چکیده

نا بسامانی های فراوان جامعه ایران در سالهای پایانی سده سیزدهم خورشیدی اوضاع آشفته ای ایجاد کرده بود به شکلی که کودتای سوم اسفند 1299 و روی کار آمدن دولت سیدضیا و برآمدن رضاخان بسیاری را امیدوار کرد که راهی برای غلبه بر این مشکلات پیدا شده است. اما خودسری ها و یکه تازیهای رضاخان که از سوی انگلیسی ها حمایت و راهنمایی می شد با وجود بعضی اثرات مثبت مایه نگرانی گردید. رضاخان برای تسلط کامل بر ایران و انقراض سلسله قاجار برنامه هایی را پی گیری کرد که یکی از آنها تغییر قانون اساسی و آوردن «جمهوری» به ایران بود تا بعد از رییس جمهور شدنش به بهانه یی جمهوری را هم کنار گذاشته، همه کاره شود. انگلیس نیز که قرارداد 1919 وثوق را از دست رفته می دید تحقق هدف تسلط کامل بر ایران را در حمایت از رضاخان جستجو می کرد. جمهوری رضاخانی اگرچه در آغاز با تبلیغ و سروصدای فراوان مطرح شد ولی مخالفتهای گروهی از رجال روشنفکر سیاسی، روحانیون و مردم را برانگیخت. میرزاده عشقی شاعر جوان و روزنامه نگار انقلابی که از ثمرات درخت مشروطه خواهی ایرانیان محسوب می شد نیز از جمله مخالفانی بود که در مقالات، سخنرانی ها و اشعارش به سختی مقابل رضاخان موضع گرفت و در نهایت به دست عمال اوکشته شد. ترور عشقی و تاثیر آن بر افکار عمومی یکی از عوامل چشم پوشی رضاخان از جمهوری شد.

تبلیغات