گلستان حقیقت«2»
آرشیو
چکیده
متن
بخش اول این نوشتار که به تجلّی آیات قرآن در سرودههای حکیم ابوالمجد، مجدودبن آدم سنایی غزنوی پرداخته بود را در شماره قبل خواندیم. در اینجا دوّمین و آخرین بخش را پی میگیریم.
ده بـود آن نه دل کـه انـدر وی گاو و خر باشد و ضیاع و عقار
دلی که در آن دوستی گاو، خر، ضیاع و عقار یعنی کالاهای دنیایی و مال و ملک باشد، دل نیست، ده است، دل حقیقی دلی است که جز دوستی خدا چیزی در آن نباشد، چنین دلی همان است که در قرآن کریم «قلب سلیم» نامیده شده و تنها دستگیر انسان در قیامت شمرده شده است.
«یوم لاینفَعُ مال و لابَنون ، أِلاّ مَن أتی اللّهَ بِقَلبً سَلیم؛ روزی که مال و فرزندان سودی ندهد، [و کسی رستگار نشود] جز آن که دلی پاک و پیراسته [از مال و منال و شک و شرک] بیاورد». (سوره شعراء، آیه 8889).
و قلب سلیم در روایات اینگونه تفسیر شده: «هُوَ القَلبُ الذی سلمَ من حبّ الدنیا؛ قلب سلیم، قلبی است که از دنیا دوستی پاک باشد.» (نور الثقلین، ج 2/58)؛ «القلب السلیم الذی یلقی ربّه و لیس فیه امة سواه و کلّ قلب فیه شک او شرک فهو ساقط؛ قلب سلیم، قلبی است که خدای را دیدار کند و در آن جز او هیچ نباشد و هر دلی که در آن شک و شرکی باشد، فرو افتاده وساقط است.» (بحار الانوار، 7/59)
نکته یاد شده را سنایی در جایی دیگر با شرح و بسط، چنین گزارش کرده است:
این چنین بر خلل دلی که توراست دد و دامنـه با تـو زیـن دل راسـت
پـارهای گـوشــت نـام دل کــردی دل تـحـقـیـق را خـجــل کــردی
دیــن نـدارد کـسـی کـه انــدر دل مـرد را نـیسـت مغـز دل حـاصـل
تو ز دل غافلی و بیخبری اگر است آن دل و تو خود دگری
دل بود آن راه جهانی تو لیک دل را زده ندانی تو
پر و بال خرد ز دل باشد تن بی دل جوال گل باشد
آن چنان دل که وقت پیچاپیچ جز خدای اندر او نباشد هیچ
دل که با چیز این جهان شد خویش دان که زان دل دلی نیاید بیش
این که دل نام کردهای به مجاز رو به پیش سگان کوی انداز
حدیقة الحدیقة، ص339
****
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید یا هوای خویشـتن
دیوان، ص488
این که نمیتوان «هم خدا را خواست و هم خرما را» و با دو دلی و چند دلی نمیتوان راه توحید رفت، الهام گرفته است از این آیه شریفه: «ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُل مِن قَلبَین فی جَوفه؛ خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است.» (سوره احزاب، آیه4)
نکتهای در روایاتی از این دست نیز بدان پرداخته شده: «حُبُّ الدُّنیا و حُبُّ اللّه لایجتَمِعان فی قلبً أبداً؛ دوستی دنیا و دوستی خدا، هرگز در دلی با هم گرد نمیآید.» (میزان الحکمة، ج2/228) «کیف یدّعی حُبَّ اللّه من سکن قلبه حبّ الدنیا؛ چه گونه دم از دوستی خدا میزند کسی که دوستی دنیا در دلش خانه گرفته است.» (غرر الحکم، ج 4/566)
****
تو پنداری که بر بازی است این میزان چون مینو
تو پنداری که هـرزه است این دیوان چون میـنا
دیوان، ص56
بنیاد گرفته بر آیههایی چون: «وَ ما خَلَقنا السماءَ و الارضَ وَ ما بَینهما باطِلاً ذلک ظَنُّ الَّذین کَفَروا؛ ما آسمان را و زمین را و آنچه را میان آنهاست، باطل و بیهوده نیافریدیم، این گمان آن کسان است که کفر ورزیدند و بر حق چشم پوشیدند.» (سوره ص، آیه 27)
نکتهای که در این بیت اسدی طوسی نیز آمده است:
جهـان را نـه بـر بیهـوده کـردهاند تــو را نـز پـی بــازی آوردهانـد
هر که در سر چراغ دین افروخت سبلت پف کنانش پاک سوخت
حدیقه، ص632
یعنی هر که دین دار و دین ورز باشد و چراغ دیانت در دل و جان خویش روشن کند، هیچ کس نمیتواند این چراغ را خاموش کند و هر کس بدین کار روی آورد سبیل خودش میسوزد و دودش به چشم خودش میرود، یعنی به خودش زیان میرساند، این نکته تصویری از این آیه کریمه، الهام گرفته است: «یریدُونَ لِیطفؤا نور اللّهَ باَفواههم وَ اللّهُ مُتمُّ نورِهِ وَ لَو کَرِه الکافِرون؛ میخواهند با پف کردن نور خدا را خاموش کنند و خدا نور خویش را فزونی میبخشد، اگر چه کافران را خوش نیاید.» (سوره صف، آیه 8)
بیت سنایی را بسنجید، با این بیتها:
هر آن شمعی که ایـزد بـر فـروزد هر آن کس پف کند سبلت بسوزد
ابو شکور بلخی، اشعار پراکنده، ص88
هـر کـه بـر شمـع خـدا آرد پـفـو شمـع کی میـرد بسوزد پـوز او
مثنوی دفتر 6، بیت 2082
****
ملک دنیا مجوی و حکمت جوی زانکه آن اندک است و این بسیار
دیوان، ص204
ملک دنیا را اندک شمردن، برگرفته است از آیاتی چون: «متاعُ الدنیا قلیل وَ الآخِرةُ خیر لِمَن اتَقی؛ کالای دنیا اندک است و آخرت بهتر است برای پارسایان و تقواپیشگان.» (سوره نساء، آیه77)
و حکمت را بسیار دانستن است. الهام گرفته است از آیه: «وَ مَن یؤت الحِکمةَ فَقَد أُوتی خَیراً کثیراً؛ به هر کس حکمت داده شود، خیر فراوان داده شده است.» (سوره بقره، آیه269)
این جهان ز آن جهان نمودار است
لیـکن آن زنـده اینـت مـردار است
حدیقه، ص433
«زنده شمردن آن جهان» نکتهای است بر گرفته از این آیه شریفه: «و انّ الدارَ الآخرةَ لَهِی الحَیوان؛ همانا جهان آخرت همه زنده است.» (سوره عنکبوت، آیه64)
هر که جست از خدای خود دنیی مـرحبـا لیـک نـبـودش عـقـبـی
هـر دو نبـود به هم یکی بگذار زان سـرای نفـیـس دسـت مدار
هست بـی قـدر دنـیـی غــدار مـرسگان راست این چنین مردار
وانکه از کردگار عقبی خواست گـر مراو را دهیم جمـله رواست
حدیقه، ص362
همه بیتها، بنیاد گرفتهاند بر آیههای زیر و شرح و تفسیری بر آنها: «فَمِنَ الناس مَن یقُولُ رَبّنا آتنا فی الدنیا وَ ما لَهُ فی الآخرةِ مِن خَلاق. وَ مِنهُم مَن یقُولُ رَبَّنا آتنا فی الدنیا حَسَنَةً وَ فی الآخرةحَسَنَةً وقنا عذابَ النار أولئک لَهُم نَصیب مِمّا کَسَبُوا و اللّه سریع الحساب؛ برخی از مردم میگویند: خدایا در دنیا به ما [چیزهایی] بده. اینان در آخرت بهرهای ندارند. و برخی دیگر میگویند: خدایا در دنیا به ما نیکی ده و هم در آخرت، و ما را از عذاب دوزخ برهان، ایناناند که از آنچه اندوختهاند، بهره میبرند، و خدا زود به حساب [بندگان] میرسد.» (سوره بقره، آیات200202)
«وَ مَنْ کانَ یریدُ حَرْثَ الدنیا نُؤتِهِ مِنها و ما لَهُ فی الآخرةِ مِنْ نصیب؛ هر که کام و کالای دنیا را خواهد، از آن بدو میدهیم و او را در آخرت بهره و برخورداری نیست.» (سوره شوری، آیه 20)
ده بـود آن نه دل کـه انـدر وی گاو و خر باشد و ضیاع و عقار
دلی که در آن دوستی گاو، خر، ضیاع و عقار یعنی کالاهای دنیایی و مال و ملک باشد، دل نیست، ده است، دل حقیقی دلی است که جز دوستی خدا چیزی در آن نباشد، چنین دلی همان است که در قرآن کریم «قلب سلیم» نامیده شده و تنها دستگیر انسان در قیامت شمرده شده است.
«یوم لاینفَعُ مال و لابَنون ، أِلاّ مَن أتی اللّهَ بِقَلبً سَلیم؛ روزی که مال و فرزندان سودی ندهد، [و کسی رستگار نشود] جز آن که دلی پاک و پیراسته [از مال و منال و شک و شرک] بیاورد». (سوره شعراء، آیه 8889).
و قلب سلیم در روایات اینگونه تفسیر شده: «هُوَ القَلبُ الذی سلمَ من حبّ الدنیا؛ قلب سلیم، قلبی است که از دنیا دوستی پاک باشد.» (نور الثقلین، ج 2/58)؛ «القلب السلیم الذی یلقی ربّه و لیس فیه امة سواه و کلّ قلب فیه شک او شرک فهو ساقط؛ قلب سلیم، قلبی است که خدای را دیدار کند و در آن جز او هیچ نباشد و هر دلی که در آن شک و شرکی باشد، فرو افتاده وساقط است.» (بحار الانوار، 7/59)
نکته یاد شده را سنایی در جایی دیگر با شرح و بسط، چنین گزارش کرده است:
این چنین بر خلل دلی که توراست دد و دامنـه با تـو زیـن دل راسـت
پـارهای گـوشــت نـام دل کــردی دل تـحـقـیـق را خـجــل کــردی
دیــن نـدارد کـسـی کـه انــدر دل مـرد را نـیسـت مغـز دل حـاصـل
تو ز دل غافلی و بیخبری اگر است آن دل و تو خود دگری
دل بود آن راه جهانی تو لیک دل را زده ندانی تو
پر و بال خرد ز دل باشد تن بی دل جوال گل باشد
آن چنان دل که وقت پیچاپیچ جز خدای اندر او نباشد هیچ
دل که با چیز این جهان شد خویش دان که زان دل دلی نیاید بیش
این که دل نام کردهای به مجاز رو به پیش سگان کوی انداز
حدیقة الحدیقة، ص339
****
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید یا هوای خویشـتن
دیوان، ص488
این که نمیتوان «هم خدا را خواست و هم خرما را» و با دو دلی و چند دلی نمیتوان راه توحید رفت، الهام گرفته است از این آیه شریفه: «ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُل مِن قَلبَین فی جَوفه؛ خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است.» (سوره احزاب، آیه4)
نکتهای در روایاتی از این دست نیز بدان پرداخته شده: «حُبُّ الدُّنیا و حُبُّ اللّه لایجتَمِعان فی قلبً أبداً؛ دوستی دنیا و دوستی خدا، هرگز در دلی با هم گرد نمیآید.» (میزان الحکمة، ج2/228) «کیف یدّعی حُبَّ اللّه من سکن قلبه حبّ الدنیا؛ چه گونه دم از دوستی خدا میزند کسی که دوستی دنیا در دلش خانه گرفته است.» (غرر الحکم، ج 4/566)
****
تو پنداری که بر بازی است این میزان چون مینو
تو پنداری که هـرزه است این دیوان چون میـنا
دیوان، ص56
بنیاد گرفته بر آیههایی چون: «وَ ما خَلَقنا السماءَ و الارضَ وَ ما بَینهما باطِلاً ذلک ظَنُّ الَّذین کَفَروا؛ ما آسمان را و زمین را و آنچه را میان آنهاست، باطل و بیهوده نیافریدیم، این گمان آن کسان است که کفر ورزیدند و بر حق چشم پوشیدند.» (سوره ص، آیه 27)
نکتهای که در این بیت اسدی طوسی نیز آمده است:
جهـان را نـه بـر بیهـوده کـردهاند تــو را نـز پـی بــازی آوردهانـد
هر که در سر چراغ دین افروخت سبلت پف کنانش پاک سوخت
حدیقه، ص632
یعنی هر که دین دار و دین ورز باشد و چراغ دیانت در دل و جان خویش روشن کند، هیچ کس نمیتواند این چراغ را خاموش کند و هر کس بدین کار روی آورد سبیل خودش میسوزد و دودش به چشم خودش میرود، یعنی به خودش زیان میرساند، این نکته تصویری از این آیه کریمه، الهام گرفته است: «یریدُونَ لِیطفؤا نور اللّهَ باَفواههم وَ اللّهُ مُتمُّ نورِهِ وَ لَو کَرِه الکافِرون؛ میخواهند با پف کردن نور خدا را خاموش کنند و خدا نور خویش را فزونی میبخشد، اگر چه کافران را خوش نیاید.» (سوره صف، آیه 8)
بیت سنایی را بسنجید، با این بیتها:
هر آن شمعی که ایـزد بـر فـروزد هر آن کس پف کند سبلت بسوزد
ابو شکور بلخی، اشعار پراکنده، ص88
هـر کـه بـر شمـع خـدا آرد پـفـو شمـع کی میـرد بسوزد پـوز او
مثنوی دفتر 6، بیت 2082
****
ملک دنیا مجوی و حکمت جوی زانکه آن اندک است و این بسیار
دیوان، ص204
ملک دنیا را اندک شمردن، برگرفته است از آیاتی چون: «متاعُ الدنیا قلیل وَ الآخِرةُ خیر لِمَن اتَقی؛ کالای دنیا اندک است و آخرت بهتر است برای پارسایان و تقواپیشگان.» (سوره نساء، آیه77)
و حکمت را بسیار دانستن است. الهام گرفته است از آیه: «وَ مَن یؤت الحِکمةَ فَقَد أُوتی خَیراً کثیراً؛ به هر کس حکمت داده شود، خیر فراوان داده شده است.» (سوره بقره، آیه269)
این جهان ز آن جهان نمودار است
لیـکن آن زنـده اینـت مـردار است
حدیقه، ص433
«زنده شمردن آن جهان» نکتهای است بر گرفته از این آیه شریفه: «و انّ الدارَ الآخرةَ لَهِی الحَیوان؛ همانا جهان آخرت همه زنده است.» (سوره عنکبوت، آیه64)
هر که جست از خدای خود دنیی مـرحبـا لیـک نـبـودش عـقـبـی
هـر دو نبـود به هم یکی بگذار زان سـرای نفـیـس دسـت مدار
هست بـی قـدر دنـیـی غــدار مـرسگان راست این چنین مردار
وانکه از کردگار عقبی خواست گـر مراو را دهیم جمـله رواست
حدیقه، ص362
همه بیتها، بنیاد گرفتهاند بر آیههای زیر و شرح و تفسیری بر آنها: «فَمِنَ الناس مَن یقُولُ رَبّنا آتنا فی الدنیا وَ ما لَهُ فی الآخرةِ مِن خَلاق. وَ مِنهُم مَن یقُولُ رَبَّنا آتنا فی الدنیا حَسَنَةً وَ فی الآخرةحَسَنَةً وقنا عذابَ النار أولئک لَهُم نَصیب مِمّا کَسَبُوا و اللّه سریع الحساب؛ برخی از مردم میگویند: خدایا در دنیا به ما [چیزهایی] بده. اینان در آخرت بهرهای ندارند. و برخی دیگر میگویند: خدایا در دنیا به ما نیکی ده و هم در آخرت، و ما را از عذاب دوزخ برهان، ایناناند که از آنچه اندوختهاند، بهره میبرند، و خدا زود به حساب [بندگان] میرسد.» (سوره بقره، آیات200202)
«وَ مَنْ کانَ یریدُ حَرْثَ الدنیا نُؤتِهِ مِنها و ما لَهُ فی الآخرةِ مِنْ نصیب؛ هر که کام و کالای دنیا را خواهد، از آن بدو میدهیم و او را در آخرت بهره و برخورداری نیست.» (سوره شوری، آیه 20)