موضوع تسلط شیطان از جمله موضوعاتی است که در شماری از آیات قرآن و احادیث اسلامی مطرح شده است. برای اشاره به تسلط شیطان بر انسان در روایات، از لفظ مسّ استفاده شده است؛ از جمله در روایتی منسوب به پیامبر 2 به نقل از ابوهریره چنین آمده است: «ما من بنی آدم مولود الا یمسه الشیطان حین یولد.» روایت مذکور با توجه به معنای غالبی مسّ در لغت که به معنای برخورد فیزیکی بین دو چیز به کار رفته است، به تسلط شیطان به صورت مطلق بر تمام بشر از زمان طفولیت اشاره دارد. این برداشت از روایت ابوهریره، با آیات قرآن و دیگر روایت هایی که تسلط شیطان بر انبیا و بندگان مخلص خداوند را نفی می کنند، در تعارض است. رویکرد شارحان در رفع تعارض مذکور به سه گونه قابل تقسیم است: رویکرد قبول و تصحیح، رویکرد توجیه معناشناختی و رویکرد تضعیف و رد. رویکرد توجیه معناشناختی به عنوان نظریه معیار، ضمن پذیرش صدور روایات با رد کردن رویکرد های جعل و ضعیف بودن روایت و عدم پذیرش معنای ظاهری در دیدگاه قبول و تصحیح، به جمع بین آیات و روایات پرداخته و دیدگاه مقبولانه تری را ارائه کرده و تعارض ظاهری بین آیات و روایت «ما من مولود الا أن یمس الشیطان» را رفع کرده است. در واقع مراد از مسّ در این روایات معنای تماس فیزیکی نیست، بلکه امید به اغوا و وسوسه کردن هریک از اولاد بشر توسط شیطان از آغاز تولد است و هیچ ارتباطی بین مس در این روایت و تسلط داشتن شیطان بر اولاد بشر از زمان کودکی وجود ندارد.