با بررسی تحوّلات تاریخی و انقلاب ها و جنبش های اجتماعی در چند سده اخیر، می توان گفت که طبقه متوسط جدید، تأثیرگذارترین نیروی اجتماعی محسوب شده و یکی از ویژگی های جوامع در حال نوسازی، ظهور و رشد این طبقه اجتماعی است. در میان طبقات مختلف از جمله فقیران، کارگران صنعتی و طبقات بالای اجتماعی، هیچ کدام انقلابی تر از طبقه متوسط جدید نیستند؛ این طبقه می تواند به عنوان رهبران فکری بر افکار سنتی غلبه و آنها را به یک تصمیم گیری منطقی رهنمون سازند. هدف از نگارش تحقیق حاضر، بررسی نقش طبقه متوسط جدید در ایجاد انقلاب در مصر و عربستان است که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام خواهد گرفت. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چرا طبقه متوسط جدید در انقلاب مصر توانست نقش مهمی را ایفاء کند، اما همین طبقه در حالی که از رشد مناسبی هم در عربستان برخوردار بوده، نتوانسته تا الان چنین حرکتی را فراروی حکومت بوجود آورد؟ در این راستا، فرضیه پژوهش این است که نوع ماهیّت و ساختار دولت، نحوه مواجهه دولت با مدرنیته و ساختار اجتماعی و فرآیندهای جهانی شدن، عوامل مؤثری در میزان انقلابی شدن طبقه متوسط جدید در عربستان و مصر داشته است. نتایج تحقیق نیز نشان از آن دارد که علل های ساختاری ای چون استبداد و خودکامگی دولت، نظام پدرسالاری، دولت رانتیر، جامعه مدنی و آزادی بسیار ضعیف، وابستگی به دولت، احزاب سیاسی، بحران اقتصادی و بدهکاری، بیکاری و فقر، تحصیلات دانشگاهی بالا، آشنایی با تکنولوژی ها، اینترنت و رسانه های مدرن، تقش زنان، فرآیند فضای باز سیاسی و نوسازی و غیره، در میزان انقلابی شدن طبقه متوسط جدید مصر و عربستان نقش کلیدی داشته اند.