چکیده

با توجه به افزایش تنوع فرهنگی در سراسر جهان، در این قرن شهروندان نیاز به دانش، نگرش و مهارت هایی برای عملکرد در جوامع فرهنگی خودشان و هم چنین فراتر از مرزهای فرهنگی خود دارند. آن ها هم چنین باید مایل به مشارکت در ساخت یک فرهنگ ملی و مدنی نیز باشند که اخلاقی و صرفاً اجتماعی است. شهروندی فرهنگی در جامعه ای چندفرهنگی، این امکان را فراهم می کند که بدون تهدید وحدت عام سیاسی یک جامعه ی ملی، حق اقلیت ها در حفظ زبان خود در متن خانواده و اجتماع گروهی شان، حق انجام مراسم دینی، حق سازماندهی روابط در چارچوب خانواده و اجتماع محلی و نیز حفظ رسوم اجتماعی و جمعی افراد به رسمیت شناخته شود. به همین ترتیب، امنیت جهان و حتی واحدهای ملی نیاز به پذیرش چندگانگی و چندفرهنگی بودن دارد. پیامد تنوع گرایی و پذیرش چندگانگی، رد تصور جامعه ای کامل است که در آن همه ی آرمان ها و خیرهای اصیل به دست می آیند. پذیرش تنوع فرهنگی باعث می شود تا نگاه یکتاانگارانه به نگاهی همتاگرایانه تبدیل شود و زمینه برای هم زیستی مسالمت آمیز انسان ها در هزاره ی سوم فراهم شود. همین طور بر مبنای پذیرش تنوع فرهنگی همه ی افراد و گروه ها می توانند از حقوق فرهنگی خود بر مبنای حقوق بشر و آزادی های اساسی و اولیه ی انسانی بهره مند شوند. همه ی فرهنگ ها امکان فعالیت مساوی همگام با سایرین را داشته باشند و هیچ گونه تبعیض و نابرابری در این زمینه وجود نداشته باشد. مقاله ی حاضر که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، کوشیده است تا با نگاهی بر مسأله جهانی شدن و ظهور شهروند جهانی، ماهیت و اهداف شهروند جهانی به ارتباط آن با پذیرش تنوع فرهنگی پرداخته و در ادامه به نظریه ی شهروندی فرهنگی؛ ماهیت و اهداف آن اشاره شده و در نهایت شهروندی فرهنگی، حقوق فرهنگی و دموکراسی جهانی به بحث گذارده شده است.

تبلیغات