اگرچه بررسی ریشه های پیدایش انقلاب مشروطه همواره ایده ای جذاب و قابل تأمل بوده، اما تاکنون تلاشی جدی برای تبیین نظری انقلاب، دست کم در زبان فارسی، صورت نگرفته است. به همین سبب این مقاله می کوشد علل اجتماعی ـ اقتصادی وقوع انقلاب مشروطه را در چهارچوب نظریه کارکردگرایی چالمرز جانسون تبیین کند.
این نظریه مبتنی بر تعادل و هم بستگی اجتماعی است و اعتقاد دارد اگر نظام اجتماعی از حفظ تعادل خود در برابر پدیده ها ی نوین و شرایط محیطی، که از درون و بیرون آن را تحت تأثیر قرار می دهند، ناتوان باشد؛ دست خوش تزلزل و بحران می شود و راه برای انقلاب و تحول هموار می شود. این عدم تعادل در عهد قاجار، از یک سو در پی مواجهة جامعه و حکومت ایران با غرب و از سوی دیگر، با انجام اصلاحاتی که به تقابل سنت های بومی با ارزش های مدرن انجامید، فراهم آمد و پیرو آن نظم کهن از هم گسیخت و انقلاب مشروطه شکل گرفت.