بعد از قتل نادرشاه افشار و ایجاد خلاء قدرت مرکزی در ایران هر یک از سرداران وی و سرکردگان محلی در گوشه کناری به فکر تشکیل حکومت افتادند. در این دوران شرایط مطلوبی برای تشکیل خاانات مقتدر محلی فراهم شد که خان نشین قراباغ یکی از مهم ترین این خان نشین ها بود و از بدو تأسیس همواره با تهدیدات داخلی و خارجی گوناگونی مواجه بود. این خان نشین برای رفع این مخاطرات در بعد داخلی و خارجی سیاست ها و برنامه های مختلفی را اجرا کرد. هدف این بررسی شناسایی عوامل و محورهای موجود در مواضع و مناسبات خان نشین قراباغ با دولت عثمانی با اتکا به اسناد آرشیوی عثمانی و گزارش های تاریخی است. دستاوردهای این بررسی نشان می دهد که عثمانی ها با از دست دادن خانات کریمه و الحاق گرجستان به روسیه، طبق پیمان «گیورگیوسک» 1193ق/ 1784م (بین ارایکلی دوم و کاترین)، تلاش داشتند به منظور جلوگیری از توسعه طلبی روس ها، با خوانین آذربایجان و داغستان یک اتفاق نظامی، علیه روس ها ایجاد کنند. منطقه قراباغ، از لحاظ جغرافیایی دروازه ایران و قفقاز تلقی می شد، از این رو سیاستمداران عثمانی، خانات قراباغ را برای پیشبرد مقاصد سیاسی خویش مناسب تشخیص داده و به فکر برقراری روابط با خان نشین قراباغ برآمدند. خوانین قراباغ نیز در فکر حفظ حاکمیت محلی خود به هر قیمت ممکن و خنثی ساختن تهدیدات دشمنان داخلی و خارجی بودند و این امر همواره مهم ترین اصل در موضع گیری خان های قراباغ بود. بر این اساس، اصل «تهدید مشترک»، موجب نزدیکی خانات قراباغ و امپراتوری عثمانی به یکدیگر شد.