پیوندهای خویشاوندی و روابط خانوادگی، گستره وسیعی از آیات قرآن را به خود اختصاص داده و در زمینه های مختلفی فقهی، تاریخی و اجتماعی مطرح شده و محمول احکام بسیاری درخصوص محرمیت، ارث، احسان و انفاق، ازدواج و طلاق و غیره قرار گرفته است. پژوهش حاضر عهده دار شناخت واژگان حوزه خویشاوندی در قرآن و تبیین دلالت آن واژگان بر انواع روابط و پیوندهای خویشاوندی از خلال مطالعه آیات قرآن و با تکیه بر اقوال لغویون و نظرات مفسران قرآن کریم است. واژگان به کار گرفته شده در قرآن کریم جهت توصیف روابط خویشاوندی از حیث کمیت، وسعت و دوری و نزدیکی عبارت اند از: «اهل، آل، عشیره، رهط، فصیله، قبیله، شعب و قوم» و نیز واژه های «قربی و ارحام.» در میان واژگان مذکور، واژه «اهل» کوچک ترین واحد خویشاوندی و واژه «شعب» بزرگ ترین واحد خویشاوندی را نشان می دهد. بدین معنا که واژه «اهل» ظهور در معنای خانواده فرد داشته و به ترتیب واژه های «آل، عشیره، رهط و فصیله» گستره وسیع تری از خویشاوندان را در برمی گیرند. واژگان «قبیله و شعب» اشاره به حوزه وسیع خویشاوندی در طبقات انساب عربی داشته و بیانگر روابط نسبی دور، پیچیده و البته ادعایی ایشان است. دلالت واژه «قوم» بر معنای خویشاوندی دلالتی تضمنی است و در قرآن کریم در معنای خویشاوندی نیز استعمال شده است. همه واژگان مذکور توصیفگر روابط نسبی در ابعاد مختلف بوده و درخصوص «عشیره، رهط و فصیله» به «اقارب نزدیک پدری فرد» اطلاق می شوند.