غرب و جنوب غرب آسیا متلاطم ترین منطقه ژئوپلیتیک جهان می باشد. طی نیم قرن اخیر این منطقه عرصه رقابت و تقابل منافع قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای شده است. با شکل گیری رژیم اشغالگر قدس در سال 1948م این ناامنی روزبه روز بیشتر شده و توجه قدرت های جهانی بویژه آمریکا به این منطقه برای دستیابی به منافع هرچه بیشتر و دستیابی به جایگاه برتر و دوم قدرت جهانی بیش از پیش شده است. کشور سوریه که در همسایگی این رژیم قرار گرفته است، طی هفت سال اخیر صحنه بیشترین درگیری ها و تنش ها بوده بوده و از سال 2011 م هنوز رنگ امنیت و آرامش را به خود ندیده است. سوریه به علت موقعیت ژئوپلیتیک ویژه ای که درغرب آسیا، سواحل دریای مدیترانه و شمال فلسطین اشغالی دارد عرصه بیشترین رقابت میان قدرت ها در سطوح محلی، ملی، منطقه ای، فرامنطقه جهانی قرار گرفته است. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اساسی پاسخ دهد که مهم ترین بازیگران سیاسی خارجی در بحران ژئوپلیتیک سوریه چه علایق ژئوپلیتیک دارند؟ با واکاوای علایق ژئوپلیتیک هریک از این بازیگران سیاسی می توان ریشه بحران را دقیق تر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و چشم انداز سیاسی سوریه را واقع بینانه تر ترسیم کرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هرچند نقطه آغاز بحران ژئوپلیتیک سوریه ناشی از زمینه های فساد اداری- مالی و سیاسی و ... در درون آن بوده است؛ اما گسترش و عمیق ترشدن این بحران و تزریق انواع گروه های تروریستی و تکفیری به این کشور و حمایت های مالی- تسلیحاتی قدرت های منطقه ای و جهانی ناشی از علایق ژئوپلیتیکی متضاد دو طیف واگرا و هم گرا می باشد. ایران و روسیه باوجود داشتن علایق ژئوپلیتیک اختصاصی دارای برخی علایق مشترک در زمینه مبارزه با تروریست و داعش و حفظ رژیم بشار اسد ومقابله با نفوذ آمریکا می باشند. در طرف مقابل مقابله با نفوذ منطقه ای ایران، براندازی نظام بشار اسد و نابودی جنبش های مقاومت، فصل مشترک علایق جبهه غربی- عربی- ترکی و اسرائیل می باشد.