یکی از مباحث قرآنی- کلامی که بحث های بسیاری در مورد آن شده، مسأله رؤیت پذیری یا رؤیت ناپذیری خداوند است. متفکران اسلامی در این مورد به دو دسته کلی تقسیم شدند. اشاعره با استدلال های گوناگونی رؤیت خداوند را اثبات می نمودند و درمقابل معتزله به طورکلی چنین امری را محال دانستند. سورآبادی یکی از متفکرانی است که بحث های زیادی در اثبات رؤیت خداوند با توجه به مبانی کلام اشاعره مطرح نموده است. استدلال های او در اثبات این دیدگاه به سه بخش کلی؛ قرآنی، حدیثی و عقلی تقسیم می شود. با توجه به اینکه برخی از آیات قرآنی و احادیث رؤیت خداوند را انکار و ابطال می کنند و از جهت دیگر طبق براهین عقلی چنین امری مستلزم مادی و جسمانی بودن خداوند است، دلایل سورآبادی با چالش های جدی مواجه می شوند و اعتبار آنها مورد خدشه واقع می شود.