در تفسیرقرآن، نیازمند استفاده از شاخه های متعددی از علوم عقلی و نقلی هستیم که در میان آنها، تاریخ از اهمیتی قابل توجه برخوردار است؛ علی رغم اهمیت تاریخ در تفسیرنگاری، نحوه به کارگیری این علم در تفاسیر متقدم و متاخر، آمیخته با آسیب هایی گسترده است که از زمره آنها می توان به اشاعه دروغ و قلب حقایق تاریخی اشاره نمود. به سبب وجود این آسیب ها امکان اعتماد کامل به گزاره های تاریخی موجود در تفاسیر وجود ندارد؛ فلذا لازم است این اخبار در سنجه نقد قرار گیرند تا علاوه بر رفع آسیب های آن، به بهبود و ارتقاء این علم در تفسیر قرآن کمک شود. در این راستا اولین گامی که امکان سنجش سطح وسیعی از داده های تاریخی تفاسیر را فراهم می آورد ارائه ملاک هایی علمی برای تفکیک داده های درست از غلط است. مقاله پیش رو با ارائه مجموعه ای از ملاک ها به دنبال طرح دستگاهی انتقادی در حوزه نقد گزاره های تاریخی تفاسیر می باشد. این دستگاه انتقادی با استفاده از ظرفیت های نقد سنتی در علوم حدیث و هم چنین ملاک های عینی گرای علم تاریخ، سعی در آن دارد تا قابلیت نقد گزاره های تاریخی تفاسیر را فراهم آورد تا بدین نحو امکان سنجش گزاره های صحیح تاریخی از سقیم آنها فراهم آید.