شاعران متافیزیک معتقد بودند که شاعر باید مترجم رازها و اسرار ملکوتی باشد و تجلّیات طبیعت و قوانین حاکم بر علوم طبیعی را در آثار خود بیان کند. آنچه که ذوق ایجاد می کند اگر با فلسفه، اعتقادات مذهبی و عقل ممدوح در نیامیزد، شایستگی آن را نخواهد داشت که عنوان ""شعر"" به خود بگیرد.
مقدمهی مقاله ضمن بحث در پیدایش واژه متافیزیک، به زندگی سه تن از شاعران برجستهی این مکتب می پردازد. پیشرو این مکتب ""جان دان"" نام دارد که دیگر شاعران به پیروی از او و یا در پاسخ به او شعر سروده اند: جرج هربرت به تأسی از جان دان؛ و هنری وان به تأسی از هربرت شعر سروده است.
بخش دوم مقاله بستر فرهنگی و اجتماعی اشعار تغزلی متافیزیک را بررسی می کند و به بحث هایی مانند رنسانس، تغییرات سیاسی و مذهبی، و رشد مذهب پروتستان اشاره دارد.
بخش سوم به تأثیر ادبیات کلاسیک در شعر متافیزیک و به دنبال آن به قالب های جدید مطرح شده مثل غزل، مرثیه و اشعار کوتاهی که مانند جملات قصار هستند، اشاره دارد.
بخش پایانی، ویژگی های شعر متافیزیک از قبیل داشتن خطوط محکم، پر محتوا بودن ابیات و وجود استعاره های پیچیده و دور از ذهن را بحث و بررسی می کند. در ضمن نشان می دهد که چگونه افکار مذهبی به این اشعار وارد شده اند و چگونه شاعران دوره، ویژگی ها و برجستگی مکتب خود را بیان کرده اند. این تحقیق به شیوه کتابخانهای تهیه شده و مربوط به زمانی است که نگارنده برای گذراندن فرصت مطالعاتی خود در دانشگاه آکسفورد بسر می برد.