محور این مقاله نقد جامعه شناسانه ی رمان معاصر بر اساس نظریه ی انواع سرمایه ی پیر بوردیوی فرانسوی( 1930- 2002 ) است. بوردیو ایده ی مارکسیستی سرمایه ی اقتصادی را به انواع دیگر مبادلات در فضای اجتماعی تعمیم می دهد. او انواع قابلیت های افراد را که برای آنان قدرت خرید موقعیت های مختلف مادی و معنوی ایجاد می نماید، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی و سرمایه ی نمادین می نامد. بر این اساس در این مقاله به بازنمایی انواع سرمایه ی زنان در رمان نیمه ی غایب حسین سناپور می پردازیم و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و روایت شناسی نشان می دهیم که در این رمان زنان چه استراتژی هایی برای تولید و بازتولید، انباشت و حفظ سرمایه ها بر می گزینند و در چه مواردی سرمایه های منفی، «حفره های ساختاری» و «تله های اجتماعی» مانع قدرت گرفتن آنان در میدان رقابت می گردند.بررسی جامعه شناسانه ی سرمایه های زنان در رمان نیمه ی غایب به بازتولید جایگاه فرودستی شخصیت های داستانی زن در میدان های مختلف می پردازد، شیوه های گوناگون سرمایه های منفی و ضعف انواع سرمایه های این شخصت ها را نمایان می کند، از روابط محدود و غیر مولد شان به عنوان سرمایه ی اجتماعی ناکارآمد پرده برمی دارد، سوژه ی منفعل اقتصادی بودن زنان داستان را آشکار می سازد، سرمایه های فرهنگی پنهان و عینیت نیافته ی شان را معرفی می کند و فقر سرمایه ی نمادین آنان را بر ملا می نماید.