عنصر رنگ با مقوله هنر، نقاشی، و ادبیات پیوند تنگاتنگی دارد. ازطریق رنگ ها، می توان بسیاری از راز و رمزها و اوضاع اجتماعی عصر نویسنده را کشف کرد. رنگ ها در شیوه زندگی، نگرش ها، و حالات روحی ما تأثیر فراوانی دارند و در آیین ملت ها از جایگاه نمادینی برخوردارند. در ادبیات نیز رنگ ها احساسات و نشانه های گوناگونی را القا می کنند.
رمان سووشون در ادبیات داستانی ایران از جایگاه خاصی برخوردار است. سووشون نمایان گر اوضاع سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی ایرانیان، به ویژه مردم شیراز، در جنگ جهانی دوم است. درحقیقت، این رمان از نمونه های بسیار ارزشمند ادبیات پسااستعماری در ایران است و دنباله واقعی ادبیات عصر بیداری است. ادبیات بیداری در مرحله اول (عصر مشروطه) به مبارزه با استبداد داخلی پرداخت و در مرحله دوم به مبارزه با استعمار خارجی توجه نشان داد. عنصر رنگ در لایه های مختلف اثر باصراحت و تلویح نقش های گوناگونی ایفا می کند. دقت در نوع کاربرد رنگ ها و هم چنین معنای قراردادی آن ها می تواند مخاطب را در شناخت بیش تر اثر، سنت ها، و اندیشه های حاکم بر ذهن و زبان نویسنده و اجتماع وی یاری کند.
دانشور همواره سعی کرده است خود را در برابر تحولات اجتماعی امیدوار نشان دهد و حتی در آخرین سطور رمان سووشون، به کمک نمادها، آشکارا این آرزوی خود را بیان می کند. برخلاف این تصور نویسنده، کاربرد گسترده رنگ سیاه، که بیش تر القاکننده مرگ و عزاداری است، نشان می دهد که در لایه های پنهان ذهن نویسنده خوش بینی چندانی به تحولات اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، نیروهایی فراتر از خواست و اندیشه نویسنده بر ساختارهای ذهن و زبان وی تسلط دارند که کنترل محتوایی رمان را به دست گرفته اند. در مقاله حاضر، تلاش شده است این فرضیه براساس بررسی رنگ سیاه اثبات شود.
در رمان سووشون، 2679 بار به عنصر رنگ (دلالت ضمنی و لغوی) توجه شده است که 14 درصد از آن مربوط به رنگ سیاه و 86 درصد شامل دیگر رنگ های اصلی و فرعی است. میزان کاربرد رنگ سیاه در سووشون با 452 بار تکرار در جایگاه اول قرار دارد و اغلب بازگوکنندة مفهوم نمادین مرگ و زندگی است.