دانش روانکاوی بیش از یک سده مورد توجه همگان واقع شده است. فروید ( Sigmund Freud ، 1939- 1856) بنیان گذار مکتب روان شناسی پایه های این علم را برافراشت و شاگردانش به اصلاح و بالندگی آن پرداختند. روان کاوی شخصیت ها یکی از جنبه های بارز داستان های ساعدی است که در آن آموزه های روان شناسانی چون فروید، یونگ ( Carl Gustavo Jung ، 1961- 1875) و آدلر ( Adler ، 1937- 1870) بیش از دیگران نمود می یابد. شیوه های روان کاوی شخصیت ها در مجموعه داستان عزاداران بیل، گاهی به صورت فراگیر و گاهی نیز به صورت نمادین به کار رفته است؛ فراگیر از آن جهت که بر درون مایه این مجموعه اثر نهاده است. نمادین از آن جهت که گاهی خواستار معنایی فرا واقعی است. در این پژوهش تلاش بر آن است که چگونگی تأثیر و به کارگیری این اندیشه های روان شناسی بر مجموعه داستان «عزاداران بیل»، به روشی تحلیلی واکاوی گردد. این مقاله افزون بر بررسی عناصری چون منش ها و کنش های روانی شخصیت ها که در هماورزی با یکدیگر هستند، باورها، کنش های عامیانه و خرافات را که در روان شناسی جمعی مطرح می شوند، تحلیل می کند؛ هرچند این مقاله به این نتیجه رسیده که رویکردهای روانکاوانه در برخی از داستان های این مجموعه بیش از دیگری بوده است.