مقوله تقریب مذاهب اسلامی از مسائلی است که در ادبیات سیاسی و اجتماعی جهان اسلام سابقه طولانی دارد. نگاهی اجمالی به آثار باز مانده از عالمان متقدم مذاهب، این موضوع را آشکار می سازد که از دیرباز و از اوان شکل گیری مذاهب مختلف عالم اسلام، اندیشه های وحدت آمیز اسلامی در آراء برخی بزرگان مذاهب وجود داشته و به فراخور زمان، مطالبی در این رابطه بر قلم ایشان جاری شده است. تقریب بین مذاهب مختلف اسلامی در یک قرن اخیر از جانب متفکران اسلامی از زوایای مختلف، مورد بحث و بررسی و تحلیل شده است و در نتیجه موافقان و مخالفان زیادی در مقابل هم صف آرایی نموده اند، ریشه ی این اختلافات را علی رغم تأکید قرآن کریم و سنت پیامبر’ بر وحدت و اخوت اسلامی، باید در تفاوت رویکردها و برداشت ها پیرامون تقریب و وحدت اسلامی، جستجو کرد. باید اذعان داشت که مقوله ی جریان شناسی نگرش ها و رویکردها نسبت به مسئله «تقریب مذاهب» تاکنون چنان که شاید و باید به آن پرداخته نشده است و لذا جهات مبهم آن زیاد و زمینه های دشواری آن بسیار است. امروزه مجموعه مباحث و مسائل پیرامونیِ «تقریب مذاهب اسلامى» به حدى از رشد و کمال رسیده که سزاوار است از بیرون نگریسته شود تا با بررسی و تحلیل مجموعه نگرش ها و رویکردها، به یک نگاه جامع و نظام مند در ساختار شبکه ای دست یافت. نگاه درختواره ای رویکردها و تحلیل آنها در دامنه ی منظومه ا ی جامع، ما را به چگونگی ارتباط و تعامل آنها و نحوه ی تأثیرگذاری و اثر پذیری آنها نسبت به همدیگر، رهنمون می سازد. در این مقاله سعی می شود مباحث مقدماتی که نقش تعیین کننده ای در تبیین موضوع و تحلیل مسائل پیرامونیِ آن دارد، مورد اشاره قرار گیرد. در همین راستا برخی از ابعاد مفهوم شناسی تقریب، خاستگاه معرفتی آن، موانع درونی و بیرونی تقریب، ارزش و جایگاه آن، اهمیت کارکردی آن و ...، مورد بحث و بررسی قرار داده شده است تا تحلیل و تبیین روشنی از محل نزاع ارائه نماید. تلاش شده است گزارش تحلیلی روشنی از رویکردهاى گوناگون در هر دو طیفِ مخالفان و موافقان، ارائه و انگیزه و دلائل آنان تجزیه و تحلیل شود.