عروج انسان یا آرامش بخش جان و روان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیرامون موضوعى مىاندیشیم و مىنگاریم که مطالعه همه زیبائیها، سرچشمه فضائل و کمالات، طریق عشق، راه وصول به معشوق و وسیله عروج به مقام قرب الهى است. زمینه همه پاکیها، نیکیها و عامل مصونیت از همه زشتیها است، راز و رمز عاشق و معشوق و ناز و نیاز حبیب و محبوب است! نجواى خلوتگه یاران و نغمه فرشته و ملکوتیان است. زمزمه نیایش با معبود است و آهنگ پیرایش از آنچه که غیر اوست! آرامشبخش دلها و نیروبخش جانها و روانهاست!
پناهگاهى مطمئن و دژى استوار و خللناپذیر است، داروى اضطرابها و نگرانیها و دواى ترسها و دلهرههاست!
مع الاسف عوامل گوناگون موجب گشته است که بسیارى از ما مسلمانان به عظمت و ژرفاى بیکران نماز و اوج متعالى آن پى نبریم و آثار و ثمرات همهجانبه آن را ادراک ننمائیم!
نفوذ فرهنگهاى استعمارى و التقاط آداب و رسوم و سنن جاهلى و فرهنگهاى غیر اسلامى و بیگانه نیز زمینه بىتوجهى را فراهم نموده عدم آگاهى کافى از بینش اسلامى و ارزشها و معارف الهى، این بىتوفیقى را تشدید کرده است!
تردیدى نیست که امت و ملت پاکسرشت ایران، اسلامىترین ملت جهان و خداجوترین جمعیت عالم است و تنها مردمى هستند که اسوه جهانیان گشته در صدد پیاده کردن کلیه احکام و قوانین سعادتبخش اسلام مىباشند و قدرتهاى شیطانى و استعمارى نیز از این ملت، فرهنگ ا ین ملت و رهبرى اسلامى این امت مىهراسند!
اما باید جوانمردانه اعتراف کنیم که با همه این ارزشها و افتخارات، سالهاى متمادى تحتستم بیدادگرانه حکومتهاى مزدور طبعاتحت تاثیر فرهنگهاى فاسد و آلوده بیگانگان، دشمنان و استعمارگران نیز بودهایم و در نتیجه اکثریتى از جامعه ما، به روح مبانى و معارف الهى اسلام، آشنائى کافى نداریم و بسیارى از ما تنها به صورت قشرى از احکام و قوانین آگاه بوده. به ظاهرى بسنده مىکنیم و برخى دیگر روشنفکر مآبانه! ذلتبارترین روشها را از بیگانگان تقلید مىکنیم و بىاعتنائى به ارزشهاى انسانى اسلامى را نوعى تجدد مىشماریم! و بالمآل از رشد و تکامل انسانى باز مانده در جهل مرکب باقى مىمانیم، و برخى دیگر که از جان و نهاد علم بىخبر و واژه زیباى آن را هم ادراک نکردهاند و تنها آن را وسیله وصول به آخور و آبشخور مىدانند، با علمزدگى و ادعاى علم، حتى اجازه اندیشیدن در معارف الهى را به خود نمىدهند و از همه زیبائیها و فضائل الهى انسانى، محروم مىمانند و خود براى جامعه بشرى بلائى و دردى بىدرمان!!
روى این اصل، امروز بر محققان، اندیشمندان، متفکران، فقهاى بزرگوار، اساتید حوزههاى علمیه و دانشگاهها، طلاب و دانشجویان عالم و هنرمند، لازم است که پیرامون اغلب ارزشها، معارف واحکام اسلامى مطالعه مجدد نموده با بیان و قلمى روشنگرانهتر و روشهائى هنرمندانهتر وارد میدان عمل گردند و خسارتهاى بىشمار گذشته را جبران نمایند و برادران و خواهران عزیز جامعه خود را با ارتقاء آگاهى، خرد واندیشه، به احکام اسلام آشناتر سازند تا با خواستخداى عالمیان، زندگى سعادتمندانه و مالامال از خوشبختى، فراروى همگان قرار گیرد واز پلیدیها و زشتىها درامان باشیم. یکى از موضوعاتى که با همه شهرت و همگانى بودنش، لازم است مجددا مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد، مردم به ارزشهاى مادى و معنوى آن پى ببرند، نقش و اثر آن را احساس نمایند و از برکات آن بهرهمند گردند، عمل ملکوتى، و فریضه بزرگ نماز است:
نگارنده با عنایات الهى، با مشکلاتى که داشتم برآن شدم که در این افتخار سهیم گردم و به قدر شبنمى در بوستان. از ژرفاى بىکران نماز بنگارم و از خداى بزرگ توفیق مسالت دارم.
نقش وارزش نماز
فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونهاى تشریح شده است که اگر انسانى، با شرائطى که در قانونگذارى ملحوظ شده است، آن را انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها درامان مانده است!
در نماز به همه ابعادى که انسان، از جهت وجودى داراى آن ابعاد بوده و نیازمند به آنها است، توجه عمیق گشته.
اگر بخواهیم همه آنها را در نگارش، مورد توجه و تحلیل قرار دهیم، خود کتاب قطورى رامىطلبد که این مقال کوتاه گنجایش آن را ندارد، امید است که با توفیقات الهى در فرصتى دیگر این مباحث را مورد مداقه قرار دهیم!
در نماز مبنا و زیربناى سعادت و خوشبختى دنیوى پایهریزى گشته آثار و ثمرات معنوى واخروى مورد توجه قرار گرفته است.
در نماز ریشه و اصول اعتقادى تکمیل مىگردد، معرفت و عرفان حقیقى اسلامى به دست مىآید، روح تعبد و معناى عبادت، روشن و عملى مىشود. عالیترین روشهاى اخلاقى و تربیتى اجرا مىگردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعى، حقوقى و انسانى تعلیم مىشود، به پاکترین نوع به مسائل مالى واقتصادى توجه مىگردد منزهترین و انسانىترین معناى سیاسى مطرح مىشود! وبالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار مىگیرد و...
احرام کعبه نماز
مىدانیم که قبل از نماز وظائفى به عنوان مقدمات نماز، به عهده نمازگزار است که یکى از آنها طهارت و پاک بودن انسان است و یکى از طرق به دست آوردن طهارت و پاکى، وضو گرفتن یا غسل کردن (1) مىباشد، چنانچه به چگونگى تشریع این وظیفه، اندکى تامل کنیم، مىبینیم چه اندازه به بعد انسانى و تربیتى او توجه شده است و چگونه در تلطیف و طهارت روح و پاکیزگى جسم و جان نقش چشمگیرى دارد؟!
وضو، همانند احرام بستن، براى ورود به حرم و وصول به معبود در عمل الهى حج، مقدمه ورود به نماز و آمادگى و تهیؤ براى تشرف به محضر محبوب است!
انگیزه و نیت، سرچشمه اخلاق و تربیت
نخستباید نیت کنیم که: این عمل و همه اعمالم، تنها و تنها براى خدا و براى رسیدن به قرب اوست! با این وظیفه درون را شستشو مىدهیم و با دیده دل به کمال و جمال محض مىنگریم و زمینه دل را از آنچه غیر اوست پاک مىسازیم که نخستین مراحل عرفان و تربیت، از اینجا آغاز مىشود، اگر درون را تصفیه کردیم، اگر خویشتن راتزکیه نمودیم، اگر جلوههاى جلال و جمال را در خود مشاهده کرده پروراندیم، زمینه همه فضائل و زیبائیها را در وجود خویش آماده کردهایم!
شاید به همین جهتباشد که در فرهنگ اسلام به موضوع انگیزه و نیت، سفارش و تاکید شده و رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرموده است: «انما الاعمال بالنیات ولکل امرى ما نوى»بىتردید ارزش همه اعمال به نیتها بستگى دارد و تنها ارزش نیت است که براى هر انسانى مىماند.
زیرا نیت مربوط به درون انسان است و چنانچه درون، کشش به سوى زیبائیها داشت، انگیزه به وجود مىآید و اگر انگیزه به دست آمد، عمل، نتیجه و ثمره طبیعى آن خواهد بود.
وبه عبارت دیگر: نیت و انگیزه خود نوعى عمل است که واکنش و عکسالعمل ویژه آن، به صورت رفتار و عمل بروز مىیابد که امام صادقعلیهالسلام در این زمینه فرموده است: «صاحب النیة الصادقة، صاحب القلب السلیم... والنیة افضل من العمل الا وان النیة هى العمل» (2) کسى که داراى نیت راستین و صادق است، داراى قلب و دلى سلیم... و نیت از عمل برتر است، و آگاه باشید که نیت، همان عمل است.
بدیهى است کسى که از قلبى سلیم و دلى پاک و خداجو بهرهمند باشد که مکان خداى لامکان است و همواره توجه به سوى او داشته باشد، در واقع، همواره به سوى جمال محض و زیباى مطلق در حرکت است و هیچگاه طالب زشتى و زشتکارى نخواهد بود! از این جهت تزکیه درون و توجه به حق و نیتخالص و انگیزه الهى، بهترین زمینه و عامل تربیت و تکامل مىباشد و در همه احکام اسلام، حتى در امور عادى و مباح نیز مورد توجه قرار گرفته است!
توجه داشتن به شرائط وضو که رعایت آنها واجب و نبودن آنها موجب بطلان عمل وضو مىگردد. هرکدام درسى براى تربیت، تزکیه و انسانسازى و خودسازى است، مانند: پاک و مطلق بودن آب (3) مباح بودن آب، ظرف و فضائى که در آن وضو انجام مىگیرد، فقط به قصد «قربت»وانجام فرمان خدا وضو گرفتن و آنکه استعمال آب براى وضو گیرنده مانع و ضررى نداشته باشد، (4) همگى نشانگر این است که انسان مسلمان، به حق مردم، مال مردم احترام کامل قائل است و به پاکى و طهارت جسم و جان بسیار اهمیت مىدهد و حساسیتبهداشت روح و روان را از وظائف و فرائض مىداند!
این اشاره کوتاه به اندکى از فلسفه حکم وضو، در رابطه با مقدمات نماز است که نقل و تحلیل مستوفانى آنها، بحثى گسترده و فرصتى دیگر را نیاز دارد، و پرداختن به مستحبات مانند: مسواک کردن، هنگام وضو، مضامین عالى و سازنده دعاهاى وضو، مضمضه، استنشاق و... و خود مطلبى خطیر و مجزا است که همگى ناظر بر خوشبختى و سعادت فردى واجتماعى و تربیت ابعاد روحى و جسمى انسان مىباشد. (5)
مدرسه عشق و عرفان
در طول تاریخ و در عصر ما، بسیارى از عرفان، دم زده و مىزنند و برخى با این ادعا و از این راه به کژى و انحراف کشیده شده به نتیجه معکوس ضد عرفان دست مىیابند! که: «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانى» (6) لحظاتى که عارف واقعى مىخواهد مرتبه وجودى خود را به وجود مطلق نزدیک نماید و با تعالى، تکامل و رقاء به مقام «قرب» که همان نزدیکى و قرب وجودى است، نائل گردد، او از تمام تعلقات و وابستگىها مىگسلد و خویشتن را از همه چیز آزاد مىسازد و تنها و تنها به معشوق و معبود مىاندیشد، او را مىبیند، آواى او را مىشنود و همه چیز را اثر و مخلوق او مىداند، فقط او را مىطلبد و مىجوید، براى او زندگى مىکند و براى او مىمیرد!
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است مگر تعلق خاطر به ماه رخسارى که خاطر از همه غمها به مهر او شاد است
عارف حقیقى، از آنجا که حقیقت وجودى خویش را مىیابد و مىشناسد، و مىداند که وجودى از سنخ وجود باریتعالى وانسانیتش بعد الهى او است که: «ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انسانا» (8) پس از آن خداى متعال از روح خود در او دمید، آنگاه به صورت انسان متمثل گشت و انسان شد ارزش خود را درمىیابد و بزرگوارى و کرامت نفس خویش را مىفهمد و دراین معرفت و شناختبه عظمت وجو مطلق بیش از پیش پى برده عاشقانه به «وصول ولقاء» مىاندیشد که رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند: «معرفة النفس طریق الى معرفةالحق» (شنااختخویشتن خویش، راهى استبه سوى شناختحق مطلق) و به این جهت مىکوشد تا خود تجلیگاه اسماء و صفات خداوندى گردد، واجد زیبائیها و از زشتیها به دور و منزه باشد.
به جهت این که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» (9) باور مىکند که همواره در محضر اوست و او که محیط، بصیر، علیم و قادر است، بر همه حیاتش احاطه دارد و ناظر است، رضاى او را مىطلبد و وصل او را آرزو مىکند تعهد و تکلیف را ادراک مىکند وظیفه و مسئولیت را شرط حیات خود مىشمارد و انجام آنها را طریق عشق و راه وصول و مسیر سلوک الى الله مىداند و طبعا راهى جز راه او نمىپوید و سخن جز بر رضاى او نمىگوید تا به مرحله «عشق و تعبد» نائل گردد! که تعبد ثمره و نتیجه معرفت و آگاهى است، تعبد مرتبهاى است که انسان، معبود و معشوق رامىبیند و با وله و حرص، قرب و نزدیکى او را مىجوید و در هر حال واله و شیداى او، خوشنودى او را مىطلبد، مطیع و منقاد بىچون و چراى او مىشود. در اینجا مقام و منزلت «عبودیت» را مىفهمد و از اینکه «عبداوست»، سر به آسمان مىساید که: «الهى کفانى فخرا ان تکون لى ربا و کفانى عزا ان اکون لک عبدا انت کما ارید فاجعلنى کما ترید». (10)
نماز عالیترین مصداق ذکر و مستقیمترین صراط قرب است!
در بسیارى ا ز آیات کریمه قرآنى هرگاه سخن از «ذکر» به میان آمده نماز را مترادف و مصداق آن معرفى کرده است: «قد افلح من تزکى و ذکراسم ربه فصلى» (11) به تحقیق رستگار شد کسى که خویش را تزکیه کرد و یا دو ذکر پروردگارش را در دل داشت و سپس نماز گزارد و در آیه دیگر:»... اذا نودى للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الى ذکرالله» (12) هنگامى که روز جمعه براى نماز ندا داده شدید، پس بشتابید به سوى ذکر خدا.
ودر مورد شیطان که جلوى نماز را مىگیرد مىفرماید: «و یصدکم عن ذکرالله و عن الصلاة» (13) شیطان شما را از ذکرالله باز مىدارد و مانع مىگردد.
ملاحظه مىکنید که نماز بهترین وسیله براى توجه و یاد خداى متعال است.
ادامه دارد
پىنوشتها:
1) به فتواى اکثر مراجع عظام، در میان غسلها تنها با غسل جنابت مىتوان نماز خواند.
2) سفینةالبحار محدث قمى.
3) آب خالص و نه مضاف، مثل گلاب، آب میوه، آل گل آلود و...
4) به رساله توضیح المسائل مراجع عظام وکتب فقهى، باب وضو مراجعه شود.
5) به مدرک قبل و کتب ادعیه و حدیث مراجعه شود.
6) کسى که عرفان را براى عنوان عرفان پى جوئى کند، به دو خدائى قائل شده و مشرک است!
7) قرآن مجید: از روح خود دراو دمیدم.
8) نهج البلاغه، خطبه 1، ص29، فیض الاسلام.
9) بحارالانوار، ج70.
10) به صحیفه سجادیه مراجعه شود.
11) اعلى، 15.
12) جمعه،9.
13) مائده،91.
پناهگاهى مطمئن و دژى استوار و خللناپذیر است، داروى اضطرابها و نگرانیها و دواى ترسها و دلهرههاست!
مع الاسف عوامل گوناگون موجب گشته است که بسیارى از ما مسلمانان به عظمت و ژرفاى بیکران نماز و اوج متعالى آن پى نبریم و آثار و ثمرات همهجانبه آن را ادراک ننمائیم!
نفوذ فرهنگهاى استعمارى و التقاط آداب و رسوم و سنن جاهلى و فرهنگهاى غیر اسلامى و بیگانه نیز زمینه بىتوجهى را فراهم نموده عدم آگاهى کافى از بینش اسلامى و ارزشها و معارف الهى، این بىتوفیقى را تشدید کرده است!
تردیدى نیست که امت و ملت پاکسرشت ایران، اسلامىترین ملت جهان و خداجوترین جمعیت عالم است و تنها مردمى هستند که اسوه جهانیان گشته در صدد پیاده کردن کلیه احکام و قوانین سعادتبخش اسلام مىباشند و قدرتهاى شیطانى و استعمارى نیز از این ملت، فرهنگ ا ین ملت و رهبرى اسلامى این امت مىهراسند!
اما باید جوانمردانه اعتراف کنیم که با همه این ارزشها و افتخارات، سالهاى متمادى تحتستم بیدادگرانه حکومتهاى مزدور طبعاتحت تاثیر فرهنگهاى فاسد و آلوده بیگانگان، دشمنان و استعمارگران نیز بودهایم و در نتیجه اکثریتى از جامعه ما، به روح مبانى و معارف الهى اسلام، آشنائى کافى نداریم و بسیارى از ما تنها به صورت قشرى از احکام و قوانین آگاه بوده. به ظاهرى بسنده مىکنیم و برخى دیگر روشنفکر مآبانه! ذلتبارترین روشها را از بیگانگان تقلید مىکنیم و بىاعتنائى به ارزشهاى انسانى اسلامى را نوعى تجدد مىشماریم! و بالمآل از رشد و تکامل انسانى باز مانده در جهل مرکب باقى مىمانیم، و برخى دیگر که از جان و نهاد علم بىخبر و واژه زیباى آن را هم ادراک نکردهاند و تنها آن را وسیله وصول به آخور و آبشخور مىدانند، با علمزدگى و ادعاى علم، حتى اجازه اندیشیدن در معارف الهى را به خود نمىدهند و از همه زیبائیها و فضائل الهى انسانى، محروم مىمانند و خود براى جامعه بشرى بلائى و دردى بىدرمان!!
روى این اصل، امروز بر محققان، اندیشمندان، متفکران، فقهاى بزرگوار، اساتید حوزههاى علمیه و دانشگاهها، طلاب و دانشجویان عالم و هنرمند، لازم است که پیرامون اغلب ارزشها، معارف واحکام اسلامى مطالعه مجدد نموده با بیان و قلمى روشنگرانهتر و روشهائى هنرمندانهتر وارد میدان عمل گردند و خسارتهاى بىشمار گذشته را جبران نمایند و برادران و خواهران عزیز جامعه خود را با ارتقاء آگاهى، خرد واندیشه، به احکام اسلام آشناتر سازند تا با خواستخداى عالمیان، زندگى سعادتمندانه و مالامال از خوشبختى، فراروى همگان قرار گیرد واز پلیدیها و زشتىها درامان باشیم. یکى از موضوعاتى که با همه شهرت و همگانى بودنش، لازم است مجددا مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد، مردم به ارزشهاى مادى و معنوى آن پى ببرند، نقش و اثر آن را احساس نمایند و از برکات آن بهرهمند گردند، عمل ملکوتى، و فریضه بزرگ نماز است:
نگارنده با عنایات الهى، با مشکلاتى که داشتم برآن شدم که در این افتخار سهیم گردم و به قدر شبنمى در بوستان. از ژرفاى بىکران نماز بنگارم و از خداى بزرگ توفیق مسالت دارم.
نقش وارزش نماز
فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونهاى تشریح شده است که اگر انسانى، با شرائطى که در قانونگذارى ملحوظ شده است، آن را انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها درامان مانده است!
در نماز به همه ابعادى که انسان، از جهت وجودى داراى آن ابعاد بوده و نیازمند به آنها است، توجه عمیق گشته.
اگر بخواهیم همه آنها را در نگارش، مورد توجه و تحلیل قرار دهیم، خود کتاب قطورى رامىطلبد که این مقال کوتاه گنجایش آن را ندارد، امید است که با توفیقات الهى در فرصتى دیگر این مباحث را مورد مداقه قرار دهیم!
در نماز مبنا و زیربناى سعادت و خوشبختى دنیوى پایهریزى گشته آثار و ثمرات معنوى واخروى مورد توجه قرار گرفته است.
در نماز ریشه و اصول اعتقادى تکمیل مىگردد، معرفت و عرفان حقیقى اسلامى به دست مىآید، روح تعبد و معناى عبادت، روشن و عملى مىشود. عالیترین روشهاى اخلاقى و تربیتى اجرا مىگردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعى، حقوقى و انسانى تعلیم مىشود، به پاکترین نوع به مسائل مالى واقتصادى توجه مىگردد منزهترین و انسانىترین معناى سیاسى مطرح مىشود! وبالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار مىگیرد و...
احرام کعبه نماز
مىدانیم که قبل از نماز وظائفى به عنوان مقدمات نماز، به عهده نمازگزار است که یکى از آنها طهارت و پاک بودن انسان است و یکى از طرق به دست آوردن طهارت و پاکى، وضو گرفتن یا غسل کردن (1) مىباشد، چنانچه به چگونگى تشریع این وظیفه، اندکى تامل کنیم، مىبینیم چه اندازه به بعد انسانى و تربیتى او توجه شده است و چگونه در تلطیف و طهارت روح و پاکیزگى جسم و جان نقش چشمگیرى دارد؟!
وضو، همانند احرام بستن، براى ورود به حرم و وصول به معبود در عمل الهى حج، مقدمه ورود به نماز و آمادگى و تهیؤ براى تشرف به محضر محبوب است!
انگیزه و نیت، سرچشمه اخلاق و تربیت
نخستباید نیت کنیم که: این عمل و همه اعمالم، تنها و تنها براى خدا و براى رسیدن به قرب اوست! با این وظیفه درون را شستشو مىدهیم و با دیده دل به کمال و جمال محض مىنگریم و زمینه دل را از آنچه غیر اوست پاک مىسازیم که نخستین مراحل عرفان و تربیت، از اینجا آغاز مىشود، اگر درون را تصفیه کردیم، اگر خویشتن راتزکیه نمودیم، اگر جلوههاى جلال و جمال را در خود مشاهده کرده پروراندیم، زمینه همه فضائل و زیبائیها را در وجود خویش آماده کردهایم!
شاید به همین جهتباشد که در فرهنگ اسلام به موضوع انگیزه و نیت، سفارش و تاکید شده و رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرموده است: «انما الاعمال بالنیات ولکل امرى ما نوى»بىتردید ارزش همه اعمال به نیتها بستگى دارد و تنها ارزش نیت است که براى هر انسانى مىماند.
زیرا نیت مربوط به درون انسان است و چنانچه درون، کشش به سوى زیبائیها داشت، انگیزه به وجود مىآید و اگر انگیزه به دست آمد، عمل، نتیجه و ثمره طبیعى آن خواهد بود.
وبه عبارت دیگر: نیت و انگیزه خود نوعى عمل است که واکنش و عکسالعمل ویژه آن، به صورت رفتار و عمل بروز مىیابد که امام صادقعلیهالسلام در این زمینه فرموده است: «صاحب النیة الصادقة، صاحب القلب السلیم... والنیة افضل من العمل الا وان النیة هى العمل» (2) کسى که داراى نیت راستین و صادق است، داراى قلب و دلى سلیم... و نیت از عمل برتر است، و آگاه باشید که نیت، همان عمل است.
بدیهى است کسى که از قلبى سلیم و دلى پاک و خداجو بهرهمند باشد که مکان خداى لامکان است و همواره توجه به سوى او داشته باشد، در واقع، همواره به سوى جمال محض و زیباى مطلق در حرکت است و هیچگاه طالب زشتى و زشتکارى نخواهد بود! از این جهت تزکیه درون و توجه به حق و نیتخالص و انگیزه الهى، بهترین زمینه و عامل تربیت و تکامل مىباشد و در همه احکام اسلام، حتى در امور عادى و مباح نیز مورد توجه قرار گرفته است!
توجه داشتن به شرائط وضو که رعایت آنها واجب و نبودن آنها موجب بطلان عمل وضو مىگردد. هرکدام درسى براى تربیت، تزکیه و انسانسازى و خودسازى است، مانند: پاک و مطلق بودن آب (3) مباح بودن آب، ظرف و فضائى که در آن وضو انجام مىگیرد، فقط به قصد «قربت»وانجام فرمان خدا وضو گرفتن و آنکه استعمال آب براى وضو گیرنده مانع و ضررى نداشته باشد، (4) همگى نشانگر این است که انسان مسلمان، به حق مردم، مال مردم احترام کامل قائل است و به پاکى و طهارت جسم و جان بسیار اهمیت مىدهد و حساسیتبهداشت روح و روان را از وظائف و فرائض مىداند!
این اشاره کوتاه به اندکى از فلسفه حکم وضو، در رابطه با مقدمات نماز است که نقل و تحلیل مستوفانى آنها، بحثى گسترده و فرصتى دیگر را نیاز دارد، و پرداختن به مستحبات مانند: مسواک کردن، هنگام وضو، مضامین عالى و سازنده دعاهاى وضو، مضمضه، استنشاق و... و خود مطلبى خطیر و مجزا است که همگى ناظر بر خوشبختى و سعادت فردى واجتماعى و تربیت ابعاد روحى و جسمى انسان مىباشد. (5)
مدرسه عشق و عرفان
در طول تاریخ و در عصر ما، بسیارى از عرفان، دم زده و مىزنند و برخى با این ادعا و از این راه به کژى و انحراف کشیده شده به نتیجه معکوس ضد عرفان دست مىیابند! که: «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانى» (6) لحظاتى که عارف واقعى مىخواهد مرتبه وجودى خود را به وجود مطلق نزدیک نماید و با تعالى، تکامل و رقاء به مقام «قرب» که همان نزدیکى و قرب وجودى است، نائل گردد، او از تمام تعلقات و وابستگىها مىگسلد و خویشتن را از همه چیز آزاد مىسازد و تنها و تنها به معشوق و معبود مىاندیشد، او را مىبیند، آواى او را مىشنود و همه چیز را اثر و مخلوق او مىداند، فقط او را مىطلبد و مىجوید، براى او زندگى مىکند و براى او مىمیرد!
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است مگر تعلق خاطر به ماه رخسارى که خاطر از همه غمها به مهر او شاد است
عارف حقیقى، از آنجا که حقیقت وجودى خویش را مىیابد و مىشناسد، و مىداند که وجودى از سنخ وجود باریتعالى وانسانیتش بعد الهى او است که: «ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انسانا» (8) پس از آن خداى متعال از روح خود در او دمید، آنگاه به صورت انسان متمثل گشت و انسان شد ارزش خود را درمىیابد و بزرگوارى و کرامت نفس خویش را مىفهمد و دراین معرفت و شناختبه عظمت وجو مطلق بیش از پیش پى برده عاشقانه به «وصول ولقاء» مىاندیشد که رسول اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند: «معرفة النفس طریق الى معرفةالحق» (شنااختخویشتن خویش، راهى استبه سوى شناختحق مطلق) و به این جهت مىکوشد تا خود تجلیگاه اسماء و صفات خداوندى گردد، واجد زیبائیها و از زشتیها به دور و منزه باشد.
به جهت این که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» (9) باور مىکند که همواره در محضر اوست و او که محیط، بصیر، علیم و قادر است، بر همه حیاتش احاطه دارد و ناظر است، رضاى او را مىطلبد و وصل او را آرزو مىکند تعهد و تکلیف را ادراک مىکند وظیفه و مسئولیت را شرط حیات خود مىشمارد و انجام آنها را طریق عشق و راه وصول و مسیر سلوک الى الله مىداند و طبعا راهى جز راه او نمىپوید و سخن جز بر رضاى او نمىگوید تا به مرحله «عشق و تعبد» نائل گردد! که تعبد ثمره و نتیجه معرفت و آگاهى است، تعبد مرتبهاى است که انسان، معبود و معشوق رامىبیند و با وله و حرص، قرب و نزدیکى او را مىجوید و در هر حال واله و شیداى او، خوشنودى او را مىطلبد، مطیع و منقاد بىچون و چراى او مىشود. در اینجا مقام و منزلت «عبودیت» را مىفهمد و از اینکه «عبداوست»، سر به آسمان مىساید که: «الهى کفانى فخرا ان تکون لى ربا و کفانى عزا ان اکون لک عبدا انت کما ارید فاجعلنى کما ترید». (10)
نماز عالیترین مصداق ذکر و مستقیمترین صراط قرب است!
در بسیارى ا ز آیات کریمه قرآنى هرگاه سخن از «ذکر» به میان آمده نماز را مترادف و مصداق آن معرفى کرده است: «قد افلح من تزکى و ذکراسم ربه فصلى» (11) به تحقیق رستگار شد کسى که خویش را تزکیه کرد و یا دو ذکر پروردگارش را در دل داشت و سپس نماز گزارد و در آیه دیگر:»... اذا نودى للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الى ذکرالله» (12) هنگامى که روز جمعه براى نماز ندا داده شدید، پس بشتابید به سوى ذکر خدا.
ودر مورد شیطان که جلوى نماز را مىگیرد مىفرماید: «و یصدکم عن ذکرالله و عن الصلاة» (13) شیطان شما را از ذکرالله باز مىدارد و مانع مىگردد.
ملاحظه مىکنید که نماز بهترین وسیله براى توجه و یاد خداى متعال است.
ادامه دارد
پىنوشتها:
1) به فتواى اکثر مراجع عظام، در میان غسلها تنها با غسل جنابت مىتوان نماز خواند.
2) سفینةالبحار محدث قمى.
3) آب خالص و نه مضاف، مثل گلاب، آب میوه، آل گل آلود و...
4) به رساله توضیح المسائل مراجع عظام وکتب فقهى، باب وضو مراجعه شود.
5) به مدرک قبل و کتب ادعیه و حدیث مراجعه شود.
6) کسى که عرفان را براى عنوان عرفان پى جوئى کند، به دو خدائى قائل شده و مشرک است!
7) قرآن مجید: از روح خود دراو دمیدم.
8) نهج البلاغه، خطبه 1، ص29، فیض الاسلام.
9) بحارالانوار، ج70.
10) به صحیفه سجادیه مراجعه شود.
11) اعلى، 15.
12) جمعه،9.
13) مائده،91.