روابط دختر و پسر در قرآن(6)ارتباط خیالی
آرشیو
چکیده
متن
«بر شما گناهی نیست که به کنایه از آن زنان (که همسران خود را از دست دادهاند) خواستگاری کنید یا در دل پوشیده دارید، خدا میداند که شما آنان را به یاد میآورید، ولی با آنان قول و قرار پنهانی مگذارید...». (سوره بقره، ایه 234)
*****
خیال، مرغ بلند پروازی است که آرام و قرار نمیشناسد، نهاد ناآرامی دارد که هرلحظه او را از باغی به باغی و از شاخهای به شاخساری میکشاند. مرغِ خیال، هیچ قفسی نمیشناسد و هیچ قید و بندی را بر بال و پَرش، بَر نمیتابد.
منظور از ارتباط خیالی، در سلسله مقالاتِ روابطِ دختر و پسر؛ یاد کردن هر یک از دختر و پسر، از تصویر، قیافه، اندام و مجموعه مشخصاتِ دیگری است.
از منظر قرآن ایا زیبنده است که دختر یا پسر در لحظههای خلوت خویش، حضور خیالی دیگری را طلب کند و چهره و اندام وی را به خاطر آورد؟
پیش از جستجو از پاسخ این سؤال، باید تکلیف خویش را با این تصاویر و تخیلات و چگونگی راهیابی آنها به درونخانهمان روشن سازیم که چرا و چگونه پا در سراپرده دل ما گذاشتهاند؟
صورتِ اوّل از مواردی است که مقدمات کار از نگاه و نظر گرفته تا بازنگری و تجدید نظر (نگاه اول، دوم، سوم و ...) همه اختیاری بوده و این تصاویر هرچند بطور نامشروع، امّا با اذن صاحبخانه پا در خانه نهادهاند.
گرچه عشق، به هر سرزمینی برسد فتح میکند و اختیار از کفِ عاشق میرباید، امّا در غالبِ موارد، زمامِ این مرکب سرکش، در کفِ راکبِ نگاه و نظر است. همین تلازم بین مقدمه اختیاری و ذوالمقدمه قهری است که آن صاحبدلِ دلسوخته را از دست دیده و دل به فغان و فریاد کشانده است، چرا که آنچه را «چشم» وی دیده، دل از آن یاد کرده است و از همین جاست که شیطان با تیرهای زهرآگینِ نگاههای آلوده، در کمین نشسته، بذرگناه و شهوت را در دلهای هرزه کاشته، عزم و اراده را در هم شکسته و پرچم فتح و ظفر برافراشته است.
در اینجا؛ تکلیفِ قرآنی فرو بستنِ دیده و نظر از نگاه به نامحرم است،1 نه ساختن خنجر و زدن بردیده برای آزادی دل.
حکم تکلیفی و وضعی ارتباط خیالی: پس از آنکه هوس از مسیر شورهزارِ نگاه عبور کرد و از معبرِ سنگلاخِ گناه گذشت و بذر و دانهاش، در مزرعه دل سبز شد، ایا گناه و معصیتی صورت گرفته است؟
به بیانی روشنتر؛ ایا با صرف نظر از نگاهها و لبخندهای مفهوم دارِ آغازین، خودِ یادکردن از جنس مخالف نیز حکمِ خاصّی دارد؟ به ایهای که در آغاز بحث آمد توجه کنیم:
«خدا میداند که شما آنان را به یاد میآورید». ایا این عبارت، بیانگر یک گزاره واقعی است و در حقیقت خداوند خبر از واقع میدهد یا اینکه علاوه بر آن، متضمنِ حکم تکلیفی جوازِ یاد کردن از زنانی است که همسرانِ خویش را از دست دادهاند؟
برخی از مفسران از این عبارت که شما همواره از آن زنان یاد میکنید حکمِ تکلیفی جواز را بدست آوردهاند. و گفتهاند این جواز از موارد آشکاری است که فطری بودن اسلام را آشکار میسازد.2
هرچند ظاهر سخن علامه بیانِ حکمِ تکلیفی درباره جواز یاد کردن از زنان شوی از دست داده است، امّا دونکته را هرگز نباید از نظر دور داشت:
1 این جوازِ یاد کردن به قرنیه آغاز و پایان ایه، تنها در جایی است که این یاد کرد، به ازدواج با آنها و تشکیل نظام خانواده منتهی شود.
2 هر چند این نظر را بپذیریم که مجردِ یاد کردن از زنان و یا دختران و به خاطر آوردن آنان با صرفِ نظر از حرمتِ مقدمات اختیاری حرمتِ تکلیفی ندارد، امّا تأثیراتِ وضعی و طبیعی ناشی از یاد کردن زنان نامحرم بر هیچ مؤمنِ منصفی پوشیده نیست.
خوب است در پایان گفتار؛ اشارهای به مسأله «فکر و اندیشه گناه» داشته باشیم و به پاسخ این سؤال برسیم که: ایا فکر گناه نیز گناه است؟ عالمان و فقیهان هرچند در مبحثِ تجری3 به بررسی بُعدِ تکلیفی این مسأله پرداخته و مدلّل ساختهاند که فکر گناه و تصمیم بر گناه مادامی که منجر به گناه نگرددگناه محسوب نمیشود، امّا همین مرزبانان اندیشه قرآنی گفتهاند: تصمیم بر گناه و تصویر گناه اثر طبیعی بر نهانخانه دل ِ شخصِ تصویرگر و مصمم برگناه دارد.
آنان چنین انگاشتهاند که شخصی که تصمیم بر گناه میگیرد و تصویر آن را در دل راه میدهد، این تصویر و تصمیم در حقیقت خبر از قُبحِ فاعلی عَمَل میدهد هر چند خود عمل به لحاظ محقق نشدن در خارج، قبحی نداشته باشد. یعنی در هر حال نشان میدهد که این انسان مشکل دارد.4
آنان برای تبیین مسأله از این تشبیهِ بسیار زیبا و هنرمندانه مدد گرفتهاند که تصمیم بر گناه و تصویر گناه بمنزله خانه سفید و گچ اندودی است که در آن آتشی بیافروزند هر چند این آتش؛ همه خانه را در کام فرو نبرد، امّا همان دود و دمِ آتش؛ فضای سفید خانه را تیره و تار میسازد. سراپرده دلی هم که مادام و پیوسته در فکر و اندیشه و تصویر و گناه است جدارههای دل را چنان تیره و تار و دلگیر میسازد که در چنان مرتعی بجز بذر گناه بارور نمیگردد.
1 قل للمؤمنین یغُضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن...: به مردان و زنان مؤمن بگو دیده خویش کوتاه کنند و دامن خود را نگه دارند. (سوره نور، ایات 20 و 21)
2 ر . ک: المیزان ج 2 ص 243 ذیل ایه 243 سوره بقره.
3 تجرّی: گستاخی کردن و جرأت یافتن بر گناهِ خیالی، مثل کسی که لیوانِ پر از آبی را به خیال آنکه شراب است بیاشامد، امّا در عمل، آب در اید.
4 ر . ج . ک: فرائد الاصول شیخ انصاری، مبحث «تجرّی».
*****
خیال، مرغ بلند پروازی است که آرام و قرار نمیشناسد، نهاد ناآرامی دارد که هرلحظه او را از باغی به باغی و از شاخهای به شاخساری میکشاند. مرغِ خیال، هیچ قفسی نمیشناسد و هیچ قید و بندی را بر بال و پَرش، بَر نمیتابد.
منظور از ارتباط خیالی، در سلسله مقالاتِ روابطِ دختر و پسر؛ یاد کردن هر یک از دختر و پسر، از تصویر، قیافه، اندام و مجموعه مشخصاتِ دیگری است.
از منظر قرآن ایا زیبنده است که دختر یا پسر در لحظههای خلوت خویش، حضور خیالی دیگری را طلب کند و چهره و اندام وی را به خاطر آورد؟
پیش از جستجو از پاسخ این سؤال، باید تکلیف خویش را با این تصاویر و تخیلات و چگونگی راهیابی آنها به درونخانهمان روشن سازیم که چرا و چگونه پا در سراپرده دل ما گذاشتهاند؟
صورتِ اوّل از مواردی است که مقدمات کار از نگاه و نظر گرفته تا بازنگری و تجدید نظر (نگاه اول، دوم، سوم و ...) همه اختیاری بوده و این تصاویر هرچند بطور نامشروع، امّا با اذن صاحبخانه پا در خانه نهادهاند.
گرچه عشق، به هر سرزمینی برسد فتح میکند و اختیار از کفِ عاشق میرباید، امّا در غالبِ موارد، زمامِ این مرکب سرکش، در کفِ راکبِ نگاه و نظر است. همین تلازم بین مقدمه اختیاری و ذوالمقدمه قهری است که آن صاحبدلِ دلسوخته را از دست دیده و دل به فغان و فریاد کشانده است، چرا که آنچه را «چشم» وی دیده، دل از آن یاد کرده است و از همین جاست که شیطان با تیرهای زهرآگینِ نگاههای آلوده، در کمین نشسته، بذرگناه و شهوت را در دلهای هرزه کاشته، عزم و اراده را در هم شکسته و پرچم فتح و ظفر برافراشته است.
در اینجا؛ تکلیفِ قرآنی فرو بستنِ دیده و نظر از نگاه به نامحرم است،1 نه ساختن خنجر و زدن بردیده برای آزادی دل.
حکم تکلیفی و وضعی ارتباط خیالی: پس از آنکه هوس از مسیر شورهزارِ نگاه عبور کرد و از معبرِ سنگلاخِ گناه گذشت و بذر و دانهاش، در مزرعه دل سبز شد، ایا گناه و معصیتی صورت گرفته است؟
به بیانی روشنتر؛ ایا با صرف نظر از نگاهها و لبخندهای مفهوم دارِ آغازین، خودِ یادکردن از جنس مخالف نیز حکمِ خاصّی دارد؟ به ایهای که در آغاز بحث آمد توجه کنیم:
«خدا میداند که شما آنان را به یاد میآورید». ایا این عبارت، بیانگر یک گزاره واقعی است و در حقیقت خداوند خبر از واقع میدهد یا اینکه علاوه بر آن، متضمنِ حکم تکلیفی جوازِ یاد کردن از زنانی است که همسرانِ خویش را از دست دادهاند؟
برخی از مفسران از این عبارت که شما همواره از آن زنان یاد میکنید حکمِ تکلیفی جواز را بدست آوردهاند. و گفتهاند این جواز از موارد آشکاری است که فطری بودن اسلام را آشکار میسازد.2
هرچند ظاهر سخن علامه بیانِ حکمِ تکلیفی درباره جواز یاد کردن از زنان شوی از دست داده است، امّا دونکته را هرگز نباید از نظر دور داشت:
1 این جوازِ یاد کردن به قرنیه آغاز و پایان ایه، تنها در جایی است که این یاد کرد، به ازدواج با آنها و تشکیل نظام خانواده منتهی شود.
2 هر چند این نظر را بپذیریم که مجردِ یاد کردن از زنان و یا دختران و به خاطر آوردن آنان با صرفِ نظر از حرمتِ مقدمات اختیاری حرمتِ تکلیفی ندارد، امّا تأثیراتِ وضعی و طبیعی ناشی از یاد کردن زنان نامحرم بر هیچ مؤمنِ منصفی پوشیده نیست.
خوب است در پایان گفتار؛ اشارهای به مسأله «فکر و اندیشه گناه» داشته باشیم و به پاسخ این سؤال برسیم که: ایا فکر گناه نیز گناه است؟ عالمان و فقیهان هرچند در مبحثِ تجری3 به بررسی بُعدِ تکلیفی این مسأله پرداخته و مدلّل ساختهاند که فکر گناه و تصمیم بر گناه مادامی که منجر به گناه نگرددگناه محسوب نمیشود، امّا همین مرزبانان اندیشه قرآنی گفتهاند: تصمیم بر گناه و تصویر گناه اثر طبیعی بر نهانخانه دل ِ شخصِ تصویرگر و مصمم برگناه دارد.
آنان چنین انگاشتهاند که شخصی که تصمیم بر گناه میگیرد و تصویر آن را در دل راه میدهد، این تصویر و تصمیم در حقیقت خبر از قُبحِ فاعلی عَمَل میدهد هر چند خود عمل به لحاظ محقق نشدن در خارج، قبحی نداشته باشد. یعنی در هر حال نشان میدهد که این انسان مشکل دارد.4
آنان برای تبیین مسأله از این تشبیهِ بسیار زیبا و هنرمندانه مدد گرفتهاند که تصمیم بر گناه و تصویر گناه بمنزله خانه سفید و گچ اندودی است که در آن آتشی بیافروزند هر چند این آتش؛ همه خانه را در کام فرو نبرد، امّا همان دود و دمِ آتش؛ فضای سفید خانه را تیره و تار میسازد. سراپرده دلی هم که مادام و پیوسته در فکر و اندیشه و تصویر و گناه است جدارههای دل را چنان تیره و تار و دلگیر میسازد که در چنان مرتعی بجز بذر گناه بارور نمیگردد.
1 قل للمؤمنین یغُضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن...: به مردان و زنان مؤمن بگو دیده خویش کوتاه کنند و دامن خود را نگه دارند. (سوره نور، ایات 20 و 21)
2 ر . ک: المیزان ج 2 ص 243 ذیل ایه 243 سوره بقره.
3 تجرّی: گستاخی کردن و جرأت یافتن بر گناهِ خیالی، مثل کسی که لیوانِ پر از آبی را به خیال آنکه شراب است بیاشامد، امّا در عمل، آب در اید.
4 ر . ج . ک: فرائد الاصول شیخ انصاری، مبحث «تجرّی».