آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

نقش عقل و کارکرد آن در مدعیات دینی بسیار حائز اهمیت است. رویکرد عقل گرایی در جهان اسلام بسیار متفاوت است. مشرب های مختلف فلسفی و کلامی و نزاع های نظری در جهان همه ناشی از نقش عقل و فرایند عقلانیت اند. کندی، فارابی، بوعلی سینا، سهروردی، و ملاصدرا از بزرگ ترین فلاسفة مشرق زمین اند که رویکردهای مختلفی در ارتباط عقل و دین دارند. یکی از فیلسوفان مشهوری که در این زمینه درخشید فارابی است. فارابی در زمانی نظریات خود را عرضه کرد که دنیای اسلام درگیر نزاع ها و مجادلات عقیدتی، فرقه ای، کلامی، اختلافات سیاسی، و آشوب های اجتماعی، به خصوص جنگ بر سر قدرت و به دست گرفتن قدرت، بود. جهان اسلام در آن موقع به علت فقدان اصالت های دینی پریشان مانده بود و نیازمند این بود که برای رفع چالش های موجود توجیهاتی علمی بیابد. در آن موقع بازار فلسفة یونانی گرم بود و دخالت دادن و التقاط اصول آن در تفکرات دینی می توانست راهی برای دفع ابهامات و دودلی ها و بن بست ها باشد. لذا، می بینیم فارابی با استفاده از فلسفة یونانی و از طریق استدلال عقلی سعی دارد تا فهم بهتری از دین عرضه کند. او قوانین و اصول کلی اسلامی را، که متکی به وحی اند، متضمن سعادت در هر دو جهان می دانست و برای عقل انسان این توان را قائل بود که میتواند این قوانین و اصول کلی را بفهمد و تبیین عقلانی کند. به نظر او عقل ماهیتی جهان شمول دارد و قبول براهین آن، خصیصة مشترک و لایتغیر همة انسان هاست. فارابی بر آن است که آموزه ها و تعلیمات دینی و فلسفی یکی است. هر دو از منشأ وحی و مفیض عقل فعال اند و به کمال و سعادت منتهی میشوند. لذا، فارابی بین تدین و تعقل تعارضی نمی بیند و برای عقل جایگاه ویژه ای قائل است. بگذریم از مواردی که افراط در برخی نظریاتش مشهود است، از جمله این که او فیلسوف را از نبی بالاتر می داند. او معتقد است فیلسوف با خواص سخن می گوید؛ روش او عقل است، ولی نبی از طریق تصرف در قوة متخیله و با خطابه مردم را اقناع و مجاب می کند.

تبلیغات