریکالدو دومنته کروچه کشیش دومینیکی و مبلغ مسیحی قرن سیزدهم اثر پذیرفته است. لوتر از طریق رساله ریکالدو با اسلام و قرآن آشنا شد و به انتقاد جدی از قرآن پرداخت؛ او که ابتدا مؤثرترین دفاع در برابر جاذبه اسلام را استقامت در باورهای مسیحی می دانست، با تغییر روش، تحت تأثیر ریکالدو بهترین رویکرد را نشان دادن خطاهای دین اسلام معرفی کرد. لوتر ضمن حمله به قرآن، آن را وحیانی و معتبر ندانست. با این همه، تلاش کرد از قرآن به عنوان مبنای اثبات آموزه های اساسی مسیحیت مانند تثلیث و الوهیت مسیح استفاده کند. گرچه لوتر در ادعاها و موضع گیری علیه اسلام و قرآن دنباله رو ریکالدو است، اما رفتاری تهاجمی تر و تندتر از او دارد.