چکیده

واکاوی ژرف اندیشه های غنی و شخصیتِ عرفانیِ مولوی نیازمند بررسی این نکته است که در زمانِ حیات او چه کتابهایی در محافل صوفیه ومجامع علمی بیشتر معروف و متداول ومورد رجوع همگان بوده و مولوی نیز به احتمال زیاد برخی از آنها را دیده تأثیر پذیرفته است. ظن مسلم در این مورد آن است که مولانا به طور قطع آثار سنایی ، عطار ،رساله قشیریه و قوت القلوب ابو طالب مکی را دیده و از آثار صوفیان بزرگی چون محمد واحمد غزالی،عین القضات همدانی، میبدی و روزبهان بقلی آگاهی داشته است. افزون بر این موارد، بنا به تصریح افلاکی در مناقب العارفین، مولانا با «حقایق التفسیر» سلمی آشنا بوده و بدون شک از این تفسیر بزرگ ونفیس عرفانی نیز استفاده ها کرده ودر تفسیر عرفانی آیات قرآن کریم بدان نظر داشته و تحت تأثیر آن قرار گرفته است.در این پژوهش با توجه به همسانیها و مشترکات دو اثر یاد شده، هم به شکل گیری شیوه تفسیری مولوی که مستقیماً تحت تأثیر حقایق التفسیر بوده است، اشاره خواهد شدو هم سیر آرا و اندیشه های بنیادین عرفان وتصوف اسلامی را که در حقایق التفسیر مطرح شده و به نوعی به دست مولوی رسیده و با اندیشه ی وقاد او راه کمال وتعالی را پیموده است، مورد بررسی و مداقه قرار خواهد گرفت.

تبلیغات