همان طور که «کلام» یا آن چه گفته می شود اهمیت دارد، توجه به «سکوت» یا «ناگفته های متن» نیز حائز اهمیت است؛ به ویژه با توجه به این نکته که ممکن است مقصود اصلی در همین «سکوت ها» نهفته باشد. بنابراین، در این مقاله موضوع «سکوت» در متون ادبی و به ویژه ادبیات داستانی و چگونگی ایجاد آن در متن بررسی شده است. از طرفی، اهمیت توجه به این «سکوت ها» نیز تبیین و تشریح شده است؛ اما چون «سکوت» ابعاد و اشکال متنوع و گوناگونی به خود می گیرد، این موضوع از ابعاد متفاوت و با توجه به دیدگاه های نظریه پردازان صاحب نام در حوزه های گوناگون تحلیل شده است. بنابراین، ابتدا با استفاده از نظریات پیر ماشری و لویی آلتوسر، ارتباط بین ناگفته های متن و ایدئولوژی بحث و بررسی شده است. سپس، ارتباط میان گفتار و نوشتار با غیاب و سکوت مطرح شده و ضمن آن به موضوع «ناخودآگاه» متن و استقلال آن اشاره شده است. در ادامه، به احتمال وجود متن یا متون دیگری غیر از متن اصلی پرداخته شده و پس از آن نابسندگی و نارسایی زبان برای بیان افکار و احساسات افراد و گروه های خاص تحلیل شده است. در انتها نیز موضوع «سکوت» در ادبیات اقلیت و پسااستعماری تشریح شده است.