با استقرار حکومت اسماعیلیان در البرز مرکزی، به مرکزیت الموت، قدرت همجوار تازه ای برای حکومت محلی و کهن باوندیان در مازندران پا به عرصه گذاشت که بر قدرت منطقه ای و حاکمیت ارضی این خاندن محلی تأثیر گذاشت. این مقاله به این پاسخ می دهد که چه عواملی بر مناسبات بین دو قدرت محلی تأثیر داشت؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که کشمکش سیاسی و مذهبی این دو حکومت در قرون پنجم تا هفتم هجری مناسباتی بیشتر بر پایه رقابت و دشمنی را میان آنها به وجود آورد. سیر تحول مناسبات این دو حکومت از عوامل و شرایط مختلفی تأثیر می پذیرفت. میل به توسعه قلمرو یا کوشش برای نگهداری آن، اختلافات عقیدتی و مذهبی، تأثیر قدرت های سوم مانند سلجوقیان و مغولان، پناهندگی عناصر حکومتی و به کارگیری سیاست قتل مخالفان به وسیله اسماعیلیان، از جمله این عوامل تأثیرگذار بودند. مقاله حاضر می کوشد با برجسته کردن این عوامل، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی چشم انداز دقیق و منسجم تری از مناسبات این دو قدرت مهم منطقه ای در قرون پنجم تا هفتم هجری ارائه نماید.