زنانه نویسی و مردانه نویسی، ویژگی هایی را بر متن تحمیل می کند و همواره می توان انتظار ابداع شیوه های جدید بیان تجربه های منحصر به فرد زنان یا مردان را داشت؛ از این رو ذکر تمام ویژگی های خاص آثار آن ها امکان پذیر نیست و باید در نظر داشت که بسیاری از همین ویژگی ها در نوشتار مردانه و زنانه با یکدیگر تفاوت، شباهت یا هم پوشانی دارد. در این مقاله به بررسی معیارهای زبانی و محتوایی زنانه نویسی در قیاس با مردانه نویسی براساس نمودهای زنانگی و مردانگی پرداخته شده است. هدف و غایت این کار، شناسایی تفاوت های نوشتار زنانه در قیاس با نوشتار مردانه است. منظور از توصیف زنانه نویسی و مردانه نویسی، برخورد با این پدیده ها در سطح است بدون آن که به علیت آن ها پرداخته شود. در مرحلة تبیینی، نمودهای زنانگی و مردانگی در زنانه نویسی و مردانه نویسی براساس پارادایم های ذات گرایانه و سازه گرایانه تبیین می شود. سپس نمودهای مذکور در پوشش قوانین کلّی ای که ماهیت آن ها را آشکار می سازد، جای داده می شود. در این مرحله چرایی و علت یابی مسأله (کشف رابطة علت و معمولی موضوع) مدنظر است و سرانجام نتیجه آن شد که زنانه نویسی و مردانه نویسی با وجود تفاوت ها، شباهت هایی نیز دارند. به عبارت دیگر، مختصات مردانه نویسی را می توان در زنانه نویسی و به عکس یافت و رابطة بین این دو را از رقابت و نفی به همکاری با یکدیگر و تأیید دیگری می توان باز تعریف کرد.