از ویژگی های اجتماعی نظام حقوقی اسلام این است که به انسان آزادی توام با مسئولیت داده است، یعنی از یک سو خداوند انسان را در برابر هدایتش که توسط انبیا ابلاغ شده آزاد گذاشته است که بپذیرد یا نه «وَ قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکمُ ْ فَمَن شَاءَ فَلْیُؤْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْیَکْفُرْ» و بگو دین همان است که از سوی پرودگار شما آمد، پس هر کس می خواهد ایمان آورد و هر کس می خواهد کافر شود؛ از سوی دیگر به انسان گوشزد می شود که گرچه در انتخاب مسیر زندگی آزاد است، وهر نوع رفتار اختیاری که از او سر بزند در سرنوشت زندگی دنیوی و اخروی او تاثیر دارد و باید در برابر رفتار اختیاری خود پاسخگو باشد. در نظام حقوقی اسلام، زنان و مردان نه تنها نمی توانند نسبت به مسائل جامعه به خصوص مسایل سیاسی آن بی تفاوت باشند، بلکه از آنان خواسته شده که مراقب اوضاع سیاسی باشند و برای هدایت جریان های سیاسی به سمتی که موجب کمال و رشد جامعه می باشد، مشارکت نمایند. (حسین نوری، 1407: 14) زنان هم به عنوان نیمی از پیکر جامعه اسلامی در تمامی مراحل تولد، رشد، بلوغ و شکوفایی یک جامعه حضور دارند. و به عنوان یک شهروند باید حضور حداکثری داشته باشد. مشارکت سیاسی زنان یک وظیفه ی اجتماعی است و آنان مکلفند با عمل به این وظیفه در تعیین سرنوشت سیاسی اجتماعی خود نقش موثری ایفا نماید. در این مقاله در پی تبیین مبانی نظری حق مشارکت سیاسی زنان در عرصه تصمیم گیریهای بین المللی هستیم. و بدیهی است نقطه عطف و تبلور این حق در نهضت بیداری اسلامی خواهد بود. واژگان کلیدی : مشارکت سیاسی، بیداری اسلامی، زنان،نفی سلطه، آزادی سیاسی، تصمیم گیری