چکیده

بحث از ویژگی های روش شناختی پژوهش علوم اجتماعی، به میزان قابل ملاحظه ای، در گرو تبیین چیستی این نوع پژوهش است. در این نوشتار دو رویکرد رقیب در این زمینه مطرح شده اند، طبیعت گرایان و در زمره آنها پوزیتویست ها که بر همانندی علوم طبیعی و علوم اجتماعی از لحاظ روش شناسی تاکید دارند و پدیده های اجتماعی را همچون پدیده های طبیعی قانونمند تلقی می کند. در این طیف به دیدگاه امیل دورکیم می توان اشاره کرد. در مقابل این گروه کسانی هستند که قائل به تفاوت ذاتی حوزه های علوم طبیعی و اجتماعی می باشند. در زمره این افراد، پیتر وینچ است که تاکید می کند که علوم اجتماعی با تفهم اعمال بشری سروکار دارد. این تفهم از طریق درک قواعدی که زندگی اجتماعی بر پایه ی آنها استوار شده است، ممکن می گردد و علوم اجتماعی از لحاظ مفهومی و منطقی با علوم طبیعی متفاوت است. در این مقاله ضمن نقد روش پوزیتویستی امیل دورکیم از طرف پیتر وینچ، این فرضیه مورد ارزیابی قرار می گیرد که؛ رویدادهای اجتماعی را نمی توان مانند دورکیم به سان شیئ بیرونی مشاهده و تحلیل کرد، بلکه باید با توجه به هنجارها و معیارهای مرسوم هر جامعه، آن را تفسیر کرد و هدف از پژوهش های اجتماعی، شناخت اعمال انسان و تبیین نتایج و پیامدهای ناخواسته و طراحی نشده آن است. به این منظور ابتدا به تبیین پوزیتیویسم و اصول و مبانی آن می پردازیم. سپس دیدگاه اثباتی دورکیم را به طور خاص مد نظر قرار داده، می کوشیم دقایق بحث در باره آن را مشخص سازیم. در ادامه به بررسی نقد پیتر وینچ بر روش شناسی پوزیتویستی دورکیم خواهیم پرداخت. کلیدواژه ها: پوزیتیویسم، قواعد اجتماعی، تفهم، تبیین، بازی های زبانی

تبلیغات