چکیده

تاکید بر زبان به گونه ای است که به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، «زبان» شاخص اصلی هویت دهی به فرهنگ ملی است. ارتباط زبان با ذهن، روح، هویت زبانی، فکر و اندیشه سخنگویان زبان مادری، بسیاری از جوامع استعمارگر را بر این واداشت که برای تسخیر و استعمار جوامع دیگر بر تسخیر زبان و هویت زبانی تاکید کنند. استعمارگران در طول زمان استعمارگری خود، با آگاهی از اهمیت تسلط فرهنگی و زبانی، کوشیده اند به شیوه ای غیرمحسوس و نامرئی از طریق زبان، فرهنگ، تفکر، اعتقادات و آداب و سنن خود را انتقال داده و بدین ترتیب مراحل نفوذ و استعمار خود را تکمیل و تقویت نمایند. جوامع استعمار شده در اثر ضعف فرهنگی و زبانی به پذیرش هژمونی استعمارگر گردن نهاده و کم کم همه ی جنبه های فرهنگی و سلطه های فکری را نیز پذیرفته است. به این ترتیب همسو و هم جهت با منابع استعمارگر خواهند شد. بر همین اساس ملتی که فاقد زبانی فعال، که آیینه جوانب هستی اجتماعی اش باشد، آسان تر بیگانه شده و راه نابودی را می پیماید. فرادستان با ایجاد گفتمان های مسلط و سیطره دار کوشیده اند حوزه هایی از دانش را پدید آورند که تثبیت کننده ی روابط قدرت باشند. نویسندگان و اندیشمندان پسا استعماری همچون ادوارد سعید ، هومی بهابها ، گایاتری چاکراورتی اسپیواک و ... به بررسی رویکرد جهت دار مطالعات استعماری و اثرات سلطه ی آنان پرداخته اند.

تبلیغات