فرجام تاریخ چه خواهد بود؛ آیا بشر به سوی کمال گام برمی دارد، یا اینکه انحطاط را تجربه می کند؟ در این زمینه، دو دیدگاه کلان در فلسفة سیاسی و اجتماعی غرب وجود دارد: یکی، دیدگاه تکامل گرایان، که فرآیند تاریخ را رو به پیشرفت و بهبودی می دانند، همانند هگل، فیلسوف قرن هجدهم و نوزدهم میلادی که نظریة دولت کمال اخلاقی را مطرح می کند. دیگری، دیدگاه ضدتکامل گرایان، که تاریخ بشر را رو به قهقرا می دانند، همانند، ادموند برک، فیلسوف محافظه کار قرن هجدهم میلادی که نظریة بازگشت به سنت را پیشنهاد می کند. فوکویاما در نظریة پایان تاریخ، ادعا می کند که با فروپاشی نظام کمونیسم، آموزه لیبرال دموکراسی عالم گیر خواهد شد.
نظریه های تکامل گرایی، فلسفة سیاسی و اجتماعی غرب، یعنی نظریة پایان تاریخ فوکویاما را بررسی و نقد می کند.
در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، نظریة پایان تاریخ فوکویاما از منظر یکی از برجسته ترین دیدگاه های تکامل گرایی اسلامی، یعنی آموزة شیعی مهدویت، به چالش کشیده شده و در پایان، چارچوبی بدیل، یعنی نظریه حاکمیت جهانی اسلام، مطرح شده است.