یکی از بحث های عمده و دامنه دار در حوزه علوم قرآنی، به مسأله زبان قرآن برمی گردد. تاکنون مطالعات بی شماری در مورد ویژگی های زبان قرآن از جنبه های گوناگون صورت گرفته است. با وجود این، عمدتاً نتایجِ این مطالعات مبتنی بر تحلیل های دقیقِ برآمده از نظریه های نوین زبان شناختی نیست. ازاین رو، پژوهش حاضر، جهت بررسی جنبه های معینی از زبان قرآن، با کارکردی دوگانه، نخست، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب زبان شناسی نقشگرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) به بررسی ساخت وجهی در جریان گفتگوی خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره «أعراف»، «حجر»، «إسراء» و «ص» می پردازد و سپس، طبق نتایج حاصل از این بررسی، با استفاده از مفهوم شناختیِ سرنمونِ رُش (1978)، سلسله مراتب نشان داری گرینبرگ (1966) و معیار بسامد کاربرد کرافت (2003)، به تبیین شناختی و رده شناختیِ این نتایج در راستای فهم بهتر ویژ گی های ساختاری زبان قرآن اشاره می کند. نتایج عمده پژوهش نشان می دهد که زبان قرآن، از همان سازوکارهای رایج و قواعد حاکم بر تعاملات زبان بشر بهره گرفته است و به لحاظ زبان شناختی، اساساً زبانی ساده است نه ادبی و خاص.