عروج انسان یا آرامش بخش جان و روان(2)
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
زلال جارى پاکیها
رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرمود: «لو کان على باب دار احدکم نهرا فاغتسل فى کل یوم خمس مرات اکان یبقى فى جسده من الدرن شی؟ قلنا: لا قال: فان مثل الصلاة کمثل نهر االجاری کلما صلى صلاة کفرت ما بینهما من الذنوب». (1)
(هرگاه بر در خانه یکى از شما نهرى جارى باشد، پس هر روز پنجبار خود را در آن شستشو دهد، آیا در پیکر او چیزى از کثیفى و آلودگى باقى مىماند؟ عرضه شد: نه، فرمود: بدرستى که مثل نماز، مثل نهر جارى است، هرچقدر نماز بگذارد، گناهان و زشتیها که در آن میان بوده، زدوده خواهد شد)!.
در اینجا نماز به نهر جارى تشبیه شده است که همواره کثافات و آلودگیها را مىزداید و پاکى و طهارت را همراه مىآورد. و امام امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمودند: رسول اکرمصلى الله علیه وآله نماز را به چشمه آب گرم و جوشانى تشبیه کردهاند که بر در خانه شخصى باشد و او هر روز پنجبار خود را در آن شستشو دهد که در آن صورت ممکن است هیچگونه چرکى و آلودگى در وجود او باقى بماند؟!آنگاه امامعلیه السلام افزودند: به تحقیق گروهى از مؤمنان قدر و حق نماز را شناختند، اینان کسانى هستند که هیچ نعمتى از زینتها و متاع دنیوى و هرگونه نعمتهاى چشمگیر و خیرهکننده از فرزندان واموال، آنان را از نماز باز نمىدارد و مشغولشان نمىکند! که خداى متعال فرموده است:
رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة. (2)
(مردانى که هیچگونه تجارت و بازرگانى و خرید و فروشى، نمىتواند آنان را از ذکر و یاد خدا و برپا داشتن نماز، باز دارد و ایشان را به بازى بگیرد).
و رسول خداصلى الله علیه وآله پس از آن که آیه شریفه اوامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها (3) نازل شد، بشارت بهشتبه همراه نماز داده شد، به قدرى در حال نماز بود که خود را به زحمت مىانداخت و مقاومت مىکرد و اهل بیت و خانواده را به نماز فرمان مىداد و صبر و مقاومتبه کار مىبردند.. (4)
بدیهى است کسى که همواره به مبدا هستى و جمال و کمال مطلق اتصال یابد و خود را در جوار و کنار پاکى و زیبائى محض مشاهده نماید یا خویشتن را در زلال جارى و دریاى نامتناهى نور او غرق بداند، خود نیز پرتو و شعاع همان نور خواهد شد و جز نور و پرتو از او صادر نخواهد گشت و زشتى و آلودگى دامن او را آلوده نخواهد کرد شاید یکى از معانى و مصادیق: ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر (5) همین باشد و اساسا چنین انسانى زمینه همه بدیها و مفاسد را در خود، در اختیار بعد الهى خود قرار داده و آن زمینهها منشا و اسباب ذکر و وصول و قرب گشته است و عامل و سببى براى فساد و زشتى در وجود او باقى نمانده است.
راه قرب و طریق وصل
آنچه که از قرآن، سنت و تحلیل عقل عارفانه بر مىآید و بر هیچ عارفى پوشیده نیست، این است که راه «قرب الى الله» و «طریق وصل» و ادراک صحیح «عبودیت» و اجراى واقعى «تعبد» به وسیله «ذکر» ممکن مىگردد، و بدون آن هیچکدام از این مقامات به دست نمىآید.
با توجه به این که «ذکر» در مقابل «غفلت»(نسیان) یعنى: توجه دائمى و همیشگى دل به حضرت حق، که گاهى به صورت ذکر لفظى و عملى هم بروز مىکند و به آنها هم به این جهت ذکر گفته مىشود که حاکى از یاد و توجه قلبى هستند. بنابراین مؤمن عارف و سالک، همواره درحال ذکر است و لحظهاى غفلت و نسیان بر او حاکم نمىشود، که منشا همه زشتیها و معاصى است.
از مصادیق اتم و اکمل «ذکر» نماز مىباشد، هنگامى که انسان به طور قهرى و طبیعى در دریاى بىکران مادیت، هواها و ابعاد حیوانى غوطهور است، با هزاران موجب و وسیله نسیان و غفلت روبرو است، هر لحظه امکان این هست که از طریق و صراط مستقیم «قرب» خارج گردد و جاذبههاى کاذب مناظر و کششهاى غریزى او را به سوى مظاهر طبیعت جذب کند و وى را از توجه به روح و جان طبیعت و علت و خالق هستى، کمال و جمال حق، غافل سازد و تدریجا از مسیر انسانیت و کمال منحرف شده بعد حیوانیت رشد یابد و کمکم به حیوان و بدتر از آن مبدل گردد که اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون (6) در اینجا در یک شبانهروز، حداقل پنجبار از شورهزار مادیت و از گرداب حیوانى به درآمده، در چشمهسار نور و طهارت نماز، خود را شستشو مىدهد و توجه و ذکر، او را به سوى هدف نهائى و معشوق جلب مىکند که اقم الصلاة لذکری (7) (نماز را براى ذکر و یاد من برپا دار).
وسیله قرب از دیدگاه امام عارفان
عارف چه مىخواهد و چه راهى را مىپوید؟ این که به برخى از لفاظىها و سلمبهگوئیها بپردازیم، نوعى دیگر از خودپرستىها و هواپرستىها را ارائه دهیم و تظاهر به زهد و عرفان بنمائیم، نمىتوانیم عارف باشیم و این همه شرک و ریا را عرفان بشماریم.
انزوا و گوشهگیرى، ژندهپوشى، بىکارى و بىتعهد بودن، به بهانه عرفان، از وظائف و مسؤولیتها شانه خالى کردن، قیافه و سر و روى و مو را به صورت ویژه درآوردن و ریش و سبیل را رها کردن و...، خروج از زى عرفان، فرار از معرفت و مسؤولیت، به راه کژى و انحراف کشیده شدن واز مقصد عرفان به دور افتادن است که: «العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر طریق فلا تزیده سرعة السیر الا بعدا». (8)
(کسى که بدون بصیرت و بینش کارى را انجام دهد، همانند کسى است که از بیراهه مىرود که در آن صورت، رعتسیر و کوشش در رفتن، جز دور افتادن از مقصد، نتیجه دیگرى نخواهد داشت).
امیرمؤمنان و امام عارفان مىفرماید: «الصلاة قربان کل تقی» (9) (نماز وسیله قرب و تقرب به پروردگار عالمیان، براى هر انسان باتقواست). و در جاى دیگر فرموده است:«تعاهدوا الى الصلاة و حافظوا و استکثروا منها و تقربوا فانها کانت على المؤمنین کتابا موقوتا الا تسمعون الى جواب اهل النار حین سئلوا ما سلککم فى سقر؟ قالوا لم نک من المصلین. (10) (همواره به نماز متعهد باشید و دائما محافظت از آن نمائید و (به واجبات اکتفا نکنید) تکثیر کنید و بسیار آن را به جاى آورید و به وسیله آن به ذات بارىتعالى تقرب جوئید به قرب دستیابید به درستى که آن، براى مؤمنان، فریضه و حکمى است واجبالعمل. آیا به پاسخ اهل آتش(جهنمیان) گوش ندادهاید، هنگامى که مورد پرسش قرار گرفتند که: (چه چیزى شما را به دوزخ کشاند؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم)؟!
چه هدفى والاتر و بالاتر از «قرب» براى عارف و چه عارفى اعرف و افضل از مولاى عارفان حضرت امام علىعلیه السلام و چه عبادت و وسیلهاى براى وصل به قرب و لقاءالله بهتر از معراج مؤمن و عروج الىالله، فریضه عاشقانه و عارفانه نماز؟؟ راهى که خود محبوب امر فرموده که از آن راه حرکت کنیم، روشى که خود معبود بیان فرموده: انی انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلاة لذکرى (11) (به راستى که من الله هستم، معبود و خدائى جز من نیست پس مرا عبادت کن و نماز را براى ذکر و یاد من بپا دار)! راه دیگر پوئیدن، به شکل و صورتى دیگر وارد عمل شدن و از خود چیزى را درآوردن، نوعى خودپرستیدن و از صبغت الهى درآمدن و رنگ و بوئى دیگر گرفتن است که:
هرکه او همرنگ یار خویش نیست عشق او جز رنگ و بوئى بیش نیست
و در معرفت و صبغت الهى و ادراک و عرفان، راهى جز تعبد و تسلیم و عشق و اطاعت و از «انانیت» درآمدن و از او شدن، راه دیگرى نیست و این راه را خود او و اولیاى او نشان دادهاند واگر از بیراه رفتیم، انحراف، اعوجاج و عماى قلب و بصر (12) از ماست.
«معاویة بن وهب» از امام صادقعلیه السلام مىپرسد: «افضل ما یتقرب به العباد» (برترین و بهترین چیزى که بندگان، به وسیله آن به قرب الهى مىتوانند برسند، کدام است؟) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة الا ترى ان العبد الصالح عیسى ابن مریمعلیه السلام قال: و اوصانی بالصلاة ما دمتحیا (13) بعد از معرفت و شناختباریتعالى چیزى را براى رسیدن به قرب، افضل و بهتر از این نماز نمىدانم، آیاندیدهاید که بنده صالح خدا حضرت عیسى ابن مریمعلیه السلام گفت: و خداى متعال مرا به نماز سفارش کرده است در تمام طول حیاتم و تا زنده هستم؟).
دومین فریضه
در بسیارى از احادیث معصومینعلیهمالسلام با اقتدا و تاسى به قرآن مجید، نماز را در مرتبه دوم بعد از ایمان و معرفت الهى، تاکید و سفارش فرمودهاند که اگر محققان و صاحبنظران و مؤمنان دقت و تامل نمایند، بیش از گذشته به عظمت و اهمیت نماز پى خواهیم برد.
در بسیارى از موارد که قرآن مجید خواسته است امر به خوبیها و نیکیها بفرماید یا عمل خوب و پسندیده انبیاءعلیهمالسلام و صالحان را یادآورى نماید، بعد از ایمان به خدا به نماز آنان اشاره فرموده است.
در قرآن پس از آن که در مورد عنایات الهى به حضرت ابراهیمعلیه السلام و اعطاى حضرت اسحاق و یعقوبعلیه السلام به آن حضرت وامامت و هدایت آن بزرگواران مطالبى را بیان کرده است آنگاه فرموده:
و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاة (14) (وما به آنان وحى کردیم که کارهاى نیک و نماز را برپا دارند) و در مورد حضرت اسماعیل مىفرماید: و کان یامر اهله بالصلاة (15) (و اهل خویش را به نماز وامىداشت).
از زبان حضرت ابراهیم خلیلعلیه السلام به گونهاى بیان شده است که آن حضرت هدف خود و فرزندانش را اقامه نماز معرفى مىکند!... ربنا لیقیموا الصلاة (16) (پروردگارا تا ذریه من نماز را برپا دارند) و در دعاى نسبتبه خود و فرزندانش، در خواست مىکند که رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی (پروردگارا من و ذریهام را برپا دارنده نماز قرار بده) آیات بسیار دیگر که خوانندگان محترم به واژه (صلاة) در کتاب «معجمالمفهرس» مراجعه خواهند کرد.
رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند: اولین سهم اسلام «شهادت ان لا اله الا الله و هی الکلمة و ثانیه الصلاة و هی الطهر.. ( شهادت به کلمه لااله الا الله که کلمه توحید است و دوم نماز مىباشد که آن عبارت است از طهارت و پاکى..).
حضرت امام علىعلیه السلام و حضرت زهراعلیهاالسلام در خطبهاى که ایراد فرمودند، اولین مهم پس از ایمان و اعتقاد به خداى متعال را نماز عنوان کرده فرمودهاند: «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها عن الکبر...» (17) (خداى عالم، ایمان را براى پاک ماندن از شرک واجب فرمود و نماز را براى منزه گشتن از کبر..).
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: «ما من شئ بعد المعرفة یعدل الصلاة» (18) (پس از معرفت و شناختحضرت باریتعالى، هیچ چیز نیست که همسنگ و قابل مقایسه با نماز باشد).
معیار حق و باطل و محک ایمان و کفر
شیعه که رسول رسولان و پیامآور اولیاء وامامان است، براى شناخت او از سوى معصومانعلیهمالسلام معیار و محکى مشخص شده است تا حق و باطل شناخته شوند و شیعه واقعى از شیعه ادعائى متمایز گردد امام امیر مؤمنانعلیه السلام فرمودند: «اختبروا شیعتی بخصلتین: المحافظة على اوقات الصلاة و المواسات لاخوانهم بالمال فان لم تکونوا فاعزب ثم اغرب». (19)
(شیعه مرا به وسیله دو خصلتبیازمائید، (1) محافظتبه اوقات نماز (خواندن نماز اول وقتها) (2) مواسات در امور مالى با برادران مسلمان، پس اگر چنین نبودند، از آنان فاصله بگیرید).
امام صادقعلیه السلام فرمودند: «امتحنوا شیعتنا عند مواقیتالصلاة کیف محافظتهم علیها» (20) (شیعیان ما را هنگام اوقات نماز آزمایش کنید که چگونه محافظتبر آن و تقید به اول وقت نماز دارند).
باز امام علىعلیه السلام فرمودند: «الفرق بین المؤمن و الکافر الصلاة فمن ترکه وادعى الایمان کذبه فعله و کان علیه شاهد من نفسه». (21) (فرق میان مؤن و کافر، نماز است پس هرکه آن را ترک کرد و ادعاى ایمان نمود، عمل و فعل او وى را تکذیب مىکند و شاهدى از خویش بر ضد و علیه خود دارد).
آرامش بخش
انسان که به هر صورت در کشاکش روزگار و در گرداب مادیات به سر مىبرد و دست و پا مىزند با داشتن بعد حیوانى و غرائز گوناگون، همواره با حوادث و پیشآمدها دست و پنجه نرم مىکند، با انواع سختىها و مشکلات روبرو است و چه بسا ناکامیها و شکستها و عوامل مختلف دیگر زندگى را براى او تیره و تار سازد و به افسردگى، انده و غمهاى سهمگین و یاس و ناامیدى مبتلا گردد، در اینگونه موارد علاوه بر طبیب و دارو و درمان، داروئى لازم است که بر روح و جان انسان اثر بگذارد و طبیبى قدرتمند لازم است که دست انسان را گرفته از گرداب مهلکهها و دردها نجات بخشد و موجب آرامش و اطمینان خاطر گردد، این طبیب جز معشوق و معبود عالمیان و خداى مهربان نیست و این دارو جز نام و یاد او عشق دیدار او و راز و نیاز با او عامل دیگر و چیز دیگرى نمىتواند باشد که به گفته امام علىعلیه السلام «یا من اسمه دواء و ذکره که خداوند خود اعلام کرده مىفرماید: الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب» (23) (تنها با یاد خدا دلها آرامش مىگیرند) نماز که مصدق اتم ذکر و نمونه اکمل دعا و نیایش است، مؤثرترین و بهترین وسیله آرامش است که در اینجا، انسان از همه گردابها و غرق شدنها نجات یافته و در پناهگاهى مطمئن و ساحلى آرام، سکنى گزیده است. و لذا افراد با ایمان و نمازخوان هرگز به نگرانیها و اضطرابها و افسردگیهاى آنچنانى مبتلا نمىشوند و هرگز یاس و نومیدى آنان را از پاى درنمىآورد و از هیچ حادثهاى و رخدادى نمىترسند و نمىنالند.
نالیدن بلبل ز نو آموزى عشق است هرگز نشنیدیم ز پروانه صدائى
نگارنده در جلسات مشاورهاى که با افراد، بخصوص با دانشجویان دارم، پیرامون افسردگیها و اضطرابها -همواره به نتیجه قطعى رسیدهام و با عنایات الهى مراجعین اقرار کردهاند که هرگاه نگرانى و دلهرهاى ما را از پاى درمىآورد، باکمال تانى و حضور، وضو مىگیریم و باخلوص و قلبى متوجه دو رکعت نماز مىخوانیم، این عامل عالىترین وسیلهاى است که به ما آرامش مىبخشد و از هیچ چیز دیگر نمىهراسیم!
انسان معاصر که به علل گوناگون، در ترس و دلهره به سر مىبرد و براى نجات از این بدبختى به انواع مخدرها پناه مىبرد، تنها راه نجاتش از این گرداب، بازگشتبه ایمان و توجه به خدا مىباشد که نمازى که پیامبران الهى نشان دادهاند، عالىترین مکتب تربیتى و مؤثرترین داروى شفابخش است.
اگر هنوز در جهان، پاکى، آرامش، صفا، صمیمیت و دیگر نعمتهاى الهى وجود دارد، به واسطه کسانى است که خود خداگونه هستند و همواره در پیشگاه قرب او صفات خداوندى دارند و در جامعه شایستگى خلیفةاللهى از خود نشان مىدهند و به همه وظائف الهى انسانى خود عمل مىکنند امام صادقعلیه السلام فرمودند: «ان الله یدفع بمن یصلى من شقینا عمن لا یصلى من شیعتنا ولو اجمعوا على ترک الصلاة لهلکوا» (24) (بىتردید، خداى متعال به وسیله کسانى که نماز مىگزارند از شیعیان ما، بلاها و حوادث را از آنان که نماز نمىخوانند، نیز دفع مىکند که اگر همگان نماز را ترک کنند، حتما به هلاکتخواهند رسید).
توجه به همه ابعاد زندگى انسان
نماز که از سوى آفریننده حکیم، بر انسان واجب گشته، خود نمونهاى از یک عمل اعجازآمیز است که در آن به تمام ابعاد وجودى انسان و به همه شرائط زندگى او توجه شده است، ابعاد اعتقادى عرفانى، اخلاقى، تربیتى، اجتماعى، حقوقى، اقتصادى، سیاسى و بهداشت روح و جسم مورد توجه است، آزادى و آزادگى تنها در این مسیر ممکن و متصور است که در شبانه روز بارها و بارها مىگوئیم «ایاک نعبد و ایاک نستعین» (تنها و تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو طلب یارى مىجوئیم). اگر ما تنها به همه شرائط نماز عمل کنیم و به ابعاد آن توجه نمائیم در واقع به همه وظائف انسانى عمل مىکنیم و از همه مفاسد و زشتیها، در امان مىمانیم، به همین جهتبوده که مولاى آزادگان امام علىعلیه السلام فرمودند: «والله الله فى الصلاة فانها عمود دینکم» (25) (خدااى را خدا را درباره نماز که آن استوانه محکم دین شماست).
علما و دانشمندان، اساتید، طلاب، دانشجویان، و برهمه مسؤولان آگاه و دلسوز کشور و امت اسلامى ایران است که در اقامه این امر خطیر بیش از پیش همتبگمارند و در بالا بردن افکار جامعه و آشنا کردن آنان به روح و واقعیت و نقش ارزش نماز، از هر طریق معقول، مشروع علمى و هنرى استفاده نمایند! که این وظیفه را خداى متعال تصریح فرموده است: الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلاة... (26) (آناان کسانى هستند که اگر ما به آنان مکنت و حکومتبدهیم ایشان اقامه نماز نمایند و نماز را برپا دارند). همچنان که امت اسلامى ایران امام و مقتداى جهانیان در ابعاد فرهنگى و اسلامى شده است، لازم است این رسالت تاریخى و الهى به نحو احسن انجام گیرد.
جهاد و جنگ براى نماز
در جنگ صفین، ابن عباس متوجه شد که حضرت امیرمؤمنانعلیه السلام به این سو و آن سو مىنگرند، از آن حضرت علت را پرسید فرمودند به زوال شمس دقت مىکنم که آیا ظهر شده است؟
ابن عباس گفت: چرا؟ حالا وقت نماز است؟ امام فرمود: اصلا من براى نماز مىجنگم (27) امامعلیه السلام حتى در میدان جنگ نماز را از اول وقتبه تاخیر نمىاندازد زیرا مقتدایش حضرت رسول اکرمصلى الله علیه وآله به او فرموده بود: «ولا یؤخرها فان فى تاخیرها من غیر علة غضب الله عزوجل» (28) (اى على نماز را تاخیر میفکن زیرا در تاخیر افکندن آن بدون علت و جهت موجب خشم و غضب خداوندى خواهد بود).
چگونه نماز بخوانیم
با توجه به اینکه نگارش مستوفاى نکات مربوط به فریضه عظیم نماز در یک مقاله و چند مقاله نمىگنجد، چگونگى و کیفیت نماز گزاردن را از بیان اسوه عالمیان رسول گرامى اسلامصلى الله علیه وآله مىشنویم و براى حسن ختام عین فرمودههاى آن حضرت را بدون تجزیه و تحلیل نقل مىکنیم به امید این که خداى متعال ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرماید و قلوب ما را به نور خویش روشنتر گرداند.
«انه قال صل صلاة مودع فاذا دخلت فى الصلاة فقل هذا آخر صلاتى من الدنیا و کن کان الجنة بین یدیک والنار تحتک و ملک الموت ورائک و الانبیاء عن یمینک و الملائکة عن یسارک و الرب مطلع علیک من فوقک فانظر بین یدی من تقف و من تناجى و من ینظر الیک؟!». (29)
(به درستى که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: نماز را همچون محتضر و کسى که آخرین لحظات عمرش را مىگذراند، به جاى آور! پس هنگامى که به نماز وارد شدى، بگو این آخرین نماز من در دنیاست و اینچنین باش که گویا بهشت در برابر توست و آتش جهنم زیرپایت و فرشته مرگ پشتسرت و پیامبران سمت راست تو و ملائکه الهى سمت چپ و پروردگار عالمیان از بالاى سر بر تو مطلع و آگاه است، پس بیاندیش که در برابر چه کسى ایستادهاى؟ و با چه کسى مناجات مىکنى؟ و چه کسى بر تو ناظر است؟!
بار خدایا ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرما و به وسیله ذکر و یاد خودت دلهاى ما را با نور ایمان و معرفت منور گردان و قلوب ما را از آرامش و اطمینان برخوردار کن تا باعشق به تو از هیچ عاملى نهراسیم و هرگز دلهره و اضطراب و تشویشى نداشته باشیم و همواره در جوار تو در سعادت، خوشبختى و سرور و شادکامى غوطهور باشیم.
پىنوشتها:
1) رسائل طبع آل البیت، ج باب اعداد الفرائض، حدیث3..
2) نور، 37..
3) طه، 137 (واهل خویش را به نماز و صبر و مقاومتبراى آنان فرمان بده).
4) تصنیف نهج البلاغه، حبیب بیضون، ص 293..
5) عنکوبت، 45 (به راستى که نماز، از فحشاء و منکرات باز مىدارد).
6) اعراف، 179 (اینان همچون چارپایان بلکه گمراهترند، اینان همان غافلان هستند).
7) طه، 14.
8) نهج البلاغه،..
9) مدرک قبل، حکمت، 131، طبع فیض.
10) تصنیف نهج البلاغه، ص 293 و اشاره به آیه 43 مدثر..
11) طه، 14.
12) کورى دل و دیده و نداشتن بینش.
13) سفینة «صلا» اشاره به آیه 31 مریم.
14) انبیاء، 73.
15) مریم،55.
16) ابراهیم، 38.
17) خطبه حضرت زهراعلیهاالسلام و نهج البلاغه.
18) سفینة اصلاح.
19) مستدرک، ص 163..
20) سفینة، صلا.
21) نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ص 294 - 380..
22) دعاى کمیل، اى خدائى که نام او داروى دردها و یاد ااو شفابخش بیماریها و دلهاست.
23) آل عمران، 191.
24) وسائل، ج ص 28.
25) وصیتنامه حضرت علىعلیه السلام در نهج البلاغه.
26) حج، 41.
27) سفینة، صلا.
28) مدرک قبل.
29) سفینةالبحار، صلا..
رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرمود: «لو کان على باب دار احدکم نهرا فاغتسل فى کل یوم خمس مرات اکان یبقى فى جسده من الدرن شی؟ قلنا: لا قال: فان مثل الصلاة کمثل نهر االجاری کلما صلى صلاة کفرت ما بینهما من الذنوب». (1)
(هرگاه بر در خانه یکى از شما نهرى جارى باشد، پس هر روز پنجبار خود را در آن شستشو دهد، آیا در پیکر او چیزى از کثیفى و آلودگى باقى مىماند؟ عرضه شد: نه، فرمود: بدرستى که مثل نماز، مثل نهر جارى است، هرچقدر نماز بگذارد، گناهان و زشتیها که در آن میان بوده، زدوده خواهد شد)!.
در اینجا نماز به نهر جارى تشبیه شده است که همواره کثافات و آلودگیها را مىزداید و پاکى و طهارت را همراه مىآورد. و امام امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمودند: رسول اکرمصلى الله علیه وآله نماز را به چشمه آب گرم و جوشانى تشبیه کردهاند که بر در خانه شخصى باشد و او هر روز پنجبار خود را در آن شستشو دهد که در آن صورت ممکن است هیچگونه چرکى و آلودگى در وجود او باقى بماند؟!آنگاه امامعلیه السلام افزودند: به تحقیق گروهى از مؤمنان قدر و حق نماز را شناختند، اینان کسانى هستند که هیچ نعمتى از زینتها و متاع دنیوى و هرگونه نعمتهاى چشمگیر و خیرهکننده از فرزندان واموال، آنان را از نماز باز نمىدارد و مشغولشان نمىکند! که خداى متعال فرموده است:
رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة. (2)
(مردانى که هیچگونه تجارت و بازرگانى و خرید و فروشى، نمىتواند آنان را از ذکر و یاد خدا و برپا داشتن نماز، باز دارد و ایشان را به بازى بگیرد).
و رسول خداصلى الله علیه وآله پس از آن که آیه شریفه اوامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها (3) نازل شد، بشارت بهشتبه همراه نماز داده شد، به قدرى در حال نماز بود که خود را به زحمت مىانداخت و مقاومت مىکرد و اهل بیت و خانواده را به نماز فرمان مىداد و صبر و مقاومتبه کار مىبردند.. (4)
بدیهى است کسى که همواره به مبدا هستى و جمال و کمال مطلق اتصال یابد و خود را در جوار و کنار پاکى و زیبائى محض مشاهده نماید یا خویشتن را در زلال جارى و دریاى نامتناهى نور او غرق بداند، خود نیز پرتو و شعاع همان نور خواهد شد و جز نور و پرتو از او صادر نخواهد گشت و زشتى و آلودگى دامن او را آلوده نخواهد کرد شاید یکى از معانى و مصادیق: ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر (5) همین باشد و اساسا چنین انسانى زمینه همه بدیها و مفاسد را در خود، در اختیار بعد الهى خود قرار داده و آن زمینهها منشا و اسباب ذکر و وصول و قرب گشته است و عامل و سببى براى فساد و زشتى در وجود او باقى نمانده است.
راه قرب و طریق وصل
آنچه که از قرآن، سنت و تحلیل عقل عارفانه بر مىآید و بر هیچ عارفى پوشیده نیست، این است که راه «قرب الى الله» و «طریق وصل» و ادراک صحیح «عبودیت» و اجراى واقعى «تعبد» به وسیله «ذکر» ممکن مىگردد، و بدون آن هیچکدام از این مقامات به دست نمىآید.
با توجه به این که «ذکر» در مقابل «غفلت»(نسیان) یعنى: توجه دائمى و همیشگى دل به حضرت حق، که گاهى به صورت ذکر لفظى و عملى هم بروز مىکند و به آنها هم به این جهت ذکر گفته مىشود که حاکى از یاد و توجه قلبى هستند. بنابراین مؤمن عارف و سالک، همواره درحال ذکر است و لحظهاى غفلت و نسیان بر او حاکم نمىشود، که منشا همه زشتیها و معاصى است.
از مصادیق اتم و اکمل «ذکر» نماز مىباشد، هنگامى که انسان به طور قهرى و طبیعى در دریاى بىکران مادیت، هواها و ابعاد حیوانى غوطهور است، با هزاران موجب و وسیله نسیان و غفلت روبرو است، هر لحظه امکان این هست که از طریق و صراط مستقیم «قرب» خارج گردد و جاذبههاى کاذب مناظر و کششهاى غریزى او را به سوى مظاهر طبیعت جذب کند و وى را از توجه به روح و جان طبیعت و علت و خالق هستى، کمال و جمال حق، غافل سازد و تدریجا از مسیر انسانیت و کمال منحرف شده بعد حیوانیت رشد یابد و کمکم به حیوان و بدتر از آن مبدل گردد که اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون (6) در اینجا در یک شبانهروز، حداقل پنجبار از شورهزار مادیت و از گرداب حیوانى به درآمده، در چشمهسار نور و طهارت نماز، خود را شستشو مىدهد و توجه و ذکر، او را به سوى هدف نهائى و معشوق جلب مىکند که اقم الصلاة لذکری (7) (نماز را براى ذکر و یاد من برپا دار).
وسیله قرب از دیدگاه امام عارفان
عارف چه مىخواهد و چه راهى را مىپوید؟ این که به برخى از لفاظىها و سلمبهگوئیها بپردازیم، نوعى دیگر از خودپرستىها و هواپرستىها را ارائه دهیم و تظاهر به زهد و عرفان بنمائیم، نمىتوانیم عارف باشیم و این همه شرک و ریا را عرفان بشماریم.
انزوا و گوشهگیرى، ژندهپوشى، بىکارى و بىتعهد بودن، به بهانه عرفان، از وظائف و مسؤولیتها شانه خالى کردن، قیافه و سر و روى و مو را به صورت ویژه درآوردن و ریش و سبیل را رها کردن و...، خروج از زى عرفان، فرار از معرفت و مسؤولیت، به راه کژى و انحراف کشیده شدن واز مقصد عرفان به دور افتادن است که: «العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر طریق فلا تزیده سرعة السیر الا بعدا». (8)
(کسى که بدون بصیرت و بینش کارى را انجام دهد، همانند کسى است که از بیراهه مىرود که در آن صورت، رعتسیر و کوشش در رفتن، جز دور افتادن از مقصد، نتیجه دیگرى نخواهد داشت).
امیرمؤمنان و امام عارفان مىفرماید: «الصلاة قربان کل تقی» (9) (نماز وسیله قرب و تقرب به پروردگار عالمیان، براى هر انسان باتقواست). و در جاى دیگر فرموده است:«تعاهدوا الى الصلاة و حافظوا و استکثروا منها و تقربوا فانها کانت على المؤمنین کتابا موقوتا الا تسمعون الى جواب اهل النار حین سئلوا ما سلککم فى سقر؟ قالوا لم نک من المصلین. (10) (همواره به نماز متعهد باشید و دائما محافظت از آن نمائید و (به واجبات اکتفا نکنید) تکثیر کنید و بسیار آن را به جاى آورید و به وسیله آن به ذات بارىتعالى تقرب جوئید به قرب دستیابید به درستى که آن، براى مؤمنان، فریضه و حکمى است واجبالعمل. آیا به پاسخ اهل آتش(جهنمیان) گوش ندادهاید، هنگامى که مورد پرسش قرار گرفتند که: (چه چیزى شما را به دوزخ کشاند؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم)؟!
چه هدفى والاتر و بالاتر از «قرب» براى عارف و چه عارفى اعرف و افضل از مولاى عارفان حضرت امام علىعلیه السلام و چه عبادت و وسیلهاى براى وصل به قرب و لقاءالله بهتر از معراج مؤمن و عروج الىالله، فریضه عاشقانه و عارفانه نماز؟؟ راهى که خود محبوب امر فرموده که از آن راه حرکت کنیم، روشى که خود معبود بیان فرموده: انی انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلاة لذکرى (11) (به راستى که من الله هستم، معبود و خدائى جز من نیست پس مرا عبادت کن و نماز را براى ذکر و یاد من بپا دار)! راه دیگر پوئیدن، به شکل و صورتى دیگر وارد عمل شدن و از خود چیزى را درآوردن، نوعى خودپرستیدن و از صبغت الهى درآمدن و رنگ و بوئى دیگر گرفتن است که:
هرکه او همرنگ یار خویش نیست عشق او جز رنگ و بوئى بیش نیست
و در معرفت و صبغت الهى و ادراک و عرفان، راهى جز تعبد و تسلیم و عشق و اطاعت و از «انانیت» درآمدن و از او شدن، راه دیگرى نیست و این راه را خود او و اولیاى او نشان دادهاند واگر از بیراه رفتیم، انحراف، اعوجاج و عماى قلب و بصر (12) از ماست.
«معاویة بن وهب» از امام صادقعلیه السلام مىپرسد: «افضل ما یتقرب به العباد» (برترین و بهترین چیزى که بندگان، به وسیله آن به قرب الهى مىتوانند برسند، کدام است؟) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة الا ترى ان العبد الصالح عیسى ابن مریمعلیه السلام قال: و اوصانی بالصلاة ما دمتحیا (13) بعد از معرفت و شناختباریتعالى چیزى را براى رسیدن به قرب، افضل و بهتر از این نماز نمىدانم، آیاندیدهاید که بنده صالح خدا حضرت عیسى ابن مریمعلیه السلام گفت: و خداى متعال مرا به نماز سفارش کرده است در تمام طول حیاتم و تا زنده هستم؟).
دومین فریضه
در بسیارى از احادیث معصومینعلیهمالسلام با اقتدا و تاسى به قرآن مجید، نماز را در مرتبه دوم بعد از ایمان و معرفت الهى، تاکید و سفارش فرمودهاند که اگر محققان و صاحبنظران و مؤمنان دقت و تامل نمایند، بیش از گذشته به عظمت و اهمیت نماز پى خواهیم برد.
در بسیارى از موارد که قرآن مجید خواسته است امر به خوبیها و نیکیها بفرماید یا عمل خوب و پسندیده انبیاءعلیهمالسلام و صالحان را یادآورى نماید، بعد از ایمان به خدا به نماز آنان اشاره فرموده است.
در قرآن پس از آن که در مورد عنایات الهى به حضرت ابراهیمعلیه السلام و اعطاى حضرت اسحاق و یعقوبعلیه السلام به آن حضرت وامامت و هدایت آن بزرگواران مطالبى را بیان کرده است آنگاه فرموده:
و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاة (14) (وما به آنان وحى کردیم که کارهاى نیک و نماز را برپا دارند) و در مورد حضرت اسماعیل مىفرماید: و کان یامر اهله بالصلاة (15) (و اهل خویش را به نماز وامىداشت).
از زبان حضرت ابراهیم خلیلعلیه السلام به گونهاى بیان شده است که آن حضرت هدف خود و فرزندانش را اقامه نماز معرفى مىکند!... ربنا لیقیموا الصلاة (16) (پروردگارا تا ذریه من نماز را برپا دارند) و در دعاى نسبتبه خود و فرزندانش، در خواست مىکند که رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی (پروردگارا من و ذریهام را برپا دارنده نماز قرار بده) آیات بسیار دیگر که خوانندگان محترم به واژه (صلاة) در کتاب «معجمالمفهرس» مراجعه خواهند کرد.
رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند: اولین سهم اسلام «شهادت ان لا اله الا الله و هی الکلمة و ثانیه الصلاة و هی الطهر.. ( شهادت به کلمه لااله الا الله که کلمه توحید است و دوم نماز مىباشد که آن عبارت است از طهارت و پاکى..).
حضرت امام علىعلیه السلام و حضرت زهراعلیهاالسلام در خطبهاى که ایراد فرمودند، اولین مهم پس از ایمان و اعتقاد به خداى متعال را نماز عنوان کرده فرمودهاند: «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها عن الکبر...» (17) (خداى عالم، ایمان را براى پاک ماندن از شرک واجب فرمود و نماز را براى منزه گشتن از کبر..).
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: «ما من شئ بعد المعرفة یعدل الصلاة» (18) (پس از معرفت و شناختحضرت باریتعالى، هیچ چیز نیست که همسنگ و قابل مقایسه با نماز باشد).
معیار حق و باطل و محک ایمان و کفر
شیعه که رسول رسولان و پیامآور اولیاء وامامان است، براى شناخت او از سوى معصومانعلیهمالسلام معیار و محکى مشخص شده است تا حق و باطل شناخته شوند و شیعه واقعى از شیعه ادعائى متمایز گردد امام امیر مؤمنانعلیه السلام فرمودند: «اختبروا شیعتی بخصلتین: المحافظة على اوقات الصلاة و المواسات لاخوانهم بالمال فان لم تکونوا فاعزب ثم اغرب». (19)
(شیعه مرا به وسیله دو خصلتبیازمائید، (1) محافظتبه اوقات نماز (خواندن نماز اول وقتها) (2) مواسات در امور مالى با برادران مسلمان، پس اگر چنین نبودند، از آنان فاصله بگیرید).
امام صادقعلیه السلام فرمودند: «امتحنوا شیعتنا عند مواقیتالصلاة کیف محافظتهم علیها» (20) (شیعیان ما را هنگام اوقات نماز آزمایش کنید که چگونه محافظتبر آن و تقید به اول وقت نماز دارند).
باز امام علىعلیه السلام فرمودند: «الفرق بین المؤمن و الکافر الصلاة فمن ترکه وادعى الایمان کذبه فعله و کان علیه شاهد من نفسه». (21) (فرق میان مؤن و کافر، نماز است پس هرکه آن را ترک کرد و ادعاى ایمان نمود، عمل و فعل او وى را تکذیب مىکند و شاهدى از خویش بر ضد و علیه خود دارد).
آرامش بخش
انسان که به هر صورت در کشاکش روزگار و در گرداب مادیات به سر مىبرد و دست و پا مىزند با داشتن بعد حیوانى و غرائز گوناگون، همواره با حوادث و پیشآمدها دست و پنجه نرم مىکند، با انواع سختىها و مشکلات روبرو است و چه بسا ناکامیها و شکستها و عوامل مختلف دیگر زندگى را براى او تیره و تار سازد و به افسردگى، انده و غمهاى سهمگین و یاس و ناامیدى مبتلا گردد، در اینگونه موارد علاوه بر طبیب و دارو و درمان، داروئى لازم است که بر روح و جان انسان اثر بگذارد و طبیبى قدرتمند لازم است که دست انسان را گرفته از گرداب مهلکهها و دردها نجات بخشد و موجب آرامش و اطمینان خاطر گردد، این طبیب جز معشوق و معبود عالمیان و خداى مهربان نیست و این دارو جز نام و یاد او عشق دیدار او و راز و نیاز با او عامل دیگر و چیز دیگرى نمىتواند باشد که به گفته امام علىعلیه السلام «یا من اسمه دواء و ذکره که خداوند خود اعلام کرده مىفرماید: الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب» (23) (تنها با یاد خدا دلها آرامش مىگیرند) نماز که مصدق اتم ذکر و نمونه اکمل دعا و نیایش است، مؤثرترین و بهترین وسیله آرامش است که در اینجا، انسان از همه گردابها و غرق شدنها نجات یافته و در پناهگاهى مطمئن و ساحلى آرام، سکنى گزیده است. و لذا افراد با ایمان و نمازخوان هرگز به نگرانیها و اضطرابها و افسردگیهاى آنچنانى مبتلا نمىشوند و هرگز یاس و نومیدى آنان را از پاى درنمىآورد و از هیچ حادثهاى و رخدادى نمىترسند و نمىنالند.
نالیدن بلبل ز نو آموزى عشق است هرگز نشنیدیم ز پروانه صدائى
نگارنده در جلسات مشاورهاى که با افراد، بخصوص با دانشجویان دارم، پیرامون افسردگیها و اضطرابها -همواره به نتیجه قطعى رسیدهام و با عنایات الهى مراجعین اقرار کردهاند که هرگاه نگرانى و دلهرهاى ما را از پاى درمىآورد، باکمال تانى و حضور، وضو مىگیریم و باخلوص و قلبى متوجه دو رکعت نماز مىخوانیم، این عامل عالىترین وسیلهاى است که به ما آرامش مىبخشد و از هیچ چیز دیگر نمىهراسیم!
انسان معاصر که به علل گوناگون، در ترس و دلهره به سر مىبرد و براى نجات از این بدبختى به انواع مخدرها پناه مىبرد، تنها راه نجاتش از این گرداب، بازگشتبه ایمان و توجه به خدا مىباشد که نمازى که پیامبران الهى نشان دادهاند، عالىترین مکتب تربیتى و مؤثرترین داروى شفابخش است.
اگر هنوز در جهان، پاکى، آرامش، صفا، صمیمیت و دیگر نعمتهاى الهى وجود دارد، به واسطه کسانى است که خود خداگونه هستند و همواره در پیشگاه قرب او صفات خداوندى دارند و در جامعه شایستگى خلیفةاللهى از خود نشان مىدهند و به همه وظائف الهى انسانى خود عمل مىکنند امام صادقعلیه السلام فرمودند: «ان الله یدفع بمن یصلى من شقینا عمن لا یصلى من شیعتنا ولو اجمعوا على ترک الصلاة لهلکوا» (24) (بىتردید، خداى متعال به وسیله کسانى که نماز مىگزارند از شیعیان ما، بلاها و حوادث را از آنان که نماز نمىخوانند، نیز دفع مىکند که اگر همگان نماز را ترک کنند، حتما به هلاکتخواهند رسید).
توجه به همه ابعاد زندگى انسان
نماز که از سوى آفریننده حکیم، بر انسان واجب گشته، خود نمونهاى از یک عمل اعجازآمیز است که در آن به تمام ابعاد وجودى انسان و به همه شرائط زندگى او توجه شده است، ابعاد اعتقادى عرفانى، اخلاقى، تربیتى، اجتماعى، حقوقى، اقتصادى، سیاسى و بهداشت روح و جسم مورد توجه است، آزادى و آزادگى تنها در این مسیر ممکن و متصور است که در شبانه روز بارها و بارها مىگوئیم «ایاک نعبد و ایاک نستعین» (تنها و تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو طلب یارى مىجوئیم). اگر ما تنها به همه شرائط نماز عمل کنیم و به ابعاد آن توجه نمائیم در واقع به همه وظائف انسانى عمل مىکنیم و از همه مفاسد و زشتیها، در امان مىمانیم، به همین جهتبوده که مولاى آزادگان امام علىعلیه السلام فرمودند: «والله الله فى الصلاة فانها عمود دینکم» (25) (خدااى را خدا را درباره نماز که آن استوانه محکم دین شماست).
علما و دانشمندان، اساتید، طلاب، دانشجویان، و برهمه مسؤولان آگاه و دلسوز کشور و امت اسلامى ایران است که در اقامه این امر خطیر بیش از پیش همتبگمارند و در بالا بردن افکار جامعه و آشنا کردن آنان به روح و واقعیت و نقش ارزش نماز، از هر طریق معقول، مشروع علمى و هنرى استفاده نمایند! که این وظیفه را خداى متعال تصریح فرموده است: الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلاة... (26) (آناان کسانى هستند که اگر ما به آنان مکنت و حکومتبدهیم ایشان اقامه نماز نمایند و نماز را برپا دارند). همچنان که امت اسلامى ایران امام و مقتداى جهانیان در ابعاد فرهنگى و اسلامى شده است، لازم است این رسالت تاریخى و الهى به نحو احسن انجام گیرد.
جهاد و جنگ براى نماز
در جنگ صفین، ابن عباس متوجه شد که حضرت امیرمؤمنانعلیه السلام به این سو و آن سو مىنگرند، از آن حضرت علت را پرسید فرمودند به زوال شمس دقت مىکنم که آیا ظهر شده است؟
ابن عباس گفت: چرا؟ حالا وقت نماز است؟ امام فرمود: اصلا من براى نماز مىجنگم (27) امامعلیه السلام حتى در میدان جنگ نماز را از اول وقتبه تاخیر نمىاندازد زیرا مقتدایش حضرت رسول اکرمصلى الله علیه وآله به او فرموده بود: «ولا یؤخرها فان فى تاخیرها من غیر علة غضب الله عزوجل» (28) (اى على نماز را تاخیر میفکن زیرا در تاخیر افکندن آن بدون علت و جهت موجب خشم و غضب خداوندى خواهد بود).
چگونه نماز بخوانیم
با توجه به اینکه نگارش مستوفاى نکات مربوط به فریضه عظیم نماز در یک مقاله و چند مقاله نمىگنجد، چگونگى و کیفیت نماز گزاردن را از بیان اسوه عالمیان رسول گرامى اسلامصلى الله علیه وآله مىشنویم و براى حسن ختام عین فرمودههاى آن حضرت را بدون تجزیه و تحلیل نقل مىکنیم به امید این که خداى متعال ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرماید و قلوب ما را به نور خویش روشنتر گرداند.
«انه قال صل صلاة مودع فاذا دخلت فى الصلاة فقل هذا آخر صلاتى من الدنیا و کن کان الجنة بین یدیک والنار تحتک و ملک الموت ورائک و الانبیاء عن یمینک و الملائکة عن یسارک و الرب مطلع علیک من فوقک فانظر بین یدی من تقف و من تناجى و من ینظر الیک؟!». (29)
(به درستى که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: نماز را همچون محتضر و کسى که آخرین لحظات عمرش را مىگذراند، به جاى آور! پس هنگامى که به نماز وارد شدى، بگو این آخرین نماز من در دنیاست و اینچنین باش که گویا بهشت در برابر توست و آتش جهنم زیرپایت و فرشته مرگ پشتسرت و پیامبران سمت راست تو و ملائکه الهى سمت چپ و پروردگار عالمیان از بالاى سر بر تو مطلع و آگاه است، پس بیاندیش که در برابر چه کسى ایستادهاى؟ و با چه کسى مناجات مىکنى؟ و چه کسى بر تو ناظر است؟!
بار خدایا ما را از نمازگزاران واقعى محسوب فرما و به وسیله ذکر و یاد خودت دلهاى ما را با نور ایمان و معرفت منور گردان و قلوب ما را از آرامش و اطمینان برخوردار کن تا باعشق به تو از هیچ عاملى نهراسیم و هرگز دلهره و اضطراب و تشویشى نداشته باشیم و همواره در جوار تو در سعادت، خوشبختى و سرور و شادکامى غوطهور باشیم.
پىنوشتها:
1) رسائل طبع آل البیت، ج باب اعداد الفرائض، حدیث3..
2) نور، 37..
3) طه، 137 (واهل خویش را به نماز و صبر و مقاومتبراى آنان فرمان بده).
4) تصنیف نهج البلاغه، حبیب بیضون، ص 293..
5) عنکوبت، 45 (به راستى که نماز، از فحشاء و منکرات باز مىدارد).
6) اعراف، 179 (اینان همچون چارپایان بلکه گمراهترند، اینان همان غافلان هستند).
7) طه، 14.
8) نهج البلاغه،..
9) مدرک قبل، حکمت، 131، طبع فیض.
10) تصنیف نهج البلاغه، ص 293 و اشاره به آیه 43 مدثر..
11) طه، 14.
12) کورى دل و دیده و نداشتن بینش.
13) سفینة «صلا» اشاره به آیه 31 مریم.
14) انبیاء، 73.
15) مریم،55.
16) ابراهیم، 38.
17) خطبه حضرت زهراعلیهاالسلام و نهج البلاغه.
18) سفینة اصلاح.
19) مستدرک، ص 163..
20) سفینة، صلا.
21) نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ص 294 - 380..
22) دعاى کمیل، اى خدائى که نام او داروى دردها و یاد ااو شفابخش بیماریها و دلهاست.
23) آل عمران، 191.
24) وسائل، ج ص 28.
25) وصیتنامه حضرت علىعلیه السلام در نهج البلاغه.
26) حج، 41.
27) سفینة، صلا.
28) مدرک قبل.
29) سفینةالبحار، صلا..