تحولات اخیر در برخی کشورهای عربی به دنبال خیزش های مردمی از سال 2011 حکایت از عمق احساس نیازبه تغییرات عمده درساختارسیاسی،اجتماعی و اقتصادی این کشورها دارد.در میان کشورهای منطقه،قطر به عنوان مدعی بازیگری درسطح منطقه خلیج فارس در تلاش است تا موقعیت خود را از طریق مدیریت و دخالت در بحران های پیش آمده در کشورهای عربی افزایش دهد.در این راستا کشور قطر با تکیه بر منابع طبیعی و بهره گیری از قدرت نرم و ایجاد تعادل و تعامل با کشورهایی همسایه و منطقه سعی در افزایش قدرت منطقه ای و برجسته کردن نقش خود در میان کشورهای منطقه را داشته است.براساس رهیافت رئالیسم کلاسیک، دراین پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا قطر توانایی ایفاگری نقشی مؤثر در ترتیبات امنیتی منطقه خلیج فارس، با توجه به تحولات اخیر را دارد؟فرضیه پژوهش حاضر این است که: کشور قطر توانسته در سال های اخیر ایفاگر نقشی مؤثر در منطقه باشد، دور از ذهن نیست اما بایستی توجه داشت این بازیگری برای کشور کوچکی چون قطر در بلندمدت پایدار و بادوام نخواهد بود.محدودیت هایی نظیر کوچکی مساحت و جمعیت کم،در کنار همسایگی با کشورهای قدرتمندی چون ایران و عربستان،عدم تعریف اصول پایدار در سیاست خارجی و نداشتن پیشینه تاریخی و فرهنگی مستقل از جمله مشکلات این کشور مدعی می باشدکه مانع از پیشرفت مداوم آن در تأثیرگذاری بر معادلات امنیتی خلیج فارس می شود. روش جمع آوری داده ها جهت اثبات و تأیید فرضیه، روش کتابخانه ای و شیوه ی انجام آن توصیفی_تحلیلی است.