گاهی در احادیث ائمهk سخن از شخصیتی با ویژگی هایی خاص است، ولی به صراحت نامی از او برده نشده و این امر باعث شده در طی اعصار، مصادیق گوناگونی برای آن شخصیت(چه بسا منظور ائمهk این مصداق ها نباشد) بیان شوند؛ از جمله آن می توان به «قائم» اشاره کرد. در طی دوران، مصادیق متفاوتی حتی از سوی ائمهk برای قائم بیان شده است. در این مقاله، سعی شده با جامع نگری به روایات مربوط، معنا و مفهوم کامل و مصداق اصلی قائم ارائه شود. مصادیق مختلف و علل صحت یا صحت نداشتن انتساب آنان به عنوان مصداق اصلی قائم یا به عبارتی دیگر، قائم اصلی(کسی که واجد تمام ویژگی های ذکر شده در روایات برای قائم باشد) بیان گردد. همچنین برخی از روایات هم خانواده در ریزموضوعات مطرح شده، مورد بررسی سندی و نقد محتوایی قرار گرفته اند تا میزان اعتبار روایت و موضوع سنجیده شود، با وجود اینکه کثرت روایات هم خانواده در یک موضوع که بر مطلب مشترکی دلالت می کند، حتی اگر متواتر لفظی نباشد، متواتر معنوی به شمار می رود؛ در نتیجه بیانگر اعتبار واعتماد به آن موضوع است. با توجه به روایات و معنا و مفهوم کامل «قائم»، امام زمان مصداق اصلی معرفی شده است، ادله و راهکار هایی برای تمییز قائم اصلی از غیر آن(دیگر قائم ها) در روایات ارائه شده است. در پایان، نقش شناخت معنا و مفهوم و مصداق قائم در شناخت دیگر روایات بیان شده است.