روابط دختر و پسر در قرآن(5)فضاهی پاک و ناپاک
آرشیو
چکیده
متن
ین موضوع، از دو منظرِعلمی و دینی قابل بحث و بررسی است. پیش از ورود در اصل سخن،یادآوریین نکته ضروری است که از منظر قرآنی، فضاها به دو نوع قابل تقسیم است:فضاهی پاک و فضاهی ناپاک ـ البته تقسیمِفضا و مکان به پاک و ناپاک به اعتبار افراد، اشخا ص، اغراض، نیتها و مقاصدی است که در آن فضاها جریان دارد و گرنه مکان و فضا ازنظر پاکی و ناپاکی خودبه خود هیچ حکمی را برنمیتابد. به تعبیر گذشتگان شرافت و قداست مکانها بسته به وجودمکین و صاحب مکان است (شرفُالمکان بالمکین)ـ پس منظور از پاکی و ناپاکی فضا و مکان به اعتبار مسیلی است که در آن رُخ مینمید. به ین اعتبار، میتوانیم بگوییم: فضی پاک یا فضی آلوده.
قرآن از فضاها و مکانهیی یاد میکند که قابل تقدیس و طهارتند:«فیه رِجال یحبّونَ أَنْیتطهروا واللّه یحبّالـمطهرین؛ در آنجا (مسجدی که از اولّ بر پیه تقوی بنا شده) مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خدا پاکیزگان را دوست دارد».(سوره توبه، یه 110). و از خانوادهی نام میبرد که از هر گونه پلیدی دورند:«اِنَّما یریدُ اللّهُلِیذْهَبَ عَنْکُم الرِّجْس اَهْل الْبیت وَیطَهِّرَکُم تَطهیراً؛ خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و چنانکه بید و شید شما را پاک سازد».(سوره احزاب، یه 22)
و از گروهی انسانهی پاک، در قلبِجامعهی فاسد، نام میبرد که تباهی و فساد اطراف خویش را بر نمیتابند، در نتیجه جامعه به طرد و تبعید آنان اقدام میکند:«وَما کانَ جَواب قَومهإلاّأنْ قالُوا أخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیتِکُماِنّهم اُناس یتطهرون؛ پاسخ قومش (قوم لوط) جز ین نبودکهگفتند:ینان را از بلادتان برانید،ینان مردمیهستند که خود را پاک میشمارند». (سورهاعراف، یه 81)
و در سورهنور از کسانی یاد میکند که علاقهمند و میل به شیوع فحشاو فساد در قلبِجامعهپاکِاسلامی هستند:«إنَّالَّذینَ یحِبُّونَانْتَشیعَ الفاحشَة فِی الَّذینَ آمنوا لَهم عَذاب الیمفِی الدّنیا وَالآخرة وَاللّه یعْلَمُ وانتم لاتعلَمون؛بری آنان که میلند فحشادر میانِمؤمنان شیوع یابد در دنیا و آخرت عذابِدردناکی است وخداوند میداند و شما نمیدانید ».(سوره نور، یه 19)
مفسران در توضیحِ ـأن تشیع الفاحشةـ چنین آوردهاند:کسانی که دوست دارند زنا و زشتیها در میان مؤمنان شیوع یابد و آشکار شود.(1) جالب ینجاست که در دو آیه پس از این به تبیین برنامهریزیهی شیطانی میپردازد که چیزی جز فرمان دادن به فحشا، پلیدیها، پلشتیها و آلودگیها نیست و جامعهاسلامی را از پیمودن و قدم زدن در رههایی که به دام شیطان منتهی میشود هشدار میدهد:«یا یها الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّبعُوا خُطُواتِ الشَّیطان وَمَنْ یتّبع خُطُواتِ الشَّیطان فَاِنَّهُ یأْمُرُ بِاْلفَحْشاءوَاْلمُنْکر؛ی مؤمنان از گامهی شیطان پیروی نکنید که شیطان (پیروانش) را به کارهی زشت و ناپسند وامیدارد».(سوره نور، یه 21)
مجمع البیان در توضیح واژهخطوات و گامهی شیطانی میگوید: یعنی از جی پاها (آثار) و رههایی که به خشنودیهی شیطان منجر میشود (پیروی نکنید) و به وسوسههی شیطانی نیز معنا شده است.(2)
با ین توضیح میتوان فضاها و مکانها را از منظر قرآن به فضاهی وسوسه انگیز شیطانی و فضاهی پاک تقسیم کرد. فضاهی وسوسه انگیز، فضاهیی هستند که: میلها افسار گسیخته،نگاهها آلوده، قلبها بیمار و زبانها کنترل نشده هستند. فضاهیی هستند که نمیشگاهاندامها و بدنها و صورتها هستند. در این نمایشگاه چشمها حرف میزنند. زبانها به گناه دعوت میکنند و حتی در و دیوار و لباسها نیز اغواگرند. و حتّی پارکها، بوتیکها، فروشگاه ها، ویترین مغازهها، آرمها، همه و همه زبان دارند و همه، دختران و پسران را به یک چیز دعوت میکنند:دیدار، ، کلام،میعاد، ….
جا دارد در ینجا، بری تبیین محیطهی اغواگر و وسوسهانگیر ـبه عنوان مثالـ به تحقیق یکی از دانشجویان نگاهی بیاندازیم. در ین تحقیق از دانشجو خواسته شده بود که با گذر کردن از مقابل مغازهها، بوتیکها و ویترین مغازهها مجموعاًپنجاه جمله از آرمها و شعارهیی را که بر جامهها میبیند یادداشت کند و به عنوان تحقیق اریه دهد. نتیج بسیار تکان دهنده بود. ما در ین گفتار از میان آن جملهها تنها به چند جمله از بابِمشت نمونهخروار اشاره می کنیم:
I Love you, Kiss me
(ماه عسل) Hony moon (زندگی عاشقانه) Lovely Life
(میل، هوس) device
(به تو فکر میکنم) I'm thinking of you (بیا برقصیم) Let's dancing
(ما اشخاص سکس هستیم) W. A. S. P (we are secks Persons)
قرآن مؤمنان را دعوت میکندتا روابط اجتماعی خویش را بر اساس پارسیی استوار سازند و در سخن گفتن به صواب سخن گویند و سخنهی آلوده نگویند:«یا یها الَّذین آمَنُوا اتَّقوا اللّهَوقُولُوا قولاًسَدیداً؛ی مؤمنان از خدا بترسید و به صواب سخن بگویید». مفسر بزرگ معاصر، مرحوم علامه طباطبیی در توضیح «سخن صواب»مینگارد:یعنی گفتاری که بیهوده و یا داری فیدهغیر مشروع نباشد، مانند سخنچینی و جز آن نگویید. پس مؤمن نبید بیهودهگو باشد و با سخنش تباهی آفریند. (3)(4) جالب آنجاست که قرآن بلافاصله در یهبعد تأثیر ین صوابگویی را در اصلاح رفتاری انسان بیان میکند:«یصْلِحْلکم اعمالَکُمْ؛ تا خداوند اعمالتان را اصلاح کند».(سوره احزاب، یه 70).مرحوم علامه ،در تبیین ین ارتباط مینگارد:خداوند اصلاح اعمال و بخشش گناهان را بر ملازمتِ گفتارِ صواب مترتب فرمود و ین بدان خاطر است که وقتی نفس انسان همواره با گفتار صواب همراه بود، از دروغگویی، بیهودهگویی و سخنی که در پی، تباهی آورد، بریده میشود و با ریشهدار شدنِ ین صفت در نفس، از فحشاو منکر و کارهی بیهوده دست میشوید. پس ملازمت گفتارِصواب، انسان را به پاکیعمل و بخشش گناهان میکشد.(5)
از منظر دین، فضی آلوده تنها به نمود دیدنیها و خواندنیها منحصر نمیشود؛ بلکه حتّی شنیدنیها (آوازهی مبتذل و اغواگر که مناسب مجالس لهو و لعب است) و بوییدنیها (استفاده از ریحههی خوش بری غیر همسران) را نیز در برمیگیرد.
نگاهی گذرا به احکامِاسلام ـ در بارهارتباطدختر و پسرـ لطافت، دقّت و ظرافتِاحکام مورد نظر اسلام را در ین باره (ارتباط دو جنس) در بُعد فضی ارتباطی بخوبی تبیین میکند.
بگونهی که حتّی اگر عطر زدنِ بانوان موجب مفسده و تحریک، باشد جیز نیست. حتی اگر پوشیدن کفشهی صدادار غریزه خفتهی را بیدار کند، جیز نیست و پوشیدنِهر گونه لباسی که عرفاًمهّیج است و توجّه نامحرم را جلب میکند ـچه بری زنان و مردانـ جیز نیست.(6)
شید برخی از غرب باوران و اومانیسم زدگان:ین همه احکام ظریف و برنامهریزیهی دقیق دین را که در تنظیم تمام روابط انسان ،دخالت میکند، محدود کنندهآزادی و انتخاب، به حساب آورند. البته بررسی قلمرو آزادی انسان از منظر دین، خود مجال گستردهی را میطلبد، امّا پاسخ اجمالی آنکه شید آنها که از معارف ژرفِ دین بیخبرند عذر داشته باشند که چنین ناروا دین را به محکمهعقلهی محدود و اندیشههی هوسآلود دعوت کنند، امّا گروهی که از کوثرِدین و زلال قرآن، جانهی خود را سیراب کردهاند، آنها از منظر والیی به انسان و مسیل و آزادیهی او و به احکامِتنظیم کنندهروابط او مینگرند. در ین منظرِوالا، دنیا، یک راه است و انسان یک رهرو و تمام احکامِدین حکم تابلوهی راهنمیی را دارد که بر سر پیچ و خمِجادههی انحرافی نصب شده و انسان را از افتادن در درّههی مرگ آفرین میرهاند. در ین بینش ژرف و عمیق، دیگر شبههکهنه و قدیمی تعارض بین دین و آزادی رخ نمینمید، بلکه انسان ِآزاد و مختار، در کمالِ آزادی و انتخاب، چنین علیم و راهنمییهیی را میپذیرد تا در کمال سلامت و امنیت به مقصد و موطن خویش برسد.
(1) مجمع البیان طبرسی، ذیل یه19،سوره نور.
(2) مجمع البیان طبرسی، ذیلیه 21، سوره نور
(3) المیزان ،ج16، ص347
(4) سخنِتباهی آفرین مانند دعوت زلیخا از یوسف،قالت هیت لک؛گفت:در اختیارِتو هستم.
(5) المیزان ،ج16، ص347
(6) احکامِروابط زن و مردـ سید مسعود معصومی، ص97
قرآن از فضاها و مکانهیی یاد میکند که قابل تقدیس و طهارتند:«فیه رِجال یحبّونَ أَنْیتطهروا واللّه یحبّالـمطهرین؛ در آنجا (مسجدی که از اولّ بر پیه تقوی بنا شده) مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خدا پاکیزگان را دوست دارد».(سوره توبه، یه 110). و از خانوادهی نام میبرد که از هر گونه پلیدی دورند:«اِنَّما یریدُ اللّهُلِیذْهَبَ عَنْکُم الرِّجْس اَهْل الْبیت وَیطَهِّرَکُم تَطهیراً؛ خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و چنانکه بید و شید شما را پاک سازد».(سوره احزاب، یه 22)
و از گروهی انسانهی پاک، در قلبِجامعهی فاسد، نام میبرد که تباهی و فساد اطراف خویش را بر نمیتابند، در نتیجه جامعه به طرد و تبعید آنان اقدام میکند:«وَما کانَ جَواب قَومهإلاّأنْ قالُوا أخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیتِکُماِنّهم اُناس یتطهرون؛ پاسخ قومش (قوم لوط) جز ین نبودکهگفتند:ینان را از بلادتان برانید،ینان مردمیهستند که خود را پاک میشمارند». (سورهاعراف، یه 81)
و در سورهنور از کسانی یاد میکند که علاقهمند و میل به شیوع فحشاو فساد در قلبِجامعهپاکِاسلامی هستند:«إنَّالَّذینَ یحِبُّونَانْتَشیعَ الفاحشَة فِی الَّذینَ آمنوا لَهم عَذاب الیمفِی الدّنیا وَالآخرة وَاللّه یعْلَمُ وانتم لاتعلَمون؛بری آنان که میلند فحشادر میانِمؤمنان شیوع یابد در دنیا و آخرت عذابِدردناکی است وخداوند میداند و شما نمیدانید ».(سوره نور، یه 19)
مفسران در توضیحِ ـأن تشیع الفاحشةـ چنین آوردهاند:کسانی که دوست دارند زنا و زشتیها در میان مؤمنان شیوع یابد و آشکار شود.(1) جالب ینجاست که در دو آیه پس از این به تبیین برنامهریزیهی شیطانی میپردازد که چیزی جز فرمان دادن به فحشا، پلیدیها، پلشتیها و آلودگیها نیست و جامعهاسلامی را از پیمودن و قدم زدن در رههایی که به دام شیطان منتهی میشود هشدار میدهد:«یا یها الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّبعُوا خُطُواتِ الشَّیطان وَمَنْ یتّبع خُطُواتِ الشَّیطان فَاِنَّهُ یأْمُرُ بِاْلفَحْشاءوَاْلمُنْکر؛ی مؤمنان از گامهی شیطان پیروی نکنید که شیطان (پیروانش) را به کارهی زشت و ناپسند وامیدارد».(سوره نور، یه 21)
مجمع البیان در توضیح واژهخطوات و گامهی شیطانی میگوید: یعنی از جی پاها (آثار) و رههایی که به خشنودیهی شیطان منجر میشود (پیروی نکنید) و به وسوسههی شیطانی نیز معنا شده است.(2)
با ین توضیح میتوان فضاها و مکانها را از منظر قرآن به فضاهی وسوسه انگیز شیطانی و فضاهی پاک تقسیم کرد. فضاهی وسوسه انگیز، فضاهیی هستند که: میلها افسار گسیخته،نگاهها آلوده، قلبها بیمار و زبانها کنترل نشده هستند. فضاهیی هستند که نمیشگاهاندامها و بدنها و صورتها هستند. در این نمایشگاه چشمها حرف میزنند. زبانها به گناه دعوت میکنند و حتی در و دیوار و لباسها نیز اغواگرند. و حتّی پارکها، بوتیکها، فروشگاه ها، ویترین مغازهها، آرمها، همه و همه زبان دارند و همه، دختران و پسران را به یک چیز دعوت میکنند:دیدار، ، کلام،میعاد، ….
جا دارد در ینجا، بری تبیین محیطهی اغواگر و وسوسهانگیر ـبه عنوان مثالـ به تحقیق یکی از دانشجویان نگاهی بیاندازیم. در ین تحقیق از دانشجو خواسته شده بود که با گذر کردن از مقابل مغازهها، بوتیکها و ویترین مغازهها مجموعاًپنجاه جمله از آرمها و شعارهیی را که بر جامهها میبیند یادداشت کند و به عنوان تحقیق اریه دهد. نتیج بسیار تکان دهنده بود. ما در ین گفتار از میان آن جملهها تنها به چند جمله از بابِمشت نمونهخروار اشاره می کنیم:
I Love you, Kiss me
(ماه عسل) Hony moon (زندگی عاشقانه) Lovely Life
(میل، هوس) device
(به تو فکر میکنم) I'm thinking of you (بیا برقصیم) Let's dancing
(ما اشخاص سکس هستیم) W. A. S. P (we are secks Persons)
قرآن مؤمنان را دعوت میکندتا روابط اجتماعی خویش را بر اساس پارسیی استوار سازند و در سخن گفتن به صواب سخن گویند و سخنهی آلوده نگویند:«یا یها الَّذین آمَنُوا اتَّقوا اللّهَوقُولُوا قولاًسَدیداً؛ی مؤمنان از خدا بترسید و به صواب سخن بگویید». مفسر بزرگ معاصر، مرحوم علامه طباطبیی در توضیح «سخن صواب»مینگارد:یعنی گفتاری که بیهوده و یا داری فیدهغیر مشروع نباشد، مانند سخنچینی و جز آن نگویید. پس مؤمن نبید بیهودهگو باشد و با سخنش تباهی آفریند. (3)(4) جالب آنجاست که قرآن بلافاصله در یهبعد تأثیر ین صوابگویی را در اصلاح رفتاری انسان بیان میکند:«یصْلِحْلکم اعمالَکُمْ؛ تا خداوند اعمالتان را اصلاح کند».(سوره احزاب، یه 70).مرحوم علامه ،در تبیین ین ارتباط مینگارد:خداوند اصلاح اعمال و بخشش گناهان را بر ملازمتِ گفتارِ صواب مترتب فرمود و ین بدان خاطر است که وقتی نفس انسان همواره با گفتار صواب همراه بود، از دروغگویی، بیهودهگویی و سخنی که در پی، تباهی آورد، بریده میشود و با ریشهدار شدنِ ین صفت در نفس، از فحشاو منکر و کارهی بیهوده دست میشوید. پس ملازمت گفتارِصواب، انسان را به پاکیعمل و بخشش گناهان میکشد.(5)
از منظر دین، فضی آلوده تنها به نمود دیدنیها و خواندنیها منحصر نمیشود؛ بلکه حتّی شنیدنیها (آوازهی مبتذل و اغواگر که مناسب مجالس لهو و لعب است) و بوییدنیها (استفاده از ریحههی خوش بری غیر همسران) را نیز در برمیگیرد.
نگاهی گذرا به احکامِاسلام ـ در بارهارتباطدختر و پسرـ لطافت، دقّت و ظرافتِاحکام مورد نظر اسلام را در ین باره (ارتباط دو جنس) در بُعد فضی ارتباطی بخوبی تبیین میکند.
بگونهی که حتّی اگر عطر زدنِ بانوان موجب مفسده و تحریک، باشد جیز نیست. حتی اگر پوشیدن کفشهی صدادار غریزه خفتهی را بیدار کند، جیز نیست و پوشیدنِهر گونه لباسی که عرفاًمهّیج است و توجّه نامحرم را جلب میکند ـچه بری زنان و مردانـ جیز نیست.(6)
شید برخی از غرب باوران و اومانیسم زدگان:ین همه احکام ظریف و برنامهریزیهی دقیق دین را که در تنظیم تمام روابط انسان ،دخالت میکند، محدود کنندهآزادی و انتخاب، به حساب آورند. البته بررسی قلمرو آزادی انسان از منظر دین، خود مجال گستردهی را میطلبد، امّا پاسخ اجمالی آنکه شید آنها که از معارف ژرفِ دین بیخبرند عذر داشته باشند که چنین ناروا دین را به محکمهعقلهی محدود و اندیشههی هوسآلود دعوت کنند، امّا گروهی که از کوثرِدین و زلال قرآن، جانهی خود را سیراب کردهاند، آنها از منظر والیی به انسان و مسیل و آزادیهی او و به احکامِتنظیم کنندهروابط او مینگرند. در ین منظرِوالا، دنیا، یک راه است و انسان یک رهرو و تمام احکامِدین حکم تابلوهی راهنمیی را دارد که بر سر پیچ و خمِجادههی انحرافی نصب شده و انسان را از افتادن در درّههی مرگ آفرین میرهاند. در ین بینش ژرف و عمیق، دیگر شبههکهنه و قدیمی تعارض بین دین و آزادی رخ نمینمید، بلکه انسان ِآزاد و مختار، در کمالِ آزادی و انتخاب، چنین علیم و راهنمییهیی را میپذیرد تا در کمال سلامت و امنیت به مقصد و موطن خویش برسد.
(1) مجمع البیان طبرسی، ذیل یه19،سوره نور.
(2) مجمع البیان طبرسی، ذیلیه 21، سوره نور
(3) المیزان ،ج16، ص347
(4) سخنِتباهی آفرین مانند دعوت زلیخا از یوسف،قالت هیت لک؛گفت:در اختیارِتو هستم.
(5) المیزان ،ج16، ص347
(6) احکامِروابط زن و مردـ سید مسعود معصومی، ص97